معمولأ هنرمندان، شاعران، نویسندگان، بیش از دیگر موارد محصول محیطی هستند که در آن زندگی میکنند. اثرگذاری شرایط بر محیط به چه صورت هست؟
بنده محصول شرایط جامعهاَم هستم. اتفاقأ اینرا بگویم اگر روزی قرار باشد دادگاه عادلانهای برگزار و عدّهای محاکمه شوند، این مسئولین هستند که باید محاکمه شوند زیرا چنین شرایط بدی برای منِ هنرمند بهوجود آوردهاَند که مجبورم آئینۀ کدر جامعه و محیط بشوم. پیرو سوأل قبلی عارضاَم که سیاست زمانی که درست تعریف گردد میتواند خیلی خوب باشد. کسانی که این علم را دارند هوشمندانه سیاستورزی کرده و سیاست را به میدان میکشند تا بتوانند موقعیتی برای بهتر زیستن مردم جامعه فراهم کنند. سیاست زمانی خطرناک است که تحریف میشود. امروز با موجی مواجه هستیم که سیاسی نیستند و در واقع سیاست زدهاَند و سیاست را به چشم نوعی کلاس مینگرند در حالیکه سیاست یک واقعیت است.
در موسیقی چطور؟
موسیقی خوب باز هم ساخته میشود اما همین سیاست تحریف شده نمیگذارد این آهنگها بهطور واقعی جای خود را بین لایههای مختلف جامعه باز کند. اگر این اتفاق بیافتد باعث میگردد سوپاپ اطمینان بالایی در اتحّاد و انسجام مردم جامعه ایجاد شود.
علّت اینکه آهنگسازانی مثل حسین پرنیا آثاری با رنگ و بوی آزادیخواهانه نمیسازند چیست؟ بهنظر شما جامعه در حالتی قرار نگرفته که امروز تشنۀ این نوع آثار باشد؟
سوأل خیلی مهمی است که بخشی از آن به خودِ هنرمندان مربوط میشود. بخش دیگر جواب را در کم مطالعهای هنرمندان میبینم و بخش دیگرش را دغدغۀ روزمرگی. متأسفانه هنرمندان ما اغلب دغدغۀ روزمرگی دارند تا دغدغۀ زندگی. وقتی آفتی مثل روزمرگی به جان آدم بیافتد مهم نیست که هنرمند هستی یا صنعتگر، سیاستمداری یا بازاری. از آنجا که سوأل شما روی هنر میچرخد از جزئیگویی حذر کنم و کلی بگویم که هنرمندان ما اغلب بیمطالعهترین اقشار جامعه هستند. یعنی فقط صنعت کار را یاد گرفتهاَند و این امروز همان گردبادی است که در ابتدای مصاحبه خدمت شما گفتم. حال آثاری که تولید میشوند بیش از آنکه زندگیآفرین باشند زندگیکُش هستند. هنرمندانی داریم که روی صحنه فقط اجرا میکنند و دستمزد میگیرند، دیگر به باقی مسائل بیتفاوتاَند! یک هنرمند نباید غم نان داشته باشد تا بتواند تولید فکر کند.
تولید فکر از راه ساختههای یک آهنگساز آیا میتواند بر فرهنگ مردم یک جامعه تأثیر بگذارد؟
تأثیر گذاری بر فرهنگ صرفأ مربوط به آهنگساز و آثارش نیست. اما یک آهنگساز دارای توانایی فکری باشد با خلق آثارش میتواند اثر بگذارد. بهنظرم هر انسانی میتواند بهنوعی بر جامعۀ خود تأثیر بگذارد.
چگونه میتوان جای خالی هنرمندان روشنفکر یا بهعبارتی آنانکه پیشگام در وقایع اجتماعی و سیاسی کشور هستند را پر کرد؟
آفتی بهوجود آمده که روشنگران یا به حاشیه رانده شده یا به انزوا کشیده شدهاَند. بنده مطمئناَم این حرکت نمیتواند یک اتفاق ساده تلقی شود. چون اگر اتفاق باشد برای یکنفر پیش میآید. اما وقتی کمابیش گریبانگیر همه شده شک و تردیدی بهوجود میآید که این حرکت بهنوعی مدیریت شده احساس میشود.
جزو هنرمندانی هستید که همواره نسبت به بیتفاوتی دیگر هنرمندان واکنش نشان میدهید. سخنتان با این قشر چیست؟
بیش از پنج سال پیش با مقاله، مصاحبه یا بیانهای مختلفی که زبان اعتراضی داشته از هنرمندان خواستهاَم پشتیبان و همگام ملّت باشند. یکبار در مقاله یا مصاحبهای گفتم موسیقیدانان همه دست از کار بکشند، کسی کار تولید نکند و کنسرتی ندهد، مگر چه میشود. اما متأسفانه برخی این نگاه را ندارند و همینکه اوضاع خودشان مرتب پیش برود برایشان اهمیت ندارد بقیه چه وضعیتی دارند. همینکه قرارداد کنسرت به خوبی منعقد شد فراموش میکنند کنسرتهای دیگر همصنفان در فلان شهر لغو شده؛ این یک فاجعۀ انسانی است که ما به صرف اینکه مجوز کنسرتمان صادر شد اوضاع دیگران را فراموش کنیم. برخی حتی حاضر نیستند علّت را جویا شوند. خیلی با این هنرمندان صحبت کردم متأسفانه عدّهای احضار بیاطلاعی و عدّهای دیگر سعی در دلسرد کردناَم داشتند.
۱ نظر