حتما شما هم مثل من شنیده یا خواندهاید که کسی دربارهی یک نقد موسیقی چنین حرفی بزند. اما آیا تابهحال به معنیاش دقت کردهاید؟ وقتی کسی این عبارت امری محترمانه را میگوید منظورش دقیقا چیست؟ چه میخواهد؟ اگر به جاهایی که این جمله گفته میشود و بحثهایی که بعد از گفتنش پیش میآید خوب فکر کنیم متوجه میشویم که معنیهای مختلفی در نظر گویندگان یا نویسندگانش بوده است.
گاهی موافق نیستند و میخواهند نقد را رد کنند یا از اعتبار بیاندازند. دستکم یکی دو قرن است که علم مهمترین ابزار شناخت و سنجیدن بوده، پس گزارهای مثل «علمی نیست» اگر پذیرفته شود تقریبا کلک هر نوشته یا گفتهای را میکَند. از این نوع کاربرد میشود به سادگی گذشت چون کاری که اینجا انجام میشود نوعی تهمت زدن است بدون این که اصلا مهم باشد تهمت راست است یا نه.
گذشته از بیاعتبارسازی اول از همه منظور از علمی بودن اصطلاحات و واژههایی است که به کار میبریم. موسیقیدانها برای کار خودشان (آموزش و سنجش) کلمات مخصوص به خودشان دارند. مجموع این کلمهها و تعریفها و رابطههایشان «تئوری» یا «علم» موسیقی را تشکیل میدهد. آنها عمدتا انتظار دارند وقتی کسی دربارهی موسیقی حرف میزند از همان اصطلاحات و مفهومها استفاده کند، و اگر مخاطب اصلی یا تنها مخاطب آنها باشند تا حد زیادی درخواست منطقیای است. اما به چند دلیل نمیشود به این شق ماجرا چندان اعتنا کرد. چون اولا مخاطب نقدها اغلب کسان دیگری هم هستند. ثانیا تضمینی نیست که به کاربردن چند کلمه و مفهوم حتما یک متن را علمی کند. و ثالثا این تنها راه «علمی» حرف زدن دربارهی موسیقی نیست. مثلا موسیقیشناسها میتوانند در مورد موسیقی با کلمات و روشهای متفاوت «علمی» صحبت کنند.
از این سطح که بگذریم متوجه اشکال عمیقتری میشویم. گاهی گویندهی جمله دارد در مورد درستی ادعاهای نقد صحبت میکند. با آوردن صفت نسبی «علمی» از نویسنده میخواهد تنها ادعاهایی بکند که «قابل اثبات» و درست باشد، «عینی» باشد و نه «ذهنی». این هم اول خواستهی درستی به نظر میآید. مشکل از آنجا شروع میشود که بدانیم در موسیقی دریافت شنونده هم به اندازهی خود قطعه نقش دارد. در این حوزه به ندرت میتوانیم گزارهای مثل «نقطهی جوش آب در شرایط استاندارد ۱۰۰ درجهی سانتیگراد است» پیدا کنیم. اگر چیز مشابهی هم باشد بیشتر موضوعهای پیشپاافتادهای است از قبیل «این صدای تار است» و «طول قطعه ۳ دقیقه است». به همین دلیل است که گاهی چند منتقد دربارهی یک چیز نتایج مختلفی میگیرند. این سرشت نقد هنری است. یعنی نقد همیشه تا حدی ذهنی میماند و این شاید حتا نقطهی قوتش باشد.
۱ نظر