نام این کتاب چنانکه پیشتر هم اشاره شد «فلسفهی موسیقی» است. از نام چنین بر میآید که موضوع کتاب پرداختن به مسایل بنیادی موسیقی است. شناخت خواننده از صفوت ممکن است او را یاری دهد که بفهمد موضوع کتاب احتمالاً به کل موسیقی نمیپردازد، بلکه موسیقی ایرانی را هدف گرفته است و در اینجا عبارت موسیقی بر یک یا دو نوع خاص از موسیقی معمول جغرافیای ایران (موسیقی دستگاهی و احتمالاً بعضی گونههای خانقاهی) دلالت میکند.
حتی آوردن جملاتی مانند: «[…] از لحاظ معناشناسی (سمانتیک) به هیچ موسیقی نباید تعصب ورزید و یا به نظر تحقیر نگاه کرد.» (ص ۴۰) که تصور وجود نوعی دموکراسی موسیقایی در سطح معناشناسی را در خواننده ایجاد میکند، این اشکال کتاب را برطرف نمیسازد.
علت اصلی این است که شالودهی اصلی کتاب (و نیز تفکر صفوت) بر اصالت عرفان قرار دارد، یعنی جایی که در ظاهر روابط قدرت در نزدیکی به حقیقت تعریف و در عمل به عکس رفتار میشود (نزدیکی به حقیقت تابعی از نسبت با قدرت است). در این وادی به هر حال میان آنکه راه را پیموده و آن که نپیموده تفاوتی غیر قابل انکار وجود دارد.
همین موضوع دربارهی موسیقی نیز رخ میدهد. دیدگاه خودی- غیرخودی موجود در روندکتاب باعث میشود این گفتهی بیتعصب دربارهی موسیقی به این گزاره کاهش یابد: تغییر در کیفیت (بدی و خوبی) موسیقی آن را از موسیقی بودن نمیاندازد. هر چند گاهی نیز سختگیرانه و متعصبانهتر مینگارد و اثر همین رواداری را هم از میان میبرد.
او در توضیح گزارهی «مقصود ملحوظۀ موسیقی، علمیت (تخصیص) این اسم است به آهنگهای واجد شرایط ملحوظه» چنین آورده که «نیت موسیقیدان از عوامل ایجاد کیفیت در موسیقی است […] و زمان و مکان شنوندگان نیز با قصد و نیتی که […] ذکر شد منطبق باشد […]» (ص ۴۱ و ۴۲) و در ادامه اظهار نظر میکند که شرایط مزبور باید حتماً رعایت شود تا نام آهنگهایی که این شرایط را دارند موسیقی باشد؛ البته از دیدگاه عرفانی («در نظر عرفا»).
جملهی بالا که به نظر میرسد بیشتر با این معنی نزدیک باشد که: نیت خواسته شده در موسیقی یا مراد از موسیقی، اختصاص یافتن نام آن به آهنگهایی است که دارای شرایط ویژهای- که از پیش معین است- باشد. این شرایط هر چه باشد (۳) قیدی است برای محدود کردن دایرهی تعریف موسیقی. به بیان دیگر در این دیدگاه آهنگهایی وجود دارد که موسیقی نیست یا جزء موسیقی به حساب نمیآید (۴).
همین موضوع باعث میشود میان ادعای نام کتاب و آنچه در متن کتاب رخ میدهد تناقضی دیگر ظاهر شود که به اندازهی اولی آشکار و آزارنده است. شاید اگر نام کتاب فلسفهی موسیقی عرفانی (۵) یا چیز محدودتری بود این اشکال پیش نمیآمد.
گفتار ششم این کتاب که «اشاراتی به فلسفهی موسیقی» نام دارد و به اعتبار نامش (هر چند صفوت در گفتارهای پیشین نشان داده که چندان به نام وفادار نیست) باید بیش از بقیه دربارهی فلسفهی موسیقی باشد، اشکال عمومی دیگری را در نگاه این گفتارها به مقولهی فلسفه نمایش میدهد. در این گفتار قسمتی هست که با عنوان «بررسی اصل علیت در فلسفۀ موسیقی» که احتمالاً قصد داشته در دوازده «بهره» به موضوع علیت در موسیقی بپردازد.
پینوشتها
۳. به رغم شرح صفوت در این جمله چیزی نیست که به آن شرایط اشاره کند و او برای اینکه بتواند خواننده را به برداشت خود از این عبارت رهنمون شود، برخی از کلمات موجود را بدون اینکه به کاربردشان در جمله کاری داشته باشد معنی کرده است. برای مثال کلمهی مقصود (نیت به معنای دینیاش) معنی شده و نتیجه گرفته که «اگر موسیقیدان، خودش پاک و پرهیزگار نباشد، مُحال است در موسیقی که عرضه میکند معنویتی وجود داشته باشد» (ص ۴۲). این نوع تعبیر در متن به وفور پیدا میشود.
۴. این جمله از لحاظ بیانی نیز نکات جالب توجهی دارد؛ جزء معدود تعریفهای موسیقی است که واژهی آهنگ در برابر موسیقی قرار گرفته و عامتر از موسیقی به کار رفته است. این موضوع نشان میدهد که مراد از موسیقی از نظر صفوت ارزشگذاری است بر آهنگها.
۵. خود اصطلاح موسیقی عرفانی در گفتار صفوت به معانی مختلفی به کار میرود. یکی از این معانی اشاره به موسیقی عرفا دارد. یعنی موسیقیای که عرفا در مجالس خود استفاده میکردهاند. و دیگر معنای آن موسیقیای است که با شرایط تعاریف عرفانی بخواند چه در مجالس عرفانی استفاده شود چه نه. مانند آنچه دربارهی موسیقی استادان دورهی قاجار میگوید.
فرهنگ و آهنگ شمارهی ۲۳ و ۲۴
برام عجیب که شما با این همه اطلاعات راجع به موسیقی و فلسفه بجای اینکه ریز ریز این کتاب را بارها بخونید واین همه اشکال ازش بگیرید. چرا خودتون راجب فلسفه وموسیقی کتابی چاپ نکردید؟ بهتر نیست بجای تخریب تجربه های زیبا و نظرات شخصی دیگران شما هم نظراتتون را کتاب کنید . شاید توان نقد شدن را ندارید ؟
واااای آقای علی شما چند سالته؟
من نمیفهمم چه قدر احساسی برخورد میکنی
:((
کلان داری یه نقد راجع به یک کتاب میخونی
میخوای الان با مشت نزنی تو سر و صورتت جانم؟
یکم بخون مطالعه بزن تو رگ لازم نیست آدم همه جا اظهار نظر کنه به خدااااااااااااا