پدیداری دولت-ملت مدرن و تاثیر و تاثر با موسیقی؛ تناقضهای درونی
گذشته از همسنجیِ کیفیت و رسیدن به تفاوتهای سهگانه، به آستانهای رسیدهایم که دیواربهدیوار شگفتی است. دقیقتر اگر ببینیم به تناقض رسیدهایم؛ چنان که برآمدن دولت-ملت مدرن و پدیدارشدن ملیگرایی نوین به گرایش به دیگری انجامیده یا با آن همراه شده است. و این از آن روست که به هنگام برآمدن دولت-ملت مدرن در ایران ملیگرایی (و بنا به دلایلی که شمردم نه ملتسازی) با تجدد پیوندی تنگاتنگ و نگسستنی یافته بود.
راه و روش نمایندگان موسیقاییاش (از جمله مهمترینشان، وزیری) به این تناقض آمیخته شد (۳۱). به این معنا که بخشی از مواد اولیهای که میتوانست در جای بروز هویت از آن بهره بگیرند همانهایی است که باید برای رسیدن به وضعیت مطلوب جدید تغییرشان داد؛ آن هم از راه دورگهسازی. این از یک سو به نوع رابطهی قدرت و هویت در ایران ربط دارد که پیوندی موافق و در همان جهتِ پویش قدرتهای تازه (رو به سوی مدرنیزاسیون آمرانه) بود (۳۲). از سوی دیگر از همتافتگی ایدئولوژیهای ملیگرایی و تجدد میآمد.
در نگاه موسیقیدانانی که در آن روزگار میزیستند، این همه، حتا ناسازگاری نداشت چه رسد به تناقض یا تقابل. در حقیقت، تناقض موجود در روش ملیگرایان موسیقایی را اینچنین میتوان درک کرد که برای آنها وطنپرستی و ملیگرایی معنای بهکرد زادگاه ملی داشت. تجدد (به مفهوم نگاه به غرب) از این راه با ملیگرایی به آشتی میرسید. به علاوه تضاد و فاصلهگیری از زیستجهان قاجاری هم مد نظر جامعهی نخبگان و دولت مدرن همسو با نظر آنان بود (۳۳) و این از نظر آنان به طور کلی ربط مستقیمی به هویت ملی نداشت یا میتوانست نداشته باشد. پیراستن ناهنجاریهای فرهنگ جاری و جایگزین کردن آن با نیکیهای آرمانی (خواه فراگرفته از فرهنگی دیگر و خواه تنها به نیروی اندیشه دریافته) هیچ با گرایش به هویت ملی ایرانی در تضاد نمیافتاد، چون اصل وطنپرستی چنین میطلبید.
پی نوشت
۳۱- ضیا شهابی هم به شکلی گذرا و متفاوت به یکی از تناقضها اشاره میکند. از نظر او این تناقضها برآمده از تناقضی است که در دل مدرنیتهی ایرانی نهفته است. او تا آنجا پیش میرود که زندگی، کار و نگرههای وزیری را نمونهای از تناقضهای مدرنیسم ایرانی میخواند (Chehabi 1999: 146).
۳۲- به گمان من یکی از عمدهترین عوامل تفاوت رابطهی پیدایی دولت-ملت مدرن و موسیقی ایرانی با ملیگرایی رومانتیک در اروپا در همین نهفته است که آنجا ملیگرایی نیرویی رودرروی قدرت سیاسی مستقر بود. تفاوتهای ملیگرایی واکنشی با ملیگرایی آمرانه خودبخود چنین فرقهایی را موجب میشود.
۳۳- دولت مدرن نیز بیشینه دو خواست از موسیقی داشت. نخست چشمگیر ساختن همین تمایز (بازنمودِ «خود»ِ دلخواه) و دیگری پراکندن و آموزاندن آرمانهایش به یاری موسیقی. این دومی تا زمان خدمت اجباری (که بعضی تولیدات موسیقی ملیگرا را به گوش عامهی سربازان رساند)، شروع درس سرود در مدارس در دههی ۱۳۱۰، و تاسیس رادیو تاثیر اجتماعی گستردهای نمیتوانست داشته باشد.
۱ نظر