گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نقدی بر مقاله پیمان سلطانی، «آهنگ شعر معاصر» (۲)

سلطانی در ادامه می گوید: “وامداران این دو گروه (نیما و شهریار) نیز هرکدام سمت و سویی یافتند، ادامه دهندگان راه نیما مانند احمد شاملو به زبانی اعتراضی روی آوردند و پیروان شهریار مانند هوشنگ ابتهاج زبانی آهنگین پیدا کردند.” اینکه ادامه دهندگان شعر نو در ابتدا پیرو نیما بودند درست است اما اینکه بگوییم پیروان نیما فقط به شعر اعتراضی روی آوردند جای بحث دارد. در صورت پذیرش این مطلب باید سهراب را نادیده گرفت زیرا در بیان سهراب عاشق پیشگی و عشق به طبیعت و زندگی فوران می کند.

پس از ظهور شعر نیمایی و در ادامه ای این بدعتها شعر سپید هم ظهور کرد با این تفاوت که در شعر نیمایی وزن و قافیه ای ناپایدار وجود داشت اما شعر سپید فاقد وزن و قافیه بود. تحول نیما، در حوزه ی فرم و محتوای شعر کلاسیک به وجود آمد. انتشار افسانه ی نیما را مانیفست شعر نو می دانند. تلاش نیما در جهت سازگار کردن نیازهای روز جامعه با شعر فارسی بود که منجر به ظهور سبک نیمایی شد.

در واقع چون شعر نیمایی در قالبی جدید ارائه شد که سابقه نداشت آن را شعر نو نیز نامیدند. پس از نیما شاملو با خلق مجموعه ی “هوای تازه” شعر سپید یا آزاد را پایه ریزی کرد. در مورد شعر کلاسیک باید گفت درست است که شهریار از شاعران پرآوازه ی معاصر است اما نمی توان پذیرفت که شاعران پس از مشروطه فقط و فقط پیرو و دنباله رو شهریار بوده اند.

حال اینکه چرا پیمان سلطانی شاعران کلاسیک پس از مشروطه را وام دار شهریار میداند جای سوال دارد. در ادامه ی نوشته سلطانی در مورد اینکه پیروان شهریار مانند ابتهاج زبانی آهنگین پیدا کردند، جای بیان نکته های فراوانی است. اولین سوالی که پیش می آید این است که زبانی آهنگین یعنی چه؟

آیا منظور همان موسیقی شعر است؟ اگر چنین است باید گفت موسیقی در هر شعری حتی شعر سپید نیز جریان دارد چه برسد به اشعار کلاسیک. آنچه از گفته های سلطانی برداشت می شود این است که فقط عده ی خاصی از شاعران کلاسیک به زبان آهنگین دست یافتند و این گفته کاملا غلط است. چون موسیقی بخش جدایی ناپذیر شعر است. سلطانی در ادامه می نویسد: “موسیقی در شعر هوشنگ ابتهاج مهمترین مرجع است برای حفظ فرم های کلاسیک شعر در کنار فرم های شعر نیمایی و سپید.”

باید گفت موسیقی در شعر ابتهاج مهمترین مرجع نیست بلکه همان طور که گفتیم یکی از ارکان اصلی شعر است. مهمترین مرجع نه تنها در شعر ابتهاج بلکه در هر شعر دیگری عنصر تخیّل است و اثری دارای شاعرانگی بیشتری است که شاعر آن با تبحر بسیار عنصر تخیّل را با اندیشه درآمیزد و تصویری را ایجاد کند که در عالم واقع غیر قابل پذیرش است ولی در عالم شعر بسیار زیبا جلوه کند.

ابوالفضل زنده بودی

ابوالفضل زنده بودی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است