گاهی این نوازندهها میخواهند از فضای عمومی شهری برای نشان دادن توانایی و استعدادشان استفاده کنند. گاهی موسیقی آنها، موسیقیِ اعتراض است؛ اعتراض در مقابل مضیقههای اقتصادی، فرهنگی، فردی، اجتماعی و… . گاهی نوازندگی در خیابان برای بعضی از آنها، جنبهی مالی دارد. گاهی این خیابانهای شهر هستند که جای خالیِ اجراهای رسمی را برای نوازندگان و خوانندگان پر میکنند. گاهی دغدغهی شادی بخشی به جامعه، مدنظر است و البته گاهی هم نه نیاز مالی وجود دارد و نه مشکلی برای اجرا. اما بدون شک ارتباط مستقیم و نزدیک با مخاطب، یکی از اهداف مشترک تمام مجریانِ موسیقیِ خیابانیست و حس و حال چنین اجراهایی به هیچ وجه قابل مقایسه با هیچ کنسرتی هم نیست. خیابان، فضای فرهنگ غالب جامعه است و هنرمندانی که به خلق در چنین فضایی دست میزنند و به نشر کارشان اصرار دارند، در حقیقت به دنبال دیدن بازتاب فعالیتشان بین عموم مردم هستند.
اگر مجوز فعالیت و انتشار آثار آنها توسط دولت داده نمیشود، خیابانها و معابر پر تردد شهرها، اینان را به مخاطبینِ جدی و غیرجدی موسیقی پیوند میزند.
اگر تامین معیشت، یکی از خواستههایشان از جامعه است، آن را در فضای باز و با استفاده از تخصصشان جستجو میکنند.
اگر حتا امکان ارائهی کار به صورت رسمی و با مجوزهای لازم را هم داشته باشند، پایبندی و دلبستگی به فلسفهی هنر خیابانیست که به سطح جامعه میکشاندشان. چون از اصول اجراهایی این چنین، رهایی از چارچوبهای هنری غالب جامعه است و بیشتر این مجریان موسیقی، علاوه بر تلاش برای شکستن محدودیتهای فردی و اجتماعی، خواهان تغییر نگرش شنوایی مخاطبان عام در اجتماع هستند؛ زیرا باور دارند که جامعه ناگزیر از نوکردنهاست.
در تحقیقی میدانی که عمومن خود خالقین این نوع موسیقی در آن شرکت داشتهاند برخورد مخاطبان چنین مورد بررسی قرار گرفته: بخش عظیمی از جامعه هنوز تصور میکنند سنگین بودن و غمگین جلوه کردنشان، نوعی پرستیژ است و موسیقی خیابانی سعی در عوض کردن این نوع نگاه دارد. عدهای خجالت میکشند شنوندهی این موسیقی باشند. عدهای فکر میکنند پول دادن به چنین مجریان موسیقی، توهین به آنها محسوب میشود و عدهای چنین کاری را دونشان میدانند و از کلمات سخیفی برای بیانش استفاده میکنند.
جامعهشناسان بدون تردید، فرد را سازندهی تاریخ خویش میدانند و اعتقاد دارند انسان فاعل است و نه منفعل. گرچه در علم جامعهشناسی، نگرشهای متفاوتی برای بررسی فراز و فرودهای تاریخی و فرهنگی جوامع شده و هریک، عواملی چند را به عنوان عامل عقبماندگی فرهنگی برشمردهاند، اما در نهایت همگی بر این امر متفق هستند که وضعیت جامعه در طول تاریخ در حال تغییر و حرکتی مداوم است و این جریانِ در تغییر توسط افرادی ساخته میشود که آنها نیز خودشان محصول همان فضا هستند؛ تک تک افراد جامعه!
تاثیرگذاری و تاثیرپذیری موسیقی در عرصهی اجتماع هم بهدلیل نقشی است که در فرهنگ بازی میکند. آدورنو عنوانِ “سیمان اجتماعی” را به موسیقی عامه داده بود و اعتقاد داشت این نوع موسیقی، در جامعه حکم نوعی مادهای تخدیری دارد که افراد را وادار به رضایت از وضع موجود میکند.
تقریبن تمام فلاسفه و جامعهشناسان معتقدند که هنر در مقایسه با دیگر عرصهها، همواره در تحولات اجتماعی پیشگام بوده است؛ چنانکه رنسانس از ابتدا در عرصهی هنر بهوجود آمد و سپس دیگر عرصههای اجتماعی را فراگرفت. اما مگر نه این است که خالقین و آفرینندگان هنر، زادهی اجتماع هستند و فرآیند اجتماعی شدن آنها و نیز عاداتی که کسب کردهاند به جایگاهشان در جامعه بستگی دارد؟
آثار هنری ضمن اینکه بر بستر جامعه شکل میگیرند و از آن اثر میپذیرند، بهنوبهی خود بر آن اثر نیز میگذارند. هنر، نه فقط ابزار سلطهی پنهان است و نه تنها ابزار تشخص. هنر، وجوه نمایشی و بیان احساس و ادراکمان از خود و پیوند با جهان هستیست. هنر بازنمایی حقیقت است و هنرِ بازنمایانه و نمادین، در قالب گزاره و فرمول نمیگنجد.
هنر، خودِ جامعه است و هنر خیابانی، هنر جسور و طغیانگریست با حرفهای زیادی برای گفتن.
منابع
۱- تبار شناسی دلقک در نمایش سنتی ایران/ نغمه ثمینی، بهروز محمودی بختیاری، محمد باقر قهرمانی، شیوا مسعودی/ نشریهی هنرهای زیبا/ دورهی ۹، شماره۱، بهار و تابستان ۱۳۹۳
۲- تحلیل جامعه شناختی از موسیقی ایران/ مرتضا اسدی
۳- جامعه شناسی هنر/ نیلوفر مسجدیزاده
۴- چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت؟/ دکتر کاظم علمداری
۵- رونق موسیقی خیابانی در تهران/ فرارو
۶- سهم هنر در نابرابریهای اجتماعی و جایگاه هنر در ایران از منظر جامعه شناسی هنر “پییر بوردیو”/ سارا شریعتی/ جلسهی گروه علمی تخصصی جامعه شناسی هنر
۷- موسیقی خیابانی فاخر، تکدیگری نیست./ ایرنا
۸- نوای موسیقی خیابانی، رگهی عصیان جوانان/ مجلهی هفته
۹- هنر و زن در جامعهی ایران از نظر جامعه شناسی/ گفتگو با سارا شریعتی/ سایت باشگاه اندیشه
۱ نظر