گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

ساز، مقوله ای علمی یا هنری؟! (۴)

آنچه که نسبت به رشد یافتگی در فهم کیفیات حسی اصوات گفته شد، بهیچ عنوان به این معنا نیست که مایلیم جایگاه فرد و سلیقۀ فردی را در مباحث موجود نادیده بگیریم. بلکه باید توجه داشت که این خود مجموعه ای از تعیّنات و عدم تعیّنات است که ماهیت اثر هنری را بگونه ای منحصر بفرد شکل می بخشد و نه توده ای گرداب گونه از خطاها و ناآزمودگی ها که بیش از همه ظهور فرم را ناممکن می سازد: سازنده ای که توان اولیه ای برای تحقق بخشیدن به ایده های خود ندارد، ابداً نخواهد توانست از بند آشفتگی اولیۀ ناشی از گسترۀ متغیرهای اثر (از مجموعۀ پرتعداد اجزاء ساز که توأمان عمل می کنند تا ناهمگونی های بافت چوب) رهایی یابد.

این حقیقت و هرآنچه که در ارتباط با کیفیات صوتی ساز گفته شد، به همینسان در مورد کیفیات بصری ساز نیز قابل بحث و گفتگوست. آنچه در اینجا اهمیت دارد توجه به این نکته است که حتی در حوزۀ طراحی بصری نیز شکل گیری فرم هنری منوط به مساعدت قوای خلاقه توأم با درک و سواد رشد یافتۀ بصری، مهارت عملی و دانش تجربی ژرف و درونی شده است، با این توضیح که ضرورتاً می باید پیش نیازهای حوزۀ سازها را نیز در آن، مورد توجه قرار داد؛ که محدودیت هایی را در سطح طرح ایجاد می کند اما الزاماً بمعنای محدود ساختن امکانات هنری نیست.

مجدداً با توجه به اینکه کیفیات صوتی ساز در ارتباط مستقیم با عملکردهای فیزیکی و آن نیز تا حد بسیاری منبعث از شکل و نحوۀ سامان یافتگی اجزاء بدنۀ ساز است، پرداختن به ویژگی های صوتی و بصری می باید توأمان و در هماهنگی کامل باشند.

گفتیم ظهور فرم هنری در حوزۀ امکانات اصلی هنر ساخت ساز، در افق توأمان گذشته (در ساحت تجربه ها و موجودات) و آینده (در ساحت آرزومندی ها و امکانات) ممکن می شود. درست همینجاست که این هنر امکانات تاریخی خود را مجدداً باز می یابد. اگر اثرات و روندهای تاریخی برخی از رویدادهای گذشته را در حوزۀ ساخت سازها بدرستی بنگریم، می بینیم که این حوزه از چه امکان گسترده ای در جهت امتزاج و بهره مندی از افق های روشن روزگار خود به جانب جریان سازی و پیشبرد امکانات هنر موسیقی برخوردار است.

روشن است که اگر نیروهای هنرمند تماماً متوجه درک و توصیفات تجربی و یا موضوعات پیرامون مهارت عملی و توانایی اجرایی گردد، در عمل این امکانات اصلی مدیوم هنری است که مورد غفلت قرار گرفته و قربانی شده است. لذا ضرورت صورت بندی کلی روند خلاقه در هنر ساخت ساز، مشابه آنچه که در این مقاله انجام گرفت آشکار می گردد: تردیدی نیست که صورت بندی موجود تنها صورت بندی ممکن نخواهد بود، بلکه تنها گام کوچکی است تا امیدوارانه دریچه هایی نو به امکانات اصلی این هنر گران گشوده شود.

۱ نظر

بیشتر بحث شده است