میان ترجمه و تالیف
در نقد کتاب «مقدمهای بر آنالیز موسیقی آتنال» (*)
میان کنشهای گوناگون دانشگرانه نوشتن، از ترجمهی صرف گرفته تا تالیف محض (اگر این دومی را در سایهی مراتبی از بینامتنیت، رویایی دستنیافتنی ندانیم) طیفی از کنشها همانند اقتباس، ترجمهی آزاد، ترجمه-تالیف و … جای میگیرند که همچنان به سر اول طیف نزدیکتراند تا سر دوم. «مقدمهای بر آنالیز موسیقی آتنال» نوشتهی «امین هنرمند» یک گونهی بسیار نادر از همین کنشهای ترجمهگون است؛ به این صورت که سرفصلهای اصلی و فرعی آن در قریب به اتفاق موارد از یک کتاب تقریبا همنام و بسیار مشهور این حوزه وام گرفته شده. گویی مولف یک اسکلت از پیش موجود را با مادهای به انشای خود (و البته هنوز نزدیک به محتوای استخوانبندی اصلی) پر کرده باشد.
کتاب اولین نوشتار دربارهی تجزیه و تحلیل جریانهای موسیقی پساتنال به زبان فارسی و پس از «مفاهیم شنکر در آنالیز موسیقی تنال» نوشتهی «کدوالادر» و »گانیه» دومین کتاب در موضوع تجزیه و تحلیل موسیقی کلاسیک غرب است که تاکنون چاپ شده. بنابراین از یک سو این کتاب نیز مانند آن قبلی در موقعیت خاصی قرار دارد که حاصل اولین بودن در زبان فارسی است و از سوی دیگر به دلیل سرشت نیمه تالیفیاش و میزان اقتباس از منابع اصلی، هم از لحاظ محتوا و هم کاربرد و اهداف آموزشی و غیرآموزشی به طور جدی در معرض مقایسه با متنهایی که وامدار آنان است قرار می گیرد.
مخاطب اصلی چنان که از قراینی مانند چاپ توسط انتشارات دانشگاه تهران و … برمیآید اول دانشجویان رشتهی موسیقی در دانشگاهها و سپس هنرجویان پیشرفتهی آزاد آهنگسازی و احتمالا متخصصان (موسیقیشناس، منتقد و آهنگساز حرفهای) هستند و پیشنیازهایش هم دانستن تئوری موسیقی بیش از سطح متوسط و ریاضی تا حد معمول دبیرستانی است که به احتمال زیاد مخاطبان مفروض چنین کتابی میدانند. تا اینجا وضعیت با کتابهایی که به تصریح خود مولف «به عنوان منابع اصلی در نظر گرفته شدهاند» (ص د) یعنی «مقدمهای بر تئوری پساتنال» «استراوس» (۱۹۹۱)،
«تئوری مقدماتی آتونال» «ران» (۱۹۸۷) و «درک موسیقی پساتنال» «فرنکلی» (۲۰۰۸) (۱) تقریبا مشابه است؛ یعنی آموزش تجزیه و تحلیل موسیقی پساتنال به دانشجویان کارشناسی و گاه کارشناسی ارشد و هنرجویان کنسرواتوارها در همه به چشم میخورد. اما یک نکته کتاب هنرمند را از بقیه جدا میکند و آن بستر متفاوتی است که در آن شکل گرفته است.
در جامعهی دانشگاهی آمریکای دههی ۱۹۷۰ تلاش فراوانی برای تجزیه و تحلیل موسیقی آتنال جریان داشت (۲) که منجر به اثر دورانساز «آلن فورت»، «ساختار موسیقی آتنال» (۱۹۷۳) (۳) شد. این اثر برجسته که در موسیقی آتنال همسنگ اثر شنکر در تجزیه و تحلیل موسیقی تنال شمرده میشود، پدید آمدن آثار بعدی را ناگزیر ساخت زیرا در مجموع بسیار پیچیده و دشوار بود. در حقیقت هر سه کتاب یاد شدهی بعدی با هدف آماده ساختن دانشجویان برای ورود به دورههای تخصصیتر و در نتیجه استفاده از کتابهایی مثل «ساختار موسیقی آتونال» یا «آهنگسازی با ردههای نغمهای: یک تئوری برای طراحی آهنگسازانه» اثر «موریس» (۴) طراحی شدهاند.
پینوشت
*) پس از چاپ نوشتار حاضر در نشریه گزارش موسیقی شماره ۸۰، مولف کتاب در شماره ۸۱ پاسخی به این نقد داده، نکاتی را روشن ساخته و از کار خویش دفاع کرده است. بهتر است خوانندگان اگر به آن نوشته دسترسی دارند همزمان آن را نیز بخوانند. توجه داشته باشید که به رغم پاسخی که داده شده و به دلایلی که در یک پی نوشت کوتاه نمی گنجد، هنوز پرسش های طرح شده در این نقد را وارد می دانم.
۱- Straus, J. N. (1990).
Introduction to post-tonal theory (Vol. 3). Englewood Cliffs, NJ:Prentice Hall.
Roig-Francoli, M. (2008).Understanding post-tonal music.McGraw-Hill.
Rahn, J. (1987). Basic atonal theory . MacMillan Publishing Company.
۲- علاقهمندان به آگاهی از گزارشی مختصر از چرایی، نگاه کنند به؛ صداقتکیش آروین. (۱۳۹۱). کتابی برای تحلیل دانشورانهی اثر موسیقی، دوفصلنامهی پژوهشی مهرگانی، شمارهی ۴.
۳- Forte, A. (1973). The structure of atonal music (Vol. 304). Yale University Press.
۴- Morris, R. (1987). Composition with Pitch-classes. Yale University .
۱ نظر