گفتمان موسیقی ایرانی
یکی دیگر از ویژگی های دوران بعد از انقلاب، در رابطه با تجدد طلبی، توجه موسیقیدانان ایرانی به تئوری پردازی و جنبه علمی موسیقی است. کار مهمی که در آغاز توسط علینقی وزیری با کج گذاشتن خشت اول شروع شده بود و با نوشته های روح الله خالقی تقریبا خاتمه یافته بود. در دهه اول بعد از انقلاب موسیقی سازان ایرانی فراغتی دارند و به تفکر و تئوری پردازی روی می آورند. اما مشکل اصلی در این مشغولیت آکندگی فضای گفتمان موسیقی از بیان عامیانه است. نوشته های محمد رضا لطفی و مجید کیانی (همچنان که نوشته های وزیری و خالقی) نمونه های بارز چنین وضعیتی هستند (این نوشته ها در مقاله های بعدی نقد شده اند).
در فرهنگی که موسیقی و علم چند قرن از هم جدا مانده اند، نمی توان انتظار دیگری داشت. در این فضای عامیانه، همگام با حفظ و اشاعه و جستجوی هویت و اصالت در دوران قبل و بعد از انقلاب با برنامه «پیش به سوی گذشته» که فقط در شروع کار روا و جایز می نمود، جریان های تازه ای گریبان گیر موسیقی ایرانی و تجدد طلبی شدند که زیر عنوان های «اتنوموزیکولوژی ایرانی» یا «تحریم شیرین نوازی» و از این قبیل، در پی ایجاد مشروعیت و حقانیت برای نوعی موسیقی معاصر اما بازگشته به گذشته هستند و نوعی اصولگرایی موسیقایی پدیدار شده است. در این راستا انواع مختلف «ردیف نوازی»، «ردیف نگاری»، «ردیف خوانی»، «ردیف دانی» شیوع یافته و اجرا و چاپ و منتشر شدند. در حالیکه «ردیف» اسباب و متد عامیانه تدریس استادان قدیمی بوده است.
از اقدامات مثبت و مفید این دوره ترجمه و انتشار کتابها و رساله های قدیمی و تاریخی است (از فارابی تا مراغی) و رساله های دوران صفوی که نشان دهنده رواج عامیانگی از این دوران به بعد هستند.
همچنین در کنار تالیف و تصنیف کتاب ها، فعالیت های نشریه های موسیقی در راستای تجدد طلبی در خورد اهمیت بوده و هست. در دوران قبل از انقلاب بیشتر ماهنامه های «موسیقی ایران» و «موزیک ایران» فعالیت داشتند و محور اصلی فعالیت آنها همان کشمکش بین «موسیقی نوین» و «موسیقی علمی» بود اما در عمل باعث اشاعه گفتمان موسیقایی و شناساندن موسیقی به عنوان یک هنر جدید در جامعه ایران شدند.
در دهه دوم بعد از انقلاب نشریه های جدیدی وارد میدان گفتمان موسیقی ایرانی شدند. (فصلنامه ماهور بیش از ۷۰ شماره و هنر موسیقی بیش از ۱۷۰ شماره).
۱ نظر