مقدمه
«گِرگِیعان» نام یک آیین سنتی رایج بین عربهای خوزستان، استان هرمزگان و بوشهر و همچنین کشورهای عراق، بحرین، کویت، امارات متحده عربی، عمان و شرق عربستان (احساء و قطیف) است که کودکان در شب ۱۵ رمضان با خواندن اشعار آهنگین و دست زدن و یا سنگ زدن ریتمی خاصی را اجرا می کنند و یا حتی در بعضی از مناطق مانند: استان هرمزگان این مراسم را با سازهای کوبه ای برگزار می شود؛ در بعضی از مناطق کودکان به در خانه همسایگان رفته و از صاحب منزل درخواست عیدی و شیرینی و در نهایت برای آن ها از خداوند طلب رزق و روزی و سلامت برای اهالی خانه می کنند. این مراسم سال ۹۵ توسط مجموعه فرهنگی «گرگیعان خوزستان» به عنوان میراث معنوی ثبت ملی شده است.
البته مراسم های مشابه ای هم، با اسامی مختلف در مناطق دیگر کشورمان انجام می گیرد و در تمام کشور های جهان معمولا اقوام با فرهنگ های مختلف ولی در عین حال در رابطه با هم به یک ماه و یا روزهای خاص از سال که با آداب و رسوم ومعمولا پختن غذا و شیرینی های مخصوص و پوشیدن لباس های خاص است، اهمیت ویژه می دهند. مثلا نمونه های از این مراسمات در فرهنگ پارسی:
برای نمونه در برخی سالنامه های قدیمی ایرانی، سیزدهم ماه صفر و آخرین چهارشنبه ماه صفر را روز جشن دانسته اند، چنانکه در «سالنامه دولت علیه ایران» در دوران قاجار، چهارشنبه آخر ماه صفر را «چهارشنبه سوری» نام نهادند و پختن آش «ابو دردا» نیز که از سنت های مراسم «قاشق زنی» در جشن چهارشنبه سوری است در آخرین چهارشنبه ماه صفر انجام می شد. (۱)
نمونه دیگر، جشن «کلوخ اندازان» است که در آخرین روز از ماه شعبان در تقویم هجری قمری و پیش از آغاز ماه رمضان برپا می شود. این جشن که به نام «برغندان» نیز شناخته می شود از سدههای چهارم و پنجم هجریقمری در میان مسلمانان ایران همراه با گشت و گذار و شب نشینی و شادنوشی معمول بوده است.
کلوخاندازان که در بسیاری از شهرهای ایران همچون اصفهان، تهران، همدان، یزد و… برپا میشود. در این روز، مانند روز «سیزده نوروز»، مردم معمولاً به دشت و باغ میروند و خوراکهایی مخصوص آن روز میپزند و میخورند.
درباره نامیدن این روز به «کلوخاندازان» در فرهنگ عامه مردم ایران، تعبیرات گوناگونی آمده است، مثلاً مردم صغاد (شهری در بخش مرکزی شهرستان آباده استان فارس) میگویند: در قدیم مردم در غروب روز آخر ماه شعبان، از خانه بیرون میرفتند و هرکس کلوخی برمیداشت و رو به قبله میایستاد و آن را به زمین میانداخت و در حال انداختن کلوخ میگفت:
«خدایا! گناهان و کارهای بد گذشته را شکستیم و خود را آماده عبادت و روزه ماه رمضان کردیم.» یا اهالی قم بعد از ظهر این روز با ساز و نقاره به محل «دروازه قلعه» میرفتند و پس از ساز و نقارهزدن و چوب بازیکردن، هرکسی کلوخی برمیداشت و به قصد و نیت اینکه خدا توفیق روزهگرفتن به او بدهد، کلوخ را در آب خندق دروازه قلعه میانداخت.
پی نوشت
۱- در معرفت تقویم، رحیم رضا زاده ملک، نشر گلاب، تهران، ۱۳۸۲ خورشیدی. صص ۲۱۰ – ۲۰۰.
۱ نظر