می دانیم که اواخر دورهی صفویه عدهای مقامهایی که در موسیقی میشناختند را با زیباییشناسی خودشان ردیف کردند و نظام دستگاهی ایجاد شد. شما سیستم مقامی را بر دستگاهی ارجح میدانید؟
سیستم دستگاهی با سیستم مقامی تناقضی ندارد. سیستم دستگاهی جدید است و ربطی به تیموری و صفوی ندارد. یک چیزی بین اواخر صفوی قرن هجدهم دوره زندیه و اوایل قاجار است. بین قرن ۱۸ و ۱۹. شما هر تقسیم از هر استادی گوش کنید کوتاه و نهایتاً ۵دقیقه است. در آن نهایتا ۲ ،۳ دقیقهی اول فقط مقام اصلی است و بقیه مدگردی است. هنر موزیسین مقامشناس این است که بعد از آن میخواهد چکار کند. در ایران هم همینطور بوده اما بعد از اواخر صفوی که دربار سلیقهی نازلی داشته و بعد از سقوط اصفهان و حملهی افاغنه، ظهور دربار زندی با موسیقی نازلتر، بخش بزرگی از رپورتوآر آهنگسازی از بین میرود. قطعهها فراموش شدند. آنقدر وضع اجتماعی خراب بوده و عرضه و تقاضای موسیقایی به هم ریخته بوده که منتقل نشده. وقتی تا این حد موسیقی تحت انحطاط بوده که از صدها قطعه حتی یکی به دورهی بعد منتقل نشده، مسلماً خیلی از مقامها و ریتمها از بین رفته است. بهنظر میرسد با این ضربهی وحشتناک یکسری موزیسین به این نتیجه میرسند که دوباره هرچه مانده را سازماندهی کنند تا از بین نرود. بهنظر دستگاه اینگونه شکل گرفته که چند مقام همگنتر را چیده و مجموعهی جدیدی ایجاد کردهاند.
مثلاً در رسالههای اواخر صفوی صحبت از بابامخمور کاشانی است. شاید اولین کسی بوده که این کار را کرده و شاید هم کسان دیگر. بههر حال قبلتر از خاندان فراهانی است. حتی اسامی هم جدید است. ما مدی به اسم شور در رسالات قدیم نداریم. شور یک اسم جدید است. حتی ابوعطا هم نداریم ولی حسینی و راست داریم. همه چیز به هم ریخته بود.
مد شور مدِ جدیدی نیست. عربها و ترکها هم دارند ولی این اسم جدید از کجا آمده است؟ معلوم است کسانی که این مد را داشتند ارتباطشان با گذشته از بین رفته بوده و نام قدیمش را نمیدانستند لذا برایش اسم گذاشتهاند. شور و ابوعطا را میزدند بدون اینکه بدانند اسم قدیمش چه بوده. آمدهاند و یکجور طبقهبندی آگاهانه کردهاند. مثلاً دیدهاند اِشِل صوتی ابوعطا، دشتی و کردبیات و افشاری شبیه شور است گفتهاند اینها متعلقات شور است. آن زمان شاید این کار ضروریترین کاری بوده که باید میکردند تا از بین نرود.
مطمئن نیستیم کسانی که ردیف را برای بار اول در قرون هجدهم و نوزدهم جمعآوری کردهاند، ایدهشان این بوده که فقط باید اینگونه زد. شاید آنها اینطور میخواستند به شاگردانشان یاد دهند. این یکی از هزار امکانی است که وجود دارد که وقتی شور میزنید به شهناز بروید. ولی شهناز جزو شور نیست و شهناز یک مدولاسیون است. اما آنقدر آن را میزنیم که تبدیل به یک مدولاسیون کلیشهای شده است. از این لحاظ سیستم باز مدال ارجح است برای اینکه دست ما باز است. اگر قرار باشد همه چیز پیشبینی پذیر باشد لطفی ندارد. اسیر مدها نمیشوید و مدها در اختیار شما هستند. از یک مد شروع میکنید و بعد تازه هزاران انتخاب برایتان وجود دارد که ذوق خودتان را نشان دهید. این حرف من ضد ردیف نیست. ردیف چیز دیگری است و ردیف آموزش سیر مقامات موجود در قرن هجدهم و نوزدهم است به وسیلهی اساتید آن دوره.
۱ نظر