این است چهره واقعی کودکی و جوانی
شاعر، نمایشنامه نویس، نویسنده رمان و منتقد فرانسوی «جرج دوهامل» (Georges Duhamel) (که برای فرانسه جایگاهی ارزنده دارد). در سال ۱۹۵۲ که هشت سال از تشکیل مرکز پرورش استعدادها در ژاپن می گذشت به شهر ناگویا آمد و اجرایی از بچه ها که از بخش را که به همت پروفسور نیشی تساکی (Nishi Zaki) رهبری میشد دید.
دوهامل بعد از این دیدار مقالهای نوشت که تیتر آن اینگونه بود: «کودک ایده آل»
او در آن مقاله نوشته بود: آیا اجازه دارم که توصیه ای برای مسافران به ژاپن و منتقدان داشته باشم؟
به ناگویا سفر کنید! چرا؟ برای اینکه در آنجا واقعی عجیبی را دیدهام.
در ناگویا بعد از صرف غذا در رستوران آساها کایکان (Asaha Kaikan)، اجرایی را از ۳۰ کودک همگی باهم ویولون می نواختند دیدم.
در ابتدا که آنها را بر روی صحنه دیدم فکر کردم که این یک بازی بچگانه است، لحظاتی بعد متوجه شدم که آنها تحت رهبری یک جوان بر روی صحنه قرار دارند. آنها یک کنسرتو از ویوالدی را اجرا کردند. این اجرا واقعا فوق العاده بود و من واقعاً تا انتهای آن شوکه بودم و شیفته وار نگاه می کردم.
صادقانه بگویم تا به حال در زندگیام بچههایی را با چنین قابلیت موسیقایی ندیده بودم. این کودکان باخ را آنچنان عالی اجرا میکردند که برق تلئلو آن در چهره های شان مشاهده می شد.
موسیقی پلی فونی را به شیوه دقیق و با ظرافت ارائه میکردند. اثر بسیار سختی بود اما این کودکان آن را استادانه به اجرا درآورد و در پایان، یکی از بهترین نوازندگان شان که دختر ظریفی بود، یک قطعه از موتسارت را در عین اصالت اجرا کرد؛ اجرای او با کیفیت هنری درخشان و استیلی ممتاز بود.
اجرای این اثر حتی برای ویولونیست های پر تجربه کاری است بس دشوار.
اگر فقط شهر ناگویا را در نظر بگیریم از این ویولونیست های کوچک صدها وجود دارد که موسیقی پلی فونی را اجرا میکنند.
به عنوان کسی که از اروپای غربی سفر کرده فکر کردم که اجرای این کودکان با استعداد و زودرس فوقالعاده است. بلافاصله رسم و رسوم ژاپنی ها را به یاد آوردم که این رسوم در قلب ژاپنی ها در جریان است.
بهترین بچه های اروپایی به این درجه نائل می شوند. برای من ژاپن یک غرب دور است و نه شرق دور! من می توانم ثابت کنم که ژاپنی ها در مقایسه با ملیت های شرقی بعد از غربی ها در بالاترین مرتبه قرار دارند.
۱ نظر