مقایسهی کوتاهی با شرح وی بر موثر؛ «[…] چیزی است که در خمیره و سرشت انسان نفوذ کند و در آن نشانی از خود باقی بگذارد» (ص ۸۲) این سوال را به ذهن میآورد که تفاوت موثر و مطبوع چیست. چون گویا در هر دو مورد اثر گذاشتن وجود دارد. شاید تنها تفاوت «نفوذ کردن باشد» که دقیقاً معلوم نیست به چه معنی به کار رفته.
بنابراین در جاهایی از تعریف، مطبوع و موثر بر یکدیگر منطبق است در حالی که از لحن کلام کاملاً مشخص است که نویسنده مطبوع را بهتر از موثر میدانسته. به دلیل همین نزدیکی در تعریف، او مجبور است تفاوتها را بر اساس ارایهی مثال نشان دهد و درست در همین نقطه است که اشکال دوم روی میدهد: مطبوع و موثر در تعریف شبیه هم بودند اما حالا مثالهایشان عکس یکدیگر است.
از سوی دیگر صفوت خاصیتهایی را به هر یک از این دو نسبت میدهد که با توجه به شباهت تعریف معلوم نمیشود که چرا برای دیگری صادق نیست. دلیلی اقامه نمیشود که چرا اهمیت دادن به تکنوازی مطبوع است و همنوازی موثر. این موضوع تنها در صورتی میتواند منطقی باشد که پذیرش پیشینی او در نظر گرفته شود. استدلال وی به طور ساده سه مرحله بیشتر ندارد:
موسیقی اصیل ایرانی خوب است/ موسیقی مطبوع خوب است
موسیقی اصیل ایرانی مطبوع است
لاجرم کلیهی عوامل موسیقی اصیل ایرانی باید مطبوع باشد.
شاید اگر جهت پیکانها در این نمونه برعکس شود بتوان آن را تا حدودی منطقی فرض کرد اما به شکل فعلیاش بیشتر اشاره به موضوع از پیش پذیرفته شدهای دارد که نیازمند توجیه است.
نمونهی جالب دیگری از تقابل این دو نوع موسیقی (مطبوع و موثر) به ترتیب در عبارات: «دارای آرمونیسیته باشد/ فاقد آرمونیسیته باشد» (ص ۸۳) به چشم میخورد. در اینجا حتی معنای کلام مشخص نیست. اگر منظور از آرمونیسیته چیزی مرتبط با فن هارمونی باشد، واضح است که موضوع برعکس است و اگر هم مراد به طور کلی هماهنگی باشد معلوم نیست چرا موسیقی مطبوع دارای این خاصیت است و دیگری نه.
دامنهی این نوع مقایسهها حتی به خصوصیات آکوستیکی موسیقی نیز گسترش مییابد. کمی پیش از این جدول، خصوصیات آکوستیکی موسیقی اصیل با یاری گرفتن از اثبات به معنایی که قبلاً توضیح داده شد، تبیین شده: «در این قسمت [قسمت شدت اصوات] با توجه به جدول شدت اصوات و با توجه به استتیک موسیقی ایران، ثابت شده که ضعیفترین و قویترین صدای مطبوع در این موسیقی بین db40 و db70 است» (ص ۷۶).
پس از این مقدمه در بخشی که قرار است این عبارت اثبات شود به دنبال ارایهی مقداری اطلاعات دربارهی صداهایی که «ناراحت کنندهاند»، اشاره میشود که صداهای بلندتر از ۷۰ دسیبل در موسیقی ایران استفاده نمیشود و اینکه «سازهای اصیل که توسط استادان نسل گذشته ساخته شده و به دست ما رسیده است، نیز همگی دارای صدایی لطیف و ملایماند» (ص ۸۶) بعد از این، دلایل اثباتی وی که البته خودش آن را نقلی در بیان لطافت میداند به این شکل بیان شده؛ «سرزمین ایران طوری است که هر چه به بار آورد، لطافت خاصی به آن میدهد […] که در کشورهای دیگر، تا آنجا که من دیدهام، وجود ندارد.
موسیقی ایرانی هم همینطور است» (ص ۸۶) این نقلقول که از سخنرانی منتشر نشدهای از «بهرام الهی» آورده شده تنها موردی است که ممکن است به عنوان تایید برای ادعای وجود لطافت در موسیقی ایرانی تلقی و منجر به پذیرفتن این نکته شود که صداهای بیش از ۷۰ دسیبل در موسیقی ایران استفاده نمیشود.
اما اگر این نیز پذیرفته شود معلوم نیست چرا اصوات کمتر از ۴۰ دسیبل مورد استفاده نیست. در جدول مقابل ۳۰ دسیبل نوشته شده «باغ آرام و بیصدا» (ص ۸۶) که به نظر میرسد اگر تنها معیار، لطافت باشد صدایی لطیف دارد.
فرهنگ و آهنگ شمارهی ۲۳ و ۲۴
۱ نظر