وقتی که من بیدار شدم
یک حلزون کوچک
در اطراف میز رختشوئی میخندید.
جشن گیلاس (آلبالو)
در تاریکی آسمان
چه برق و درخشش دارند
ستارگان کوچک!
در زمانی که پدر عزیز من
در خواب وقت ظهر به آرامی به خوابیده است
هر روز رشد بیشتری میکنند
بالاخره بهار فرارسید!
در حمام میخندند بر روی طاقچه پنجره
حلزون های باغچه
باید پیت را روشن کنی
چو برق
پدر بزرگ پیر من
این واقعیت دارد!
چهره من بزرگتر از گل کوکب است.
باران، آخ باران
نمیتوانم از خانه بیرون بروم
برای بازی و شلوغ کردن
بنگر که چگونه چشمان کودکان
بر روی شکوه و عظمت گلها
خیره گشته است
این کودکان استعداد شاعرانه شان را هرگز از دست نخواهند داد و معلمان دبستانشان برای من تعریف میکنند که آنها برای نقاشیهای کوچولوشان هایکو های کوچکی مینویسند: به این گونه من یک استنباطی به شما میدهم که در کنار تدریس ویولن ما چه کارهایی با این کودکان انجام میدهیم، برای اینکه این کودکان را شکوفا کنیم در ادامه مایل هستم که کمی درباره چگونگی تمرینهای ویولون را به اطلاعتان برسانم.
ما بچهها را تشویق میکنیم که کار را به عنوان تفریح ببینند
مادر و پدر ها قبل از کودکان تعلیم داده میشوند… ما بچه ها را از سن پایین میپذیریم و اما از همان ابتدا ما نمیگذاریم که ویولن بنوازند. در ابتدا به مادر یک قطعه میآموزیم که بنوازد تا آنجایی که در خانه بتوانند معلم خوبی باشد. برای کودک در آنجا یک صفحه پخش میکنیم که گوش کردن را فرا بگیرد. در واقع بچه ها در خانه تربیت و آموزش داده میشوند و حالا برای اینکه کودک چگونگی سلوک با بدن یا تسلط بر حالات و وضعیت بدن و نگاه درست به تمرین را فرابگیرد، مادر و پدر در ابتدا این تجارب را باید بیاموزد و تمام تعلیم و پرورش درست به آن بستگی دارد. تمام این ها حتمی و ضروری است و یک قاعده کلی وجود دارد و آن این است که: کودک را با قطعه ای میگذاریم شروع کند که اجرای آن را مادرش آماده کرده است.
اگرچه که مادر مایل است که کودک آن را به اجرا در بیاورد اما از یک کودک سه یا چهار ساله به هیچ وجه نباید چنین خواستهای داشت.
در ابتدا وضعیت باید به آنجایی رسیده باشد که کودک بگوید: «من هم دوست دارم که این قطعه را اجرا کنم» و آن قطعه باید هر روز به اجرا در آید و در مدرسه کودک میبیند که چگونه کودکان دیگر و مادرش آموزش میگیرند. رفته رفته محیط مناسبی برای کودک به وجود می آید. از این گذشته مادر چه در خانه و چه در مدرسه بر روی یک ویولون کوچک اثر را مینوازد که در واقع برای یک کودک ساخته شده است. بتدریج مادر میتواند این کار را کنار بگذارد.
بعضی وقتها طبیعتاً مادر میتواند ویولن را بردارد و ملودیی را که میشناسد بنوازد، بچه های دیگر لذت و تفریح خودشان را دارند؛ کودک مایل است در این خوشی شریک باشد، این خواسته و کشش را ما در او ایجاد کردهایم.
۱ نظر