نشانه های عامیانه گویی:
۱- ترادف، استفاده از دو یا چند واژه برای یک مفهوم، مانند «مقام یا دستگاه»
۲- برعکسِ ترادف: استفاده از یک واژه برای مفهوم های مختلف، مانند واژه «ضرب» برای مفاهیم «وزن» و «ریتم»
۳- تعریف مجهول به مجهول، مانندِ « ضرب یعنی وزن»
۴- استفاده نابجا و نادقیق از واژه های فرنگی، مانند «مُد» و «رپرتوار» و «کلاسیک»
۵- استفاده از واژه هایی تعریف نشده و مبهم بر اساس سلیقه های شخصی مانند «مقام مادر» یا «تئوری برآمده از دل موسیقی»
۶- عدم انسجام ( coherence, continuity) وجود تناقض در گزارش ها
۷- حجیت ظن، استدلال بر اساس حدس و گمان و تکیه بر دانسته های احتمالی و تحقیق نشده
۸- درهم کردن مقوله ها: مانند مقوله های علم و فن، یا مقوله های تئوری و عمل موسیقی
در ادامه نمونه هایی از عامیانه گویی ها در نوشته ها و گفته های «تخصصی» در باره موسیقی ایرانی، در دوره های مختلف اما معاصر:
روح الله خالقی در نظری به موسیقی
«باید دانست که از پنج دستگاه (یا مقام) فوق مقام ماهور عیناً شبیه به مقام بزرگ است… منتها آواز
ماهور حالت مخصوص و فرود های خاصی دارد. » (ج ۲ ص ۱۲۹)
ترادف: دستگاه = مقام = آواز= گام چراکه مقصود از «مقام بزرگ» گام ماژور فرنگی است. «حالت مخصوص» و «فرود خاص» معنی دقیق تعریف شده ای ندارند، از سوی دیگر بجای تعریف، دلیل یا توضیحِ «شباهت عینی»، آمده است که «باید دانست». چرا باید دانست معلوم نیست. (حجیت ظن)
روح الله خالقی در نظری به موسیقی در تعریف «وزن»:
«وزن عبارت از ضرب یک قطعه موسیقی است که از اجتماع چند امتداد مختلف در تحت انتظام مخصوصی حاصل می شود… و می توان وزن را به روح موسیقی تعبیر کرد… و موسیقی ضربی آنست که دارای وزن باشد» (ج ۱ ص ۲۳)
تعریف مجهول به مجهول: |«وزن عبارت از ضرب»… و «روح موسیقی» تعبیری سلیقه ای است و قابل تعریف نیست.
فرهاد فخرالدینی در «تجزیه تحلیل و شرح ردیف موسیقی ایران»
«در ردیف موسیقی ایران که یادگار موسیقی قدیم می باشد، مقام ها و گوشه ها از نظر وزن و ریتم به قطعات موزون (نظم النغمات) و غیر موزون (نثرالنغمات) تقسیم شده است. قطعات موزون شامل چهارمضراب ها کرشمه ها نغمه ها زنگوله ها.. رنگ ها و قطعات ضربی دیگر است… قطعات غیر موزون هم خود به شکل با کلام و بی کلام به کار می روند. اگر با شعر همراه باشند ریتم آنها برگرفته از وزن یا بحر عروضی شعر خواهد بود که به صورت آزاد اجرا می شوند. » (ص ۲۲)
۱ نظر