گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

بچه‌ها بیایید به موسیقی فکر کنیم… (۱)

نگاهی به مجموعه‌ی «موسیقی ما» کاری از «ایمان وزیری»

«موسیقی ما؛ موسیقی دستگاهی ایران برای کودکان» نام یکی از سی‌دی‌های جدیدی است که حوزه‌ی هنری در این دوره‌ی فعالیت اخیر منتشر کرده است. گردآوری این محصول را «ایمان وزیری» انجام داده. موسیقی‌دانی که با این اثر نشان داده گویا می‌خواهد در دیگر گونه‌های موسیقی و رشته‌های هنری هم دستی داشته باشد.

از او پیش‌تر در موسیقی ایرانی و آثاری با سبک و بیان نوگرا و شخصی منتشر شده بود، اما موسیقی دستگاهی برای کودکان آن هم اثری برای آشنایی و آموزش، حدیث دیگری است.

وزیری، چنان که از محتوای این سی‌دی بر می‌آید، آن را برای سال‌های کودکی (نه خردسالی) و ابتدای نوجوانی طراحی کرده است؛ چرا که مفاهیمی در تک گویی‌ها و نمایش موجود در اثر شنیده می‌شود که فهم‌اش برای خردسالان ممکن نیست. این سی‌دی آموزشی با صحبت‌های گوینده‌ (که گویا خود وزیری است) شروع می‌شود.

صدای گوینده نکته‌ی جالبی دارد و شاید یاد صدای گویندگان آثار کودک (داستان، موسیقی ) را زنده می‌کند. دور از لوس بازی‌های مرسوم مجری‌های کودکان و اداهای مخصوص‌شان، با بچه‌ها به زبانی روشن و دور از بچه شدن مصنوعی سخن می‌گوید. احتمالا بچه‌ها (نوجوانان که حتما) هم این را بیشتر می‌پسندند.

گوینده از جایی شروع می‌کند که کمتر در موسیقی برای کودکان یا آموزش، به آن توجه می‌شود؛ یعنی دلیل آوردن برای این‌که چرا کودک موسیقی می‌آموزد. در روش‌های مرسوم آموزش موسیقی به کودکان اگر هم برای این پرسش‌های بنیادی جایی هست در رابطه‌ی میان اولیا و معلمان است؛ کمتر دیده شده برای کودکان توضیح داده شود که هنر چیست؟

شاید در این مرحله خیلی مهم نباشد که این سوال بسیاری از فیلسوفان هم هست و هر یک هم پاسخی متفاوت برای آن دارند. در همان ابتدا صدای گوینده شنیده می‌شود که می‌گوید: «بچه‌های خوبم! هنر زندگی رو زیباتر می‌کنه و باعث می‌شه آدما همدیگه رو بیشتر دوست داشته باشند و بیشتر و درست‌تر فکر کنند» در همین جمله‌ی اول مسائل مهم و نوع هنری که گوینده امیدوار است آن‌را آموزش دهد مشخص است: نوعی هنر انسانی که باعث فکر کردن آدم‌ها می‌شود. این شاید شرحی از همان چیزی باشد که به آن «هنر متفکر» می‌گویند.

جمله‌ی بعدی نیز همین‌طور است؛ «یکی از هنرها موسیقی‌یه. موسیقی هنری‌یه که با صداها سر و کار داره» تعریف موسیقی در گام بعدی، این هم در آموزش موسیقی به کودکان زیاد مرسوم نیست. گوینده در جمله‌ی بعدی سعی می‌کند توانایی را که در نهایت انتظار دارد بچه‌ها به دست آورند برای آن‌ها شرح دهد: «اگر بچه‌های عزیزم درباره‌ی موسیقی چیزهایی رو بدونند بهتر می‌تـونند موسیقی مناسبی رو که دوست دارند و بهشون کمک میکنه که از وقت و هوش و فکرشون بیشتر استفاده کنند، انتخاب کنند» باز هم قضیه‌ی موسیقی و فکر کردن …

جمله‌ی بعدی نوع آموزش را بیشتر مشخص می‌کند: «دونستن راجع به موسیقی از اطلاعات عمومی آدمه یعنی دانستنی‌هایی که در زندگی روزمره به آدم کمک می‌کنند» پس قرار است آشنایی شنیداری و شناختی با موسیقی آموزش داده شود. این نوع گرایش به تربیت ذائقه‌ی شنیداری چندی است که در میان آموزش‌های موسیقی در ایران نیز جایی برای خود یافته است.

افزایش آگاهی عمومی فرد و ارائه‌ی قدرت انتخاب به او مهم‌ترین اهداف‌ چنین برنامه‌هایی است. در این روش، موسیقی هم به عنوان یکی از عناصر فرهنگی نیاز به آموختن دارد. همان‌طور که فردی آگاه از تاریخ، ادبیات، جغرافیا (به شرطی که هیچ‌یک از آن‌ها رشته‌ی تخصصی‌اش نباشد) را آدمی با اطلاعات عمومی زیاد (یا گاهی آدمی بافرهنگ!) می‌خوانند، آدمی آگاه به موسیقی را نیز باید جزو همین دسته به حساب آورد.

این دسته‌بندی اگر چه در قدیم به طور اعلام نشده و با آموزش ضمنی در فرهنگ ما وجود داشته، اما دست‌کم در سال‌های گذشته به شکل رسمی از همه‌ی رسانه‌های آموزشی حذف شده است.

کافی است به کتاب‌های درس هنر در مقاطع مختلف نگاهی گذرا بیاندازیم؛ از تمامی هنرها در آن چیزی یافت می‌شود جز موسیقی. در حالی که در آنجا مانند خیلی از درس‌های دیگر افزایش اطلاعات عمومی دانش‌آموزان مد نظر بوده است. ‌می‌توان دو نتیجه گرفت: یا موسیقی هنر نیست یا اگر هست آشنایی با آن بر اطلاعات عمومی نمی‌افزاید.

در جمله‌ی بعد گوینده به شکلی که از خود بزرگ‌ بینی و غرور معمول به دور است به گونه‌ای نسبتا ساده شرح می‌دهد که چرا بچه‌ها باید موسیقی کشورشان (ملی‌شان) را بیاموزند (۱): «همونطور که هر کشوری زبان خودشو داره و مردم هر کشور زبون خودشونو که بهش می‌گن زبان مادری بهتر می‌فهمن هر کشوری یک موسیقی مخصوص به خودش هم داره و موسیقی همه‌ی کشورها برای مردم آن کشورها زیباست و می‌تونه برای ما هم زیبا باشه اما موسیقی کشور خود آدم برای آدم آشناتره و بیشتر وقتا دوست داشتنی‌تر هم هست» درست در همین لحظه «عمو جان» وارد معرکه می‌شود؛ شخصیتی پر فیس و افاده و مغرور و البته به همان اندازه درباره‌ی موسیقی نادان! به جای شخصیت دوم هم احتمالا ایمان وزیری صحبت کرده و تونایی‌اش را در زمینه‌ی دوبلاژ و اجرای تئاتر رادیویی به نمایش گذاشته است.

پا نوشت:

۱- شاید برای موثر واقع شدن این استدلال وزیری کمی دیر شده باشد؛ اگر بچه‌ای را در نظر آوریم که گوش‌اش از انواع موسیقی‌هایی که بیشترشان ایرانی هم نیست پر است. آن‌ وقت این دلیل که موسیقی هر کشوری مانند زبان‌اش مخصوص به خود آن کشور است و مردم آن کشور موسیقی خود را نیز مانند زبان‌شان از دیگر موسیقی بیشتر دوست دارند چندان هم موثر واقع نمی‌شود.

آروین صداقت کیش

آروین صداقت کیش

متولد ۱۳۵۳ تهران
منتقد و محقق موسیقی

دیدگاه ها ۲

بیشتر بحث شده است