موسیقی لتونی
موسیقی لتونی تاریخ طولانیی ندارد. این موسیقی به دههی هفتاد قرن اخیر باز میگردد زمانی که یکی از معلمهای آموزشدیدهی اصیل لتونیایی به نام جنیس چیمز (Janis Cimze 1814 – 1881) مجموعهای به نام سیزمه روتا (Dziesmu Rota) که آهنگها و قطعات زیبایی برای کر بودند منتشر کرد. چهار جلد از هشت جلد این مجموعه لکو پوکز (Lauku Pukes) نخستین آهنگهای محلیِ تنظیم شده بودند. آهنگهای محلی لتونی تنظیم شده برای کر اهمیت زیادی دارند. این موضوع برای دانشآموزان سیزما در سمینار معلمها در والکا -از شهرهای شمالی کشور لتونی- شروع شد و تا امروز ادامه دارد. این تنظیم نشانهای از معنویت و هویت موسیقی لتونی بود.
کمی بعدتر موسیقی سازی مهم شد که به سرعت نخستین قطعهی سازی که یک رقص لتونیایی برای ارکستر سمفونیک بود توسط آهنگساز و فولکورولیست آندره جورجیان (Andreis Jurjans 1856 – 1922) نوشته و منتشر شد. همچنین واریاسیونی بر روی یک آهنگ محلی لتونیایی به نام «برو پسرم، هر چه زودتر به سمت خداوند برو» توسط موسس کنسرواتوار لتونی، جوزپز ویتولد (Jazeps Vitols 1863 – ۱۹۴۸) نوشته شد که از مهمترین آثار است. این قطعات هنوز در لتونیا نفوذ دارند و در حال حاضر میتوان رد پای آنها را در موسیقیهای مدرن لتونیا پیدا کرد. در چند دههی اخیر تمایل آهنگسازان به نزدیک کردن عناصر موسیقی رمانتیک و موسیقی محلی لتونی به یکدیگر امری آشکار است. این موضوع از زمانی رخ داد که آهنگسازان قطعات زیادی را بر اساس موسیقی محلی لتونی تنظیم کردند و از آن زمان ملودیها رنگ موسیقی محلی لتونی را یافتند.
سبک موسیقی وسکس
وسکس در آغاز کار آهنگسازی خود از ویتولد لوتوسلاوسکی، کریستف پندرتسکی و جورج کرامب الهام گرفت و میتوان گفت سبکی نزدیک به آنها دارد. امّا در نهایت او زبان شخصی و سبک خاص موسیقی خود را آفرید و آن را در قطعات سازی پیدا کرد. سبکی که گاه ریشهها و گرایشهایی در موسیقی دوران رمانتیک و نئورمانتیک دارد و گاه دارای هارمونیهای خشن و گاه هارمونیهای لطیف و سبک است. موسیقی او شخصیتی قدرتمند و در عین حال احساسی دارد که با وجود ناامیدی، غم و خشم، راه به سمت روشنایی و زیبایی باز میکند. هر یک از قطعاتش شخصیتی خاص و روایت و داستانی دارند. همچنین انتقال پیامهایش در برابر بیعدالتی و ظلم جهانی قابل توجه است. او در مورد مشکلات بیانتهای جهان مانند مرگ و زندگی، تنفر و بخشش، نظم و بینظمی صحبت میکند که کم و بیش همیشه در تمهای قطعاتش یافت میشوند. با این وجود میل شخصیاش به استفاده از سبک نئورمانتیک است. همچنین آواز، سنبلی از ابدیت، معنویت و عشق در قطعات اوست.
سبکها و عناصری که از دوران باروک گرفته شدهاند در قطعات او یافت میشود. مانند پارتیتایی برای ویولن و پیانو (Partita Per Violin cello E Piano 1974)، و توکاتایی برای دو پیانو (Toccata For Two Pianos 1977). در موسیقی آوازی نیز مانند یک مادریگال به نام همنشینی با گلها (Madrigal With Time Flowers Wilt For Mix Choir 1976) با تنظیمی برای گروه کر و یک کانتات برای خوانندهی زن سوپرانو وگروه کر (Cantata For Women For Soprano).
از دیگر ژانرهای دیده شده در کارهای او ژانر کلاسیک است مانند کوارتت زهی شمارهی یک. او همواره ایدههای جدیدی را دنبال میکند مانند مجموعهی منحصر به فرد او با نام سه خراش (Three Grazes) که برای گروههایی با ترکیب سازیهای مختلف نوشته است.
در مجموع سه گرایش اصلی بسیار متفاوت در موسیقی پتریس وسکس میتوان یافت. اولین گرایش که در قطعات کانتابیله و موسیقی دولورسا دیده میشود ویژگی درونگرا ولی پرقدرت بودن ملودیها و همچنین حالت مدیتیشن موسیقی میباشد. دومین ویژگی که از جنگهای منطقهی لتونی نشأت میگیرد ویژگی دراماتیکی است که به تدریج به نقطهی اوج میرسد و در قطعهی پیام برای ارکستر زهی، دو پیانو و پرکاشن (Message For String, Two Pianos And Perrcussion 1982) میتوان آن را سراغ گرفت. و سومین ویژگی که حماسی بودن و تصویرسازی است به طور واضح در قطعهی لودا وجود دارد.
قطعات وسکس معمولاً آرام و کمی مرموز شروع میشوند که به واسطهی نوانس پیانو پیانیسیمو با حالتی جمع شونده به وجود آمدهاند اما با گسترشی دردناک و دراماتیک ادامه مییابند. موسیقی او انعکاس یکنواختی از حس عمیق درد و سرگذشت انسانها و برخورد و رفتار فاجعه آمیزشان است حتی گاهی هیچ امید و حس مثبتی در قطعه نیست.
از دلایلی که او به یکی از مهمترین آهنگسازان اروپایی تبدیل شد ویژگیهای منحصر بفرد ملودیهایش و در مجموع نظام ملودیک و روح آزادی است که در این ملودیها جریان دارد.
۱ نظر