گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

در خاتمه چند اشاره به مشکلات این رساله در مقوله گفتمان:

واژه ترکیبی «رپرتوار موسیقی کلاسیک ایرانی» هم با وجود ظاهر علمیش نشان از عامیانه گویی دارد. در زیر نویس آمده است که «رپرتوار به معنی مجموعه است.» اگر واقعاً چنین باشد، چه لزومی دارد که در یک متن فارسی، به جای «مجموعه» از یک واژه فرنگی استفاده کنیم و بعد ترجمه فارسیش را در زیر نویس به اطلاع خواننده برسانیم؟ اما «رپرتوار» به معنی مجموعه نیست. داریوش آشوری در «فرهنگ علوم انسانی» به «انبان برنامه» و «کارستان» ترجمه کرده است. واژه ترکیبی«رپرتوار موسیقی کلاسیک غربی» هم بی معنی است.

چنین فهرستی در غرب موجود نیست. رپرتوار یک فهرست دقیق است از یک برنامه کاریِ یک نوازنده یا یک ارکستر یا یک اپرا… که شامل تعدادی دقیق و قابل شمارش از ساخته های موسیقایی است. جالب است که واژه های «رپرتوار» و «مجموعه» برای توضیح و تعریف «ردیف» آمده است که تعریف و توضیحش در ادامه بدون احتیاجی به این دو واژه غریب، جامع و کامل آمده است؛ و نشان از مقام استادی داریوش طلایی در ردیف شناسی دارد. استفاده های بی جا از واژه های فرنگی، با عث افزایش آشفتگی در گفتمان عامیانه است.

«موسیقی کلاسیک ایرانی» هم تعریف ندارد و در حیطه عامیانه گویی است ؛ همچنان که «موسیقی سنتی ایرانی»، «موسیقی اصیل ایرانی» یا «موسیقی ملی ایرانی» هیچیک تعریف درستی، و دلالت به مفهوم های تعریف شده و شناخته و تفکیک شده، ندارند. هر شنونده ای برداشتی دیگر و شخصی از چنین واژه هایی دارد.

واژه فرنگی «کلاسیک» در غرب مورد استفاده های مختلف علمی و عامیانه دارد.

«هنر کلاسیک» دلالت به هنر دوران یونان باستان دارد، به معنی هنری کامل و سرمشق برای دوران های بعد، که بیشتر در حیطه هنر های تجسمی، معماری و مجسمه سازی، مورد استفاده است.

«موسیقی کلاسیک» در وجه علمی دلالت به سبک و دوره خاصِ تاریخی موسیقی (حدود ۱۷۸۰ تا ۱۸۲۷- دوران یوزف هایدن، موتسارت تا بتهوون ) دارد. موسیقی یوهان سباستیان باخ قبل از این دوره و با سبک باروک، و موسیقی بعد از این دوره، شوبرت، برامس،… تا گوستاو ماهلر، با سبک «موسیقی رمانتیک» شناسایی می شود.

در حالیکه «موسیقی کلاسیک» در وجه عامیانه، که در روزنامه ها و اخبار رادیو هم مورد استفاده است، دلالت به نوع خاص هنری و جدی موسیقی دارد، و سبک های مختلف از پیش از باروک تا بعد از رمانتیک و مدرن، را هم شامل می شود ؛ و همین عدم دقّت، نشان بارز عامیانگی است. تنها مفهومی که از «موسیقی کلاسیک ایرانی» قابل قبول است، همین مفهوم عامیانه غربی، یعنی «موسیقی هنری و جدی ایرانی» می تواند باشد. منتها باید قبول کرد که یک مفهوم عامیانه غربی، به عنوان مفهومی علمی در رساله های دانشگاهی ما پدیدار شده است.

رساله داریوش طلایی، با وجود چنین کم و کاستی ها، قدم مهم، لازم و آنچنان که او در مقدمه اش آورده «مقدمه (مهمی) است، در جهت دست یابی به تئوری جامع موسیقی ایرانی».

منابع

ارموی صفی الدین / الادوار فی الموسیقی / مترجم ناشناخته / اهتمام آریو رستمی / میراث مکتوب / تهران ۱۳۸۰

آشوری داریوش / فرهنگ علوم انسانی / نشر مرکز / تهران ۱۳۷۴

جعفرزاده خسرو «موسیقی ایرانی» شناسی ناشر هنر موسیقی ۱۳۹۲ تهران

شهنازی علی اکبر / اجرا ردیف دوره عالی/ انجمن موسیقی ایران/ ۴ نوار

طلایی داریوش / ردیف میرزاعبدالله / نت نویسی آموزشی تحلیلی و اجرا با سه تار / مؤسسه ماهور/ ۶ نوار ۱۳۷۴

طلایی داریوش / نگرشی نو به تئوری موسیقی ایران/ مؤسسه فرهنگی هنری ماهور ۱۳۷۲

علیزاده حسین / دستور تار و سه تار دوره متوسطه نوشته و اجرا با سه تار / مؤسسه ماهور ۱۳۸۲

فارابی ابونصر / کتاب موسیقی کبیر/ ترجمه دکتر آذرتاش آذرنوش پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تهران ۱۳۷۵

فرهت هرمز / دستگاه در موسیقی ایرانی/ ۱۹۹۰/ ترجمه مهدی پورمحمد ۱۳۸۰/ تهران انتشارات پارت

کریمی محمود / ردیف آوازی موسیقی سنتی ایران / نت نوشته محمد تقی مسعودیه / ۱۳۶۴

مراغی عبدالقادر / جامع الالحان / اهتمام تقی بینش / مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی / تهران ۱۳۶۶

خسرو جعفرزاده

خسرو جعفرزاده

متولد ۱۳۲۰ همدان – ۱۳۹۸ وین
موزیکولوگ و معمار
khdjzadeh@gmail.com

دیدگاه ها ۴

  • باسلام خدمت مدیرسایت .علت اختلاف میان استادان برومند وصفوت چه بود؟اگرممکن است دراین زمینه مقاله ایی ارئه دهید

  • آقای پورقناد،
    در مرکز جز یوسف فروتن که قبل از دوره مرکز پیانو میزد استادی که سازهای غربی بزند نبود و بعدا هم دعوت نشد. فکر نمیکنم دعوت از او باعث کدورت برومند تا حد ترک مرکز شده باشد به خصوص که هرگز کسی هم به مخالفتش با فروتن اشاره نکرده است. اگر شما اطاعات دیگری دارید ممنون میشوم بنویسید.
    در مورد این اختلاف در مرکز حدس و گمان زیاد است و گاهی هم حدس هایی که خود افراد مرکز زده و بازگو کرده اند متناقض است. و چون یکی از دو طرف پیش از آنکه موضوع آن قدر در تاریخ موسیقی ایران اهمیت پیدا کند که محققان بخواهند مستقیما از او بپرسند، در گذشته، شاید هرگز نتوان کاملا به حقیقت ماجرا دست یافت.
    برای آگاهی بیشتر از این موضوع به شما و دیگر خوانندگان علاقه مند پیشنهاد می کنم اگر نخوانده اید کتاب تازه عین الله مسیب زاده (احیای سنت ها با رویکردی نو: تاریخچه مرکز حفظ و اشاعه موسیقی) را که منبعی برای تاریخچه شفاهی و مستند مرکز است، بخوانید. اطلاعات مفیدی در آن خواهید یافت.

بیشتر بحث شده است