تأثیر موسیقی محلی لتونی در آثار وسکس
سبک وی ترکیبی از تمهای قدیمی، مردمی و محلی لتونی با دینامیکها و زبان جدید موسیقی معاصر است. او در بیشتر قطعات خود به تقلید از موسیقی محلی لتونی پرداخته که بیشتر در قطعات سمفونیک او یافت میشوند مانند قطعهی لودا، کنسرتو برای انگلیش هورن، کنسرتو برای ویولنسل، دیستنت لایت، کنسرتو برای ویولن و ارکستر زهی و سمفونی دومش. موسیقی لتونی در موسیقی او بسیار قوی و پرافتخار معرفی میشود مانند قطعهی کانتوس. در قطعات او تمها بیانی رمانتیک و اندیشمندانه دارند. او در قطعهی موسیقی برای پرندگان زودگذر، از موسیقی محلی لتونی استفاده کرده است که برای اولین بار تم این قطعه به عنوان سنبلی از آزادی و وجدان شناخته شد و به همین دلیل از اهمیتی مهم برخوردار است. صدای پرندگان در قطعات او سنبلی است که به وفور یافت میشود مانند چشمانداز (Landscape)، سمفونی شمارهی یک (Symphony No.1 Voices 1991)، موسیقی بهار (Spring Piano Music 1995) و غیره. به گفتهی خود او «صدای پرندگان نگرشی است از گرمایی که جهان را احاطه میکند، طبیعت، وطن و مردم.»
موسیقی او بر فرایندهای طبیعی پایهگذاری شدهاست. به این معنا که این سبک در ستایش طبیعت، زبانی شاعرانه یا لحنی متظاهر و رنگآمیزی شده دارد. در قطعات وسکس عناصر طبیعت به وفور یافت میشوند که با حوادث مخرب جهانی ترکیب شدهاند مانند قطعهی کانتابیله، کوارتت زهی شماره دو (String Quartet No.2 Entiteled Summer Songs 1984) و قطعهی باس تریپ (Bass Trip For Solo Double-Bass 2003). زبان پیچیدهی موسیقی وسکس بازگوی رابطهی متقابل بین طبیعت، تخریب اخلاقی انسانها و رخدادهای پیشبینیناپذیر طبیعت است.
موسیقی او راوی رنجهایی است که بر لتونی گذشته و سنبلی از احساسات و اتفاقهای تاریخی است. خط ملودی در کار او بر پایهی دیاتونیک، لهجه، تلفظ، آهنگها و رقصهای محلی لتونی ساخته شدهاند.
قطعهی محلی وزان شو ای باد (BlownWind (Put, Vejini)) در طول تاریخ لتونی از اهمیت خاصی برخوردار بوده زیرا در دههی هشتم قرن بیستم لتونی در حال طی نمودن دوران استقلال خود بود این قطعه به عنوان یک سرود ملی غیر رسمی خوانده میشد چنانچه او نیز گفته است «از این ملودی به صورتی متخصصانه در کنسرتو ویولنسل خود استفاده کردهام که سنبل لتونی اشغال شده به دست نیروهای شوروی است.»
نامهای قطعات وسکس
وسکس میل شدید و قابل توجهی در استفاده از کلمهی موسیقی با ترکیب یک کلمهی مکمل دیگر در عنوان قطعاتش دارد و در مجموع بین سالهای ۱۹۷۴ تا ۲۰۰۹ چهارده قطعه نوشت که در آنها از کلمهی موسیقی استفاده شده بود زمانی که دلیل مهم استفاده از این کلمه از او پرسیده شد پاسخ داد: «ایدهی من این بود که نمیخواستم از کلماتی مانند سوئیت به صورت مکرر در عناوین استفاده کنم به همین علت به دنبال جایگزینی برای عنوان قطعاتم گشتم و چون قطعاتم مانند کودکانم هستند قصد داشتم که هر کدام اسم شخصی، منحصر به فرد و خاص خود را داشته باشند.» همچنین این اسامی کدهای احساسی خاصی را به شنونده انتقال میدهند اما به صورت مستقیم ماجرا و داستان موسیقی را نقل نمیکنند به همین علت این کار شنونده را به فضای خاص احساسی و فکری منتقل میکند. نیز گفته است «…حالا من میتوانم ببینم که موسیقی برای دو پیانو (Music For Two Pianos 1974)، موسیقی مجلسی (Chamber Music 1975) و در آخر موسیقی برای پرندگان زودگذر (Music For Flown Away Birds 1977) وجود دارد.
۱ نظر