در این شماره، بخش اول جلسه نهم کلاسهای مبانی اتنوموزیکولوژی را می خوانید؛ پیاده سازی و ویرایش این نوشته را نسیم احمدیان نوازنده و اتنوموزیکولوگ انجام داده است.
موسیقی ملل و اقوام مهاجر (۱)
موسیقی در زندگی دور از وطن و جهانیسازی (۲)
یکی از شاخههای اصلی اتنوموزیکولوژی که در مباحث مردمشناسی (۳) نیز به آن پرداخته میشود، «زندگی دور از وطن و جهانیسازی» است. معمولاً مباحث هویت (۴)، جهانیسازی و اقوام مهاجر (۵) در یکدیگر تنیده میشوند (۶).
با ازدیاد روزافزون مهاجرتها به ویژه مهاجرتهای کارگران از موطن اصلی خود به کشورهای صنعتی در دهههای پایانی قرن بیستم، چهرۀ فرهنگی جهان تا حد زیادی دچار دگرگونی شد. ادامۀ حیات فرهنگِ سرزمین مادری در کشور غریب و با ابزاری متفاوت و شکلی آمیخته با آداب محیط جدید، حوزۀ مطالعاتی گسترده و جدیدی پیش روی موسیقیشناسان و کاوشگران فرهنگ باز نمود. با اختراعات جدید از ترانزیستور گرفته تا ریزپردازندههایِ فوق سریع و شبکۀ جهانی (وِب) در اواخر قرن بیستم، سرعت جهانیسازی فرهنگی نیز به شکلی باورنکردنی و تصاعدی افزایش یافت و حرکتهای غیرقابل پیشبینیِ انواع موسیقی از یک بستر فرهنگی به مناطق دیگر، مطالعۀ بازخوردهای موسیقی را برای موسیقیشناسان به کاری بسیار پیچیده مبدل کرد.
امروزه و در شرایط جدید، مطالعۀ عمیق موسیقی بدون درنظرگرفتن علوم مربوط به ارتباطات، رسانههای جمعی و تئوریهای مرتبط به جهانیسازی، اجتنابناپذیر به نظر میرسد. این ویژگیها ترکیبهایی نو نیز به وجود آورده؛ برای مثال ایرانیانی که در یونان زندگی میکنند، با یافتن «گمانجه» (مشابه کمانچه) که سازی یونانی است قطعات ایرانی را مینوازند.
فرهنگپذیری (۷)
فرهنگپذیری فرایندی است که در زمان ارتباط نزدیک دو یا چند فرهنگ بروز میکند و به موجب آن هریک از فرهنگها بر دیگری اثر گذاشته و آن را تغییر شکل میدهد. در این فرایند ممکن است هردو فرهنگ به یک نسبت تغییر شکل دهد و یا اینکه یکی ثبات بیشتری داشته و دیگری تغییرات بیشتری را بپذیرد. در هر صورت در اثر تماس مستمر بین دو فرهنگ، همگرایی در آنها بیشتر میشود. مهاجرت یکی از عوامل موثر در شکلگیری فرهنگپذیری است. در فرایند مهاجرت، فرهنگ میزبان معمولاً فرهنگ پایه تلقی میشود و فرهنگ قوم مهاجر فرهنگ «میهمان» یا «دیگر» خوانده میشود. البته این بدان معنا نیست که همواره فرهنگ میزبان در فرایند فرهنگپذیری بر فرهنگ میهمان غلبه داشته باشد.
در فرهنگپذیری سه امکان اصلی قابل تصور است: «تلفیق (۸)»، «جانشینی (۹)»، و «خاموشی (۱۰)». در تلفیق ویژگیهای دو فرهنگ با آمیختگی باعث به وجود آمدن نظام نوینی از فرهنگ میشود که حاصل امتزاج دو فرهنگ اولیه است. در فرایند جانشینی ویژگیهای یکی از دو فرهنگ میزبان یا میهمان جانشین خصوصیات همسان در فرهنگ دیگر شده و این جانشینی توسط فرهنگ دریافت کننده، پذیرفته میشود. چنانچه جنبههایی از فرهنگ چنان فراموش شوند که دیگر در زندگی مردم هریک از فرهنگهای میزبان یا میهمان مورد استفاده قرار نگیرد، اصطلاحاً گفته میشود آن جنبههای فرهنگی به خاموشی گراییده است. البته خاموشی به معنای نابودی آن جنبه فرهنگی نیست، چه بسا ممکن است با تغییر شرایط، مثلاً عوض شدن اقلیم، شرایط اقتصادی، سیاسی، مذهبی و … مجدداً مورد توجه و اجرا قرار گیرد.
پی نوشت
۱- Immigrants’ music and music of diaspora
۲- Globalization
۳- anthropology
۴- identity
۵- imigrants
۶- در فصل هفتم کتاب اطلاعات عمومی موسیقی تألیف محمدرضا آزادهفر، نشر نی به این مباحث پرداخته شده است.
۷- Acculturation
۸- syncretism
۹- substitutive
۱۰- extinction
۱ نظر