گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

مُرغ زرد و همسایۀ کَچل؛ ترانه‌ای لُری از رادیو مُسکو

الکساندر بالادورین، مارونا آرسانیس و داگمارا بوتیوینوا در سال ۱۹۸۳

در میان خاطره‌های محوشدۀ دهه‌های پرتنش و پرشور قرن بیست‌اُم، گاه یک ترانۀ سادۀ محلّی می‌تواند دریچه‌ای تازه بگشاید به تاریخ، سیاست و فرهنگ. «ای‌داد برای مرغ زردم» یکی از همین ترانه‌هاست؛ قطعه‌ای لُری، طنزآمیز و هم‌زمان تلخ، که در رادیو مُسکو پخش شد و به‌شکلی نامنتظر جای خود را در دل مخاطبان ایرانی گشود.

داگمارا بوتیوینوا در سال ۱۹۵۰

رادیو مسکو؛ از میکروفن تا مبارزه
رادیو مسکو در دوران جنگِ سرد، تنها یک رسانه نبود؛ ابزاری بود برای نبردِ نرم میان بلوک‌های شرق و غرب. این رادیو، به‌ویژه از دهۀ ۱۳۳۰ تا ۱۳۶۰ خورشیدی، با پخش برنامه‌هایی به زبان فارسی، نقش پررنگی در انتقالِ مفاهیمی چون عدالتِ اجتماعی، ضِدیت با امپریالیسم و حمایت از طبقاتِ فرودست ایفا کرد.

در کنار تحلیل‌های سیاسی، برنامه‌های ادبی، و تفسیرهای تاریخی، بخشی از این رادیو به پخش موسیقی اختصاص داشت؛ موسیقی‌ای که نه صرفاً برای سرگرمی، بل‌که با هدفی روشن و ایدئولوژیک به گوش مخاطب می‌رسید. این ترانه‌ها اغلب با مضامینی چون اتحّادِ زحمت‌کشان، مبارزه با استثمار، و نقدِ سرمایه‌داری هم‌راه بودند.

یک مرغ، یک دزدی، خلق یک ترانه
در این میان، ترانه‌ای متفاوت از خط‌مشیِ معمولِ رادیو، اما در امتدادِ همان روحیۀ هم‌دلی با مردم، پخش شد: «ای‌داد برای مرغ زردم». این اثر که به زبان لُری و با حال‌وهوای فولکلوریک اجرا شده بود، ماجرایی ساده اما پُرمعنا را روایت می‌کرد: پیرزنی به‌نام «دا سوزبیه» (مادر سَبز‌بوده) با فروشِ تخم‌مرغ‌های مرغ‌هایش اِمرار معاش می‌کرد. روزی یکی از مرغ‌هایش توسط پسر همسایه که به‌خاطر کچلی‌اَش معروف بود، دزدیده می‌شود. پیرزن، دل‌شکسته و خشم‌گین، این ماجرا را مرتب بازگو می‌کند و در نهایت، این خُرده‌روایتِ زندگیِ روزمره، الهام‌بخش ساخت ترانه‌ای می‌شود. هِمت‌علی سالم، ترانه‌سرای بومی، با نگاۀ ظریف و طنزآمیز، این ماجرا را به ترانه‌ای در مایۀ افشاری و متر دو ضربی تبدیل می‌کند. با هم‌راۀ غلامرضا جمشیدی (خواننده)، پیرولی کریمی (کمانچه‌نواز)، زُلف‌علی بنیادی (نوازندۀ تنبک) اثری شکل می‌گیرد که هم بومی است و هم جهانی!

بیتی از زندگی روزمره
در یکی از ابیاتِ این ترانه می‌شنویم:
هِه دادِ بیداد سی مُرغِ زَردِم
هر صو وِرمِسام تِرمُغ می‌حَردِم
(آه و افسوس برای مرغ زردم؛
هر صبح بیدار می‌شدم، تخم‌مرغ‌اَش را ناشتا می‌خوردم!).
سادگی و صمیمیت این ابیات، باعث می‌شود شنونده نه‌فقط بخندد، بلکه دل‌گرم شود؛ به بازنماییِ درستِ زندگیِ فرودستان، آن‌چنان‌که هست: بدون اغراق، بدون ریا، با زبان خودشان.

از فولکلور تا ایدئولوژی
رادیو مسکو با پخش چنین ترانه‌هایی، تلاش می‌کرد میان سیاست و فرهنگ پُل بزند. استفاده از موسیقیِ محلّی، آن‌هم به زبان‌ها و لهجه‌های مختلف، از جمله فارسی، تاجیکی، لُری و… بخشی از پروژه‌ای وسیع‌تر بود برای القای هم‌دلی و هم‌سرنوشتی میان خلق‌های جهان.

این ترانه‌ها، گرچه به‌ظاهر ساده و گاه طنزآمیز بودند، اما پیام‌های پنهانی با خود حمل می‌کردند: مبارزه با استبداد، ضرورتِ اتحّاد، و امید به آینده‌ای عادلانه‌تر.

زنی از شوروی با صدای ایرانی
در دل همۀ این تلاش‌ها، نام‌هایی چون داگمارا بوتوینوا می‌درخشند. زنی اهل شوروی که از دهۀ ۱۹۵۰ در رادیو مُسکو به زبان فارسی برنامه تولید می‌کرد؛ با صدایی گرم، فارسیِ روان و ذهنی عاشقِ فرهنگِ ایران. او به همراه گویندگانی چون جمشید کشاورز، در شکل‌گیری رابطه‌ای فرهنگی و انسانی میان شوروی و ایران نقشی مهم داشت.

طنینِ مرغِ زرد در حافظه‌ها
ترانۀ «مرغ زرد» اواخر نیمۀ دوم دهۀ ۱۳۳۰ در رادیو مُسکو چندین بار پخش شد. گرچه هیچ‌گاه رسمی یا همه‌گیر نشد، اما در میان چپ‌گرایان، دانشجویان و گروه‌های مخالف حکومتِ پهلوی، اثری ماندگار بود. نه‌فقط به‌خاطر نوای موسیقی که به‌دلیل صداقتی که از دل زندگی واقعی برمی‌آمد. در نهایت، این اثر نمونه‌ای کم‌یاب از هم‌پوشانیِ صداهای محلّی و جریان‌های جهانی است؛ صدایی کوچک از یک گوشۀ ایران که در موج‌های رادیویی شوروی طنین انداخت و هنوز هم می‌تواند ما را به فکر فرو ببرد: دربارۀ هنر، سیاست و زندگی مردمی که تاریخ را نه از بلندگوهای رسمی، که از راهِ ترانه‌های‌شان روایت می‌کنند.

پانویس:
۱. رادیو مُسکو در سال ۱۹۲۹ میلادی تاُسیس شد. بخش فارسی این رادیو در ۲۳ ژوئن ۱۹۴۱م، در روز دوم حملۀ آلمان به شوروی شروع به‌کار کرد.
۲. نگارندۀ این نوشتار صحت‌سُقم این ترانه را با آقای باقر دُرفشان (۱۳۲۹) از مطلعینِ شفاهی مطرح نموده، و دُرفشان تایید نمود. این گفتار در آرشیو نگارنده موجود است.

 

امین ماسوری

امین ماسوری

متولّد ۱۳۶۳ خرم‌آباد لرستان
فوق‌لیسانس پژوهش‌هنر
ایده‌پرداز، پژوهشگر و منتقد هنری.

۱ نظر

بیشتر بحث شده است