در مورد نت «شاهد» به یکی از اشکالات اساسی تئوری وزیری بر می خوریم، به اشکالی که پس از او در کار خالقی هم به چشم می خورد و باعث سردرگمی های زیادی در شناخت موسیقی ایرانی گشته است. این اشکال ناشی از آمیختن دو سیستم مختلف با هم است، یکی سیستم گام های ماژور و مینور اروپائی و خواص هارمونیک فواصل این گام ها و نام هائی که این فواصل دارند و دیگری سیستم مقام های موسیقی ایرانی که براساس خواص ملودیک صداها شکل یافته اند. «نمایان» و «تنیک» مربوطند به خواص هارمونیک، در حالی که «شاهد» و «ایست» به خواص ملودیک صداها ربط دارند.
این دو سیستم مختلف را نمی توان بدون برنامه ریزی در هم ادغام کرد. گامی که در آن نت دیگری «بیش از تنیک»، یعنی اساس و پایه گام اهمیت داشته باشد، «گام»، بنا بر تعریفی که در موسیقی اروپایی دارد، نمی تواند باشد.
مکتب وزیری به علت این نوع تئوری پردازی غیر علمی، امکان ادامه حیات نداشته و ادامه پیدا نکرد. هیچ یک از شاگردانش بعد از او راه او را دنبال نکردند. روح الله خالقی در تئوری گام های ایرانی تغییراتی داد تا آن ها را به عمل موسیقی ایرانی نزدیک تر کند، اما اشکال اساسی این تئوری برطرف نشد و تا به امروز هم گرچه به نحوی خلاء موجود در علم موسیقی ایرانی را پر کرده، اما مورد قبول عامه موسیقی سازان نیست.
با وجود اشکالت اساسی ای که تجدد خواهی وزیری به ویژه در مقوله تئوری پردازی داشت، اما در عمل – در نوازندگی، آهنگسازی و آموزش موسیقی- قدمی مهم و مثبت در راه بالا بردن جایگاه موسیقی (موسیقی با تار و تنبک یا «سنتی»)، در جامعه و فرهنگ ایران برداشت. محمدرضا لطفی در یکی از نوشته هایش از وزیری گله و شکایت دارد که او تارنوازی را که قبلا (به گمان لطفی سنتی یا اصیل) روی زمین نشسته اجرا می شد، بلند کرده و (فرنگی ماب) روی صندلی نشانده است.
این گزارش کامل نیست. چرا که آن زمینی که قبلا می نشستند، معمولا روی تخته حوض و مجالسی از این قبیل بود. در حالیکه صندلی (وزیری) در سالن کنسرت قرار داشت و این تغییر مکان مهم تر و اساسی تر از تغییر وضع نشستن بود و تا حدودی هم ماندگار شد. تارنوازی با آهنگ هایی که وزیری برای تار تنها ساخته و اجرا می کرد وارد مرحله ای دیگر و والاتر از چهارمضراب و رنگ نوازی شد. قطعه های «بندباز»، «ژمیناستیک موزیکال» یا «دخترک ژولیده» تا امروز تنها آهنگ های برای تار تنها هستند که در مقوله موسیقی هنری و جدی و «اتفاق اصلی» و اجرا در کنسرت می باشند. این موسیقی به کار همراهی و همدمی با جریانات دیگری (مانند مجالس انس و حال یا رقص و شادی) نمی آید. هنوز هم از معدود آهنگ های ساخته شده است که جوانان تار نواز و علاقمند به موسیقی جدی و هنری ایران در اختیار دارند.
۱ نظر