مقدمه: ساختار متریک – ریتمیک موسیقایی، طبق اصول و قواعد تئوریک رایج، براساس سیستم نمائی با پایه۲ شکل گرفته است. این سیستم زمانبندی موسیقی دارای یک نظم ریاضی مرتبط با عدد دواست: دو برابر شدن سرعت و نصف شدن زمان. با اینحال هنگامی که زمان بندی موسیقی از نسبتهای سیستم نمائی خارج می شود و به سوی فواصل زمانی ترکیبی (مانند ترکیبات نقطه دار) یا فواصل تبدیلی (تقسیمات مضرب اعداد فرد مانند ۳،۵،۶،۷،۹،۱۰،۱۱،۱۲،۱۳،…) گرایش پیدا می کند، خروج از ساختار نمائی فوق الذکرمشاهده می شود.
از طرف دیگر کاربرد اصطلاحاتی مانند تمپو روباتو، اچلراندو و … نوازنده را مکلف می نماید که زمانبندی یک الگوی وزنی خاص را تغییر داده (انبساط و انقباض زمانی)٬ سرعت اجرای عناصر ریتمیک بخشی از قطعه را تغییر دهد.
در نهایت او گستره ای از فواصل زمانی گوناگون را ایجاد می نماید. وزن آزاد در موسیقی دستگاهی ایرانی که شاخصه”موسیقی بدون وزن Ametric Music” است نمونه بارز و کاملی از موسیقی دارای فواصل زمانی متنوع است. تبعیت ریتم و جمله بندی ملودیک از شعر و احساسی بودن جریان ملودی و ریتم در این ساختار زمانی تاثیرگذار است.
به کار بردن فواصل زمانی متفاوت از سیستم فواصل زمانی رایج ، تعریف کلاسیک “وزن” را در هم شکسته و تغییرات زمان بندی را بصورت نمادی از تفکرات فراموسیقایی و احساس درونی فرد نشان می دهد. در این شیوه، ساختار زمان بندی دقیقا آیینه حالات حسی و روحی انسان است.
فاصله زمانی Duration ٬ Time interval
طبق تعریف ، فاصله زمانی مدت زمان بین دو حادثه Event است. در موسیقی برای ایجاد یک فاصله زمانی به دو صدا احتیاج است. هر جسم مرتعش بر اساس میزان انرژی منبع مولد ارتعاش و پارامترهای میراکننده خود و محیط ارتعاش، تا مدت زمانی خاص مرتعش بوده و از خود صداتولید می کند. بنابراین یک فاصله زمانی از ۲ بخش صدا و سکوت یا صرفا صدا تشکیل شده است و سکوت بخشی از فاصله زمانی می باشد.
اگر به شکل مقابل توجه کنیم ۶ حادثه صوتی یعنی ۶ صدا را مشاهده می کنیم که در بین خود ۵ فاصله زمانی ایجاد کرده اند.این ۵ فاصله زمانی عبارتند از :
• بین صدای ۱و۲ = ۰.۶۲۳ ثانیه
• بین صدای ۲و۳ = ۰.۲۲۹ ثانیه
• بین صدای ۳و۴ = ۰.۱۱۲ ثانیه
• بین صدای ۴و۵ = ۰.۹۲۸ ثانیه
• بین صدای ۵ و ۶ = ۳.۶۹۱ ثانیه
• بین صدای ۶ و انتها= ۱.۸۰۶ ثانیه
از دیدگاه فیزیکی، فاصله زمانی٬ مدت زمان ما بین نقطه شروع حوادث صوتی یا Inter-Onset-Interval است که به اختصار IOI نامند. منظور از Onset یا آغاز صدا٬ نقطه شروع حادثه یا موج صوتی می باشد که بخش غیرهارمونیک آغازین صدا Transient را تشکیل داده و بیشتر از محتوی طیفی صدا فرکانسهای زیرپردامنه و غیر هارمونیک دارد.
انواع فواصل زمانی در نظام رایج نت نویسی
فواصل زمانی ساده
فواصل زمانی ساده در موسیقی بر اساس سیستم نمائی با پایه ۲شکل گرفته اند. در این سیستم براساس سطوح مختلف زمانی و تقسیمات داخلی أنها می توان طول زمان و سرعت نسبی بین آنها را محاسبه نمود.
همانطور که مشاهده می شود، در این تقسیم بندی مبنا، فاصله گرد بوده و مابقی طول زمان فواصل بر اساس ضریب تقسیم طبق فرمول زیر حساب می شوند:
در این فرمول I فاصله زمانی ( طول زمان ) و X ضریب تقسیم است. این ضریب برای فاصله گرد به عنوان مبنا صفر است و هرچه بیشتر باشد نسان دهنده تعداد تقسیمات بیشترفاصله گرد است. T، سرعت نسبی فواصل نسبت به فاصله گرد از فرمول زیر حساب می شود:
جهت محاسبه ضریب تقسیم نسبت به فاصله گرد می توان از رابطه لگاریتمی زیر استفاده کرد:
رابطه بین سرعت نسبی و فاصله زمانی بصورت زیر می باشد:
شکل مقابل نشاندهنده روند تغییرات منحنی فواصل زمانی و سرعت نسبی نسبت به یکدیگر می باشد. با توجه به فرمول بالا و شکل مقابل متوجه می شویم که:
– تغییرات زمان و سرعت نسبت عکس با یکدیگر دارند.
– سرعت هرفاصله دوبرابر فاصله قبلی و زمان آن نصف فاصله قبلی می باشد.
فواصل زمانی ترکیبی و تبدیلی در نظام رایج نت نویسی:
همان طور که گفته شد پی ریزی ساختار نظام رایج نت نویسی بر اساس فواصل ساده صورت می کیرد که قبلا ذکر شدند (فواصل ساده آن دسته از فواصلند که در سیستم نمائی با پایه ۲ بگنجند). در این سیستم ۲ دسته دیگر از فواصل مشاهده می شوند که عبارتند از:
۱- فواصل ترکیبی
۲- فواصل تبدیلی Tuplets (اصطلاح تبدیلی را نگارنده به کاربرده است)
فاصله ترکیبی حاصل ترکیب دو یا چند فاصله ساده با یکدیگراست، مانند فاصله ترکیبی سیاه نقطه دارکه نتیجه جمع زمان فاصله سیاه و فاصله چنگ است.
فاصله تبدیلی، حاصل تقسیم یک فاصله ساده به ۳،۵،۷،۹،۱۱ و … بخش یا یک فاصله ترکیبی به ۲،۴،۶،۸ و … بخش است. مانند فاصله چنگ تریوله که حاصل تقسیم بر ۳ شدن فاصله سیاه است.
به به! عجب نوشته جالبی بود لطفا اگه می شه این نوشته رو به صورت جدی دنبال کنید و ۱۰۰ البته که بعضی چیزا مث لوگاریتم هم اگه نوضیح بدین واقعا متشکر می شم! چون همه چی یادمون رفته…
salam, mishe darbare manaie tem
.matlab benevisid
.man hich tarifi peida nakardam-
batashakor”, matlabetoon kheili”
.jaleb bood
سلام
ممنون از نوشتتون . فقط من فکر کنم فرمول رابطه بین سرعت نسبی و فاصله زمانیباید بین عدد ۴ و طول زمان علامت تقسیم قرار بگیره ..
با تشکر
سلام علی آقا
برای دانستن لگاریتم به این لینک یه سری بزن- لینکه خوبیه به فارسی :
http://edu.tebyan.net/textbooks/0026/index.htm
سلام بهزاد جان
تذکر شما کاملا صحیح است.
مرسی از دقت نظرت.
سلام.سپاسگزاری می کنم از نوشته هاتون.من یه راهنمایی می خواستم.شما می تونید یه منبع فارسی درباره میزان ومقدار فرکانس نت های موسیقی معرفی کنید؟ مثلا:اولین نت پیانو فرکانسش چنده.مسلما وقتی فرکانس اکتاو نخست رو داشته باشی بقیه اکتاوها آسان به دست میایند.و اینکه محدوده شنیداری گوش انسان از بم ترین تا زیرترین چند فرکانسه؟ مهربانی میکنید اگه منابعی معرفی کنید.بدرود
آقای راستین لینک زیر بد نیست شاید کمک کنه: http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-browse_categories.php?parentId=392&SSOReturnPage=Check&Rand=0
merci.linke khubiye.ye negahe gozara kardam.kheyli porbar mitune bashe .be har hal sepas az to va lotfet
خیلی خیلی متشکر هستم
البته مطالب بدرد من نخورد
مرسی از مطلب عالیتون واقعا بکارم اومد
با عرض سلام و تشکر
خواستم اشاره کنم جناب “پرویز منصوری” در کتاب “تئوری بنیادی موسیقی” به جای عنوان “فواصل تبدیلی”، از “کششهای لنگ” استفاده کرده اند.
این مطلب به این شکل و با این بیان برای اولین بار به زبان فارسی نوشته شده است و بسیار عالی است