دیدیم که سلیقه و درستی معیارهای خوبی برای ارزشیابی نبودند. اگر کمی بیشتر بگردیم راه دیگری برای پیدا کردن ارزش یا اهمیت چیزها به ذهنمان میرسد. ما اغلب برای پیدا کردن اهمیت چیزها با چیزهای مشابه مقایسهشان میکنیم. ذهن آدمها اینطور است. برای این که بفهمیم این ماشین خوبی است یا نه آن را با یک یا چند ماشین دیگر مقایسه میکنیم و میپرسیم؛ سرعتش از آنها بیشتر است؟ پایداری سطحیاش چطور؟ مصرف سوخت چطور؟ و بعد رویهم از مقایسهی این عوامل نتیجه میگیریم.
چطور است برای آثار موسیقی هم همین کار را بکنیم؟ مشکل اینجاست که آثار موسیقی به اندازهی ماشینها شبیه هم نیستند. نمیشود به راحتی مقایسهشان کرد. دلیلش این است که تقریبا همیشه از هنرمندان میخواهیم آثاری مخصوص به خودشان خلق کنند. تازه، تفاوتهای فرهنگی هم بین آثار و آهنگسازان مختلف هست (یک پیشدرآمد و یک اپرای کمیک را مقایسه کنید). این یعنی گاهی (یا خیلی وقتها) اصلا نمیشود مقایسهای کرد و درنتیجه اهمیت یا ارزش موسیقیها را هم نمیشود به این سادگی پیدا کرد.
این طور که پیداست مقایسهی آثار موسیقی اصلا ساده نیست. بااینوجود راهی برای عبور از این مشکل پیدا کردهاند. بعضی از آثار بزرگ را در نظر میگیرند و بقیهی آثار را با آنها مقایسه میکنند. به اینها آثار مرجع و به ویژگیهایشان معیار یا ضابطه میگوییم. با این راه به نظر میرسد که مشکل را حل کرده باشیم. اما دوباره این فقط ظاهر ماجراست. باز باید یادمان باشد که ما از هنر و هنرمند چه انتظاری داریم. از هنرمندان میخواهیم علاوه بر آثار مخصوص به خود، اگر بتوانند سبکها و بیانهای تازه هم بیاورند. خوب، در این نمونهها، یعنی وقتی بیان نویی میآید مقایسه خیلی سخت است چون نمیدانیم با چه معیاری باید ارزش را بسنجیم.
اگر معیارهای تثبیتشده و همیشگی داشتیم پیداکردن ارزش آسان بود اما خوشبختانه هم آثار و هم معیارها در حال تغییراند. درحقیقت هر اثری ممکن است معیارهای قبلی را تغییر بدهد. مشکل همچنان باقی میماند بلکه پیچیدهتر هم میشود. حالا میمانیم که چطور خود آثار مرجع را پیدا کنیم؟ ما مرجع میخواهیم که ارزش آثار دیگر را بسنجیم اما اول با چه چیزی ارزش خود مرجعها را بفهمیم؟ شبیه یک نوع دور است. یک جور مسالهی مرغ و تخم مرغ. برای این که معیاری به دست آوریم به آثار مرجع نیاز داریم و برای این که بفهمیم اثری شایستهی مرجع شدن است باید معیارهایی داشته باشیم. این معمولا دشوارترین کار نقد موسیقی است و راه حل کلی و جهانشمولی هم ندارد. گاهی با شهود میفهمیم گاهی با تکیه بر ارزشهایی که تا کمی قبل مرسوم بوده و از این قبیل.
نویز
۱ نظر