نوشته ای که پیش رو دارید گفتوگوی امین ماسوری با حسین پرنیا اهنگساز، مدرس و نوازندۀ سنتور است:
هنر موسیقی در برهههای مختلف تاریخ پر فراز و نشیب ایران همواره زیر ضربه و فشار حاکمان خشکاَندیش بوده است. با مطالعۀ کتابهای تاریخ بیش از پیش به جفاهای رفته بر این هنر پی میبریم. بهعنوان مثال یکی از دورههای زوال موسیقی ایران در حکومت صفویان است. آنجا که مذهب شیعه قدرت دارد و موسیقی کُفر آلود محسوب میشود و بهدلیل ترس از حاکمیت آنانکه در نواختن مهارتی داشتند پنهانی در پستوی خانه دستی بر ساز میکشیدند.
حال با صرفنظر از پرداختن به وضعیت موسیقی در دیگر ادوار تاریخی و وجود شخصیتهایی مانند صفیالدین اُرموی، عبدالقادر مراغهای، ابن سینا، ابونصر فارابی و امیرکبیر که در زمان خود حرکتهای شایستهای برای موسیقی انجام دادهاَند عملأ تا پس از انقلاب شکوهمند مشروطه که نوزایی و آفرینشی دوباره در هنر، ادبیات، موسیقی و غیره صورت میگیرد کتابهای موسیقیای که بار علمی و مستند داشته باشند وجود ندارد. فراموش نکنیم که در ادامۀ مسیر انقلاب مشروطه مضامین موسیقی و ادبیات ایران رنگ و بوی میهنپرستانه به خود میگیرد. برای نمونه تصنیف سازیهای انقلابی و منتقدانۀ عارف قزوینی با پشتوانۀ اندیشۀ آزادیخواهانهاَش سبب میگردد افق تازهای در آهنگسازی و شعر ایران بهوجود بیاید.
برهۀ دیگر تاریخ معاصر ایران دوران سلطنت سلسلۀ پهلوی است. اگر بیغرض و منصفانه بگوییم، در دوران پهلوی موسیقی ایران حرکت رو به جلویی پیدا میکند. ساماندهی موسیقی در زمان رضا شاه و برگزاری جشنوارههای هنری در دوران محمدرضا شاه مانند جشن هنر شیراز، جشن توس، وجود برنامههای گلها نقش مهمی در پیشرفت موسیقی معاصر ایران ایفا میکند. بعدها نیز آنان که پروردۀ فرهنگ و هنر بودند در دهههای پس از انقلاب هر کدام شهرههای دوران خود شدند. حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان، پرویز مشکاتیان، از آن جملهاَند.
پس از دوران پهلوی به سال ۱۳۵۷ میرسیم. بهعقیدۀ نگارنده در این دوران شاهد نشیب فراز نشیب موسیقی ایران هستیم. در نشیب اول که از سالهای آغازین انقلاب تا نیمۀ اول دهۀ ۷۰ بهطول میانجامد صدای زنان خواننده و حمل ساز ممنوع گردیده، سازها توسط تندروها شکسته شده و نمایش دادن ادوات موسیقی در تلویزیون از لحاظ شرعی مشکلدار میشود.
نیمۀ دوم دهۀ ۷۰ گشایش و تنفسی در فضای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ایران صورت میگیرد. فضای تندرویها شکسته شده و موسیقی مانند حوزههای شعر و ادبیات کمر راست میکند و دورۀ فراز آغاز میشود. چاپ آثار روشنفکران، برگزاری کنسرت و چاپ آلبومهای موسیقی، رشد کردن تکنولوژی و فضاهای اینترنتی، وسعت دامنۀ روابط مردم کشور با جهان بیرون همگی پیشرفتهای دوران فراز هستند.
از بد عهدی ایام و بازیهای پشت پردۀ سیاست دوران فراز دیری نمیپاید و دوران نشیب دوم فرا میرسد؛ دوباره جفا و بیمِهریها بر هنر موسیقی ادامه پیدا میکند. دامنۀ این بیمِهریها تا بدانجا ریشه میدواند که محرومترین قشر جامعه فعالان همین حوزه میشوند. شاهد این مدعا وجود ممیزی، بازداشت و ممنوعالکار شدن برخی هنرمندان و آهنگسازان، عدم حمایت مسئولین، لغو کنسرتهای موسیقی، برخوردهای گزینشی در برنامههای موسیقی و دهها مورد دیگر میباشد.
با این مقدمه تحلیل، گفتوگویی هنر محور بر پایۀ وضعیت موسیقی و آهنگسازی با چهرۀ شناخته شدۀ موسیقی ایران، حسین پرنیا انجام گرفته که ماحصل آن در ادامه آمده است.
جناب پرنیا! اگر بخواهم موضوع گفتوگو را ابتدا بر آهنگسازی متمرکز کنم یک آهنگساز برای چه آهنگسازی می کند؟ آهنگسازی در موسیقی امروز ایران چه جایگاهی دارد؟
ببینید ابتدا ما باید عقبۀ آنرا بنگریم. بهعقیدۀ من موسیقی ایرانی یک سکوت هزار ساله دارد. بهعبارتی اگر بخواهیم کتابی برای موسیقی ایران بنویسیم باید هزار سال سکوت موسیقی نوشته شود که در این هزار سال چه بر موسیقی رفته است. برخلاف عزیزانی که موسیقی ایرانی را شرقی و تکسازی میدانند و معتقدند موسیقی ایرانی نمیتواند ارکسترال و تنظیمی باشد خلاف آنها فکر میکنم زیرا چیزی که امروز بهعنوان گوشههای موسیقی داریم بعضی از این گوشهها کامل مشخصاَند که تکسازی نبودهاَند. بهنظرم موسیقی ما منطبق با زندگی مردم و همگام با علم زمان خودش بوده، بهطوریکه نوع ملودی مشخص میکند این موسیقی تکسازی نبوده و قابلیت گروهی داشته است. مثلأ گوشۀ بستهنگار را گوش کنید متوجه خواهید شد که این گوشه سلسله دارد. امیدوارم در آینده فرصتی پیش بیاید که بتوانم بیشتر بحث را باز کنم.
۱ نظر