معنای موسیقی در متن جامعه و فرهنگ
ایدهی جدا نبودن معنای موسیقی از شرایط و فضاهای فرهنگی و اجتماعی برخاسته از آن در مجامع موسیقیشناسی (مانند Kramer 1995)، جامعهشناسی (مانندMartin 1995 ) و قومموسیقیشناسی (مانند Bohlman 2000) پذیرفته شده است. در این رویکردها اندیشههایی که پایهی بسیاری از متون فلسفهی موسیقیاند (مانند ایدهی وجود حوزهی زیباییشناسیِ مستقل و ضروری برای موسیقی) مورد تردید واقع شده یا مطلقاً رد شدهاند؛ چراکه این افکار، یا پیشفرضهای تک فرهنگی دارند (۱۰) یا نمیتوانند به قدر کفایت با وجوه پویا و تاریخی موسیقی پیوند برقرار کنند.
اما اجماع بر سر اینکه موسیقی را تنها در بستر اجتماعیاش میتوان تبیین و معنا کرد، با طرح پرسشی از میان میرود: این معانی چه شکلهایی به خود میگیرند؟ همانطور که تیتون و سلوبین (Titon & Slobin) اشاره میکنند «موسیقی جهانی است، اما معنای آن نه» (۱۹۹۶: ۱). در فرهنگهای گوناگون، موسیقی به طرق متعدد ممکن است تولید، دریافت، و تفسیر شود. معنای موسیقی ممکن است اساساً زیباییشناختی، شخصی، اجتماعی، یا ترکیبی از برخی یا همهی این حوزهها باشد. در این رویکردها همانطور که فلد و فوکس (Feld & Fox) (1994) اشاره میکنند، دشوار بتوان معانی موسیقایی را از معانی فعالیتهایی تفکیک کرد که موسیقی جزئی از آنهاست. برای نمونه بلیکینگ (Blacking) در کتاب “Venda children’s songs” (آوازهای کودکان وندا) مینویسد: «بسیاری از آوازها… معنای رخدادی اجتماعی را تقویت میکنند. آنها هنجارهای رفتاریِ مشخصی را شکل میدهند و تثبیت میکنند» (۱۹۶۷: ۳۱). بنابراین معنای فعالیتهای موسیقایی ممکن است مکمل فضاهای معینی باشد که موسیقی با آنها در میآمیزد.
از این منظر معنا در موسیقی متنوع است و ممکن نیست به صورت جداگانه همچون حاصل ابعاد زیباییشناختی موسیقی دریافت شود. همانطور که کلایتون (Clayton) (2007) اشاره کرده است موسیقی ممکن است کارکردهای فراوانی در جوامع گوناگون داشته باشد.
با در نظر گرفتن این نکته، موسیقی ممکن است در ارجاع به مفاهیم حاصل از حقایق و فضاهای اجتماعی بهتر تفسیر شود. از همین رو فلد (۱۹۸۲) توانسته است شرح بسیار جالب و قانعکنندهای از موسیقی قبیلهی کالولی (Kaluli) در پاپوآ گینهی نو (۱۱) (Papua New Guinea) ارائه کند که در مراسم تدفینی با عنوان گیسالو (Gisalu) اجرا میشود. در آنجا موسیقیِ مراسم، ساختار و هویتی ویژه دارد و در سوگواری نقش مؤثری ایفا میکند. این موسیقی با استعارههای قدسی و همچنین مکانبومِ زندگی آنها پیوندی جداییناپذیر دارد؛ موضوع اصلی این موسیقی ملهم از آواز پرندهای بومی به نام مونی است که در اسطورهی قبیله، وجودی اسرارآمیز دارد؛ این اسطوره حکایت پسریست که تبدیل به مونی شد و به عالم ارواح پیوست. بنابراین معنای موسیقی، پیچیده و در پیوند با جغرافیاییست که موسیقی در آن زاده میشود و فقط در ارجاع به نظام عقاید و آداب و رسوم فرهنگیِ بستر زایندهاش معنادار میشود.
در حوزههای فرهنگی دیگر ممکن است موسیقی معانی زمینیتری بیابد. همچنانکه بلیکینگ دربارهی موسیقی کودکان نوشته است: «آگاهی از آهنگهای کودکان، سرمایهای اجتماعی و در بسیاری موارد سرمایهای ضروریست برای اینکه کودک در گروه همسالان خود همچون عضوی از آن گروه پذیرفته شود» (۱۹۶۷: ۳۱). در اینجا موسیقی کارکردی ابزاری برای تشکیل گروههای اجتماعی دارد و معنای آن با ظهور و بقای هویت فردی و گروهی پیوند مییابد.
پی نوشت
۱۰- نگاهی عاری از هرگونه جنبهی قومموسیقیشناختی. – م.
۱۱- «پاپوا گینهی نو» کشوریست در شرق اندونزی که در سال ۱۹۷۵ از استرالیا مستقل شد. این کشور مجموعهای از قبایل مختلف است که قبیلهی پاپوا بزرگترین آنهاست. «کالولی» نیز نام یکی از ابتداییترین قبایل این کشور است. – م.
۱ نظر