چرا بیشتر انسان ها به این میاندیشند که کاری را انجام دهند اما در پایان آن را انجام نمیدهند؟ چرا آنها قدرت آن را ندارند که آن کاری را که در مغزشان میخواهند به آن عمل کنند عمل نمیکنند اگر آدم به انجام آن کار فکر کند باید به اجرای آن کار عمل کند.
انسان از کودکی تحت نظر پدر و مادر و به خواست آنها کارهایی را که باید انجام بدهد، انجام میدهد آنها هستند که تعیین میکنند که باید چه و چه انجام بدهند.
من باید یک نامه مینوشتم… من باید به یک نامه جواب میدادم… وقتی تو اینگونه میاندیشی پس فوری بنویس! در غیر این صورت تو هیچ کاری نمیکنی و فقط به آن فکر میکنی و صبر میکنی و بعداً هم انجام نمیدهی حتی به کوچکترین کار هم نباید بی توجه بود، بلکه باید آنها را فوری انجام داد، توجه به این مسئله بسیار با اهمیت است. انسانهایی که قادر هستند که کوهی از کار را انجام بدهند، آنان کسانی هستند که دارای قابلیت و توانمندی این هستند که کارهای مهم را به بهترین وجه انجام دهند اگر کارها به بعد ها موکول شوند، هرگز به موقع انجام نمیشوند، زیرا آن بعد ها کارهای خودشان را دارا هستند و در پایان به آنجا میرسد که انسان دیگر قادر به انجام کاری نیست و هیچ کاری نمیتواند بکند و همه کار را به بعدها موکول میکند. زمان صبر نمیکند: اما بیشتر انسان ها نسبت به انجام دادن کارها، ناتوان هستند. عادت به انجام به نظر من مهمترین کار است.
این را ما باید کسب کنیم و موفق و یا ناموفق بودن در زندگی به آن بستگی دارد خوب حالا ما باید چه بکنیم.
ما باید کاری کنیم که طبیعت دوم مان بشود و برای اینکه قادر شویم اینگونه افکار، اهداف و نظریاتمان را به اجرا در بیاوریم باید از همین حالا شروع کنیم البته به این سادگی نیست که بگوئیم و بلافاصله انجام بدهیم (البته به گفتن هم نیست!) اما هر چه بیشتر سعی کنیم به همان اندازه برایمان عادت میشود؛ انجام و اقدام یک قابلیت و توانایی است که لازم و ضروری است، این ضعف است که توانمندی هایی را داشته باشی امّا به آن عمل نکنی؛ معلومات، معرفت و آگاهی و شناسایی آگاهی نباید با استعداد یا توانمندی جایش عوض شود. ابتدا اگر معلومات و آگاهی تبدیل به طبیعت دوم انسان شد، میتواند به توانمندی و استعداد تبدیل شود: بسیار کسانی وجود دارند که در مورد انواع ورزشها، مثلاً فوتبال، اطلاعات زیاد دارند و درباره آن هم میتوانند نظر بدهند؛ با این وجود به عنوان تماشاچی توانایی انتقال و قدرت تشخیص داوری در مورد تسلط بر بدن یک بازیکن پرتجربه را ندارند (قدرت تشخیص و و داوری به اندازه کافی در حدّ داوری نیست).
۱ نظر