نگاهی به کتاب «از ارف تا چهارگاه» به قلم مهدی آذرسینا
کتابی برای آموزش موسیقی به کودکان پیش رو است. از نامش بر میآید که حاصل مسیری و رهاورد سفری باشد از روش «کارل ارف» تا دنیای موسیقی ایرانی. سفری که گویا برای مسافرش سی سال به درازا کشیده است. هر جلد از این مجموعهی دو جلدی با نوشتهی «رضا مهدوی» (که در هر دو تکرار شده) آغاز میشود؛ در آن میخوانیم «[موسیقی کودک] با توجه به رشد فزایندهی جمعیت در ایران، به زودی به یکی از مهمترین شاخههای درخت تناور موسیقی این کشور تبدیل خواهد شد.» (۱) جدا از اینکه بپرسیم آیا درخت موسیقی ما اکنون تناور است؟ باید گفت: موسیقی کودک دستکم تا آنجا که به آموزش مربوط است و در کمیت، هم اکنون اگر نه مهمترین، یکی از مهمترین شاخهها در درخت تناور اقتصاد آموزشگاههای خصوصی و کودکستانهای ایران است.
متن کتاب از همین ابتدا تا پایان جلد دوم، میان کارکردهای دوگانه پیچ و تاب میخورد. رضا مهدوی در نوشتهی آغازینش چاپ آن را «…به قصد مطرح شدن مطالب آن در بین متخصصان فن و افراد با تجربه در این رشته…» (۲) دانسته است.
اما نگاه به طراحی تصویری کتاب و گاه تمرینهای نوشته شده در متن (که حتماً باید آنها را بچهها پر کنند) این امر را به ذهن میآورد که کتاب یک کتاب آموزشی برای بچهها هم هست. خود نویسنده نیز در متن هر دو کارکرد را با هم در نظر داشته و جابهجا میان یک متن روش تدریس و بیانیهی نوعی روش آموزشی (یا برداشت شخصی از روشی قبلاً تثبیت شده) برای آموزگاران و یک کتابچهی آموزشی که برای بچهها نوشته شده نوسان میکند.
شاید نبود امکان چاپ یک کتاب برای بچهها و یکی هم برای آموزگاران باعث این کارکردهای گونهگون شده است (۳). به نظر میرسد که این امر در بعضی موارد باعث شده که نویسنده نتواند توضیحات کامل و جامعی برای آموزگاران بنگارد.
پس از این مقدمه دو نوشته از «مهدی آذرسینا» (مولف کتاب) آمده: «آموزش موسیقی برای چیست؟» و «ملودیهای ناب موسیقی ایرانی». این دو نوشته خطوط کلی تفکر هنری و آموزشی او را نشان داده و بیان میدارد که دغدغهی مولف چیست و چه عواملی منجر به آفرینش چنین اثری شده است. ترکیبی از این دو متن کوتاه میتوانست تبدیل به مقالهای شود که جایش در پروندهی موسیقی کودک است.
درست همان دغدغهها و مشکلاتی که از چندی پیش در آنجا مطرح میشود در متنی جدا و از راهی جدا راه یافته است و این بار به قلم یکی از کسانی که تجربهای دراز در آموزش موسیقی به کودکان دارد. او میگوید: «[آموزش دست و پا شکستهی روش اروپایی ارف] ممکن است کودکان را به حدی با موسیقی جدی و موسیقی اصیل خودشان بیگانه کند که نتوان به سادگی تاثیر آن را از بین برد.» (۴) و (۵) این یکی از همان نگرانیهایی است که ما را هم به نوشتن آن مجموعه مقالات واداشت.
روش کار برای ایجاد این خوانش جدید یا ایرانی شده از روش «کارل ارف» در گفتههای «مهدی آذرسینا» (البته در ابتدای جلد دوم) به این صورت آمده است: «با استفاده از متد ارف و تمام تاثیرهای آموزشی آن در حد زیادی استفاده میکنیم و ارکان اصلی را بر مبنای اصول ارف قرار میدهیم. با استفاده از متد ارف، سادگی و روانی ملودیها را با ظرفیت و فراگیری و فهم کودکان تنظیم میکنیم و برای شروع از همان فواصل و ترکیبهایی که ارف به کار برده است بهره میگیریم، ولی در فرصت مناسب، از ملودیهای ناب و ایرانی استفاده میکنیم؛ البته حساب شده و مدون و به دست موسیقیدان صاحب صلاحیت.» (۶) این جملات که خط مشی این روش آموزشی را مشخص میکند کمی دیر و از نیمهی راه به خواننده گفته میشود (شاید هم فرض بر این بوده که خوانندگان حتماً هر دو جلد را در اختیار دارند).
کلاس با معرفی بچهها آغاز میشود. این معرفی موسیقایی که از دیدگاه ملودی بر بنیاد فاصلهی سوم قرار دارد، تاکیدش را بر وزن نام بچههای کلاس گذاشته است. البته این برای بیشتر مربیان موسیقی کودک (بهخصوص آنها که در کودکستانها کار میکنند و معمولاً دانش موسیقایی کمتری دارند) دشوار است که در هر لحظه بتوانند بر اساس تعداد هجاهای موجود در نام هریک از بچهها، یکی از الگوهای پیشنهاد شده را برگزینند.
به جز یک مورد که در این بخش از فاصلهی دوم به دلیل طولانی بودن نام علیرضا (و نیاز به طولانی کردن الگوی اجرایی) استفاده شده، بقیهی نامها بر ترکیبی از یک فاصلهی سوم خوانده میشود. هر چند آذرسینا در جایی از کتاب گفته که این فاصله در طبیعت هم (آواز پرندگان و …) موجود است و کودکان آن را به راحتی میخوانند اما مشخص نیست که اگر هدف، آموزش موسیقی ایرانی به کودکان بوده چرا از همان ابتدا با فاصلهی دوم که در موسیقی ایرانی بیشتر دیده میشود شروع نشده؟ آیا مشکل توان اجرایی سازها بوده یا مبتنی بر یک آزمایش و تجربه با کودکان است؟
اگر مورد اول باعث این انتخاب شده باید گفت که گاه آن آمد که شجاعت به خرج دهیم و آنچه را لازم داریم با دستان خودمان بسازیم. اگر این سازها برای روشمان کافی نیست باید یافت یا ساخت. اما دلیل دوم تفاوت میکند؛ در هر صورت بهتر بود دلایل برای اهل فن روشن میشد تا آنان هم بتوانند دست به آزمایش بزنند.
پینوشتها:
۱. صفحهی ۳.
۲. صفحهی ۴ جلد دوم.
۳. آذرسینا در وبلاگ شخصی خود در این باره چنین مینگارد: «همزمان با قراردادی که با مرکز موسیقی حوزه هنری و انتشارات سوره مهر برای چاپ کتاب «از متد ارف تا چهارگاه» نوشته میشد، صحبت از این بود که به همراه کتاب سیدیهایی نیز تهیه شود که در آن، هم آهنگهای کتاب اجرا شده باشد و هم در باره شیوهی آموزش موسیقی به کودکان و روش تدریس مربیان موسیقی درسهایی بیاید…» نقل از mehdiazarsina.blogfa.com.
۴. صفحهی ۵ جلد دوم.
۵. به نظر میرسد آموزش دست و پا نشکستهی این نوع موسیقی نیز از سنین کم همین اثر را داشته باشد.
۶. همان.
فرهنگ و آهنگ شمارهی ۲۶
نقد پر دقت و منصفانه شما را خواندم از لطف و همت شما سپاسگزارم .فردا یکشنبه دوم خرداد ۸۹ قرار است CD های شادی می یاد به خونمون و سبد سبد گل که در اجرای آهنگهای کتاب مورد نقد شما تهیه شده است در خانه موسیقی رونمائی شود ، خوشحال خواهم شد اگر بتوانم CD هارا به شما تقدیم کنم . آذرسینا