در کتاب هیچ کجا اشارهای به منابعی که مورد استفادهی مولف قرار گرفته نیست. از قرائن چنین بر میآید که دستکم بخشهایی از کتاب از یک منبع خارجی برداشت شده است. جا به جای متن مثالهایی از پارتیتور آثار آهنگسازان قرن بیستم (و غیراز آن) وجود دارد که نشان میدهد این اطلاعات از منبع دیگری عینا نقل شده (۵). گاهی هم ساختمان جملات و روال متن شبیه برگردان از یک زبان دیگر است؛ البته هر تلاشی برای یافتن منابع اصلی بینتیجه میماند. نام حسن زندباف روی جلد و حتا در فهرست نویسی فیپا به عنوان مولف آمده است.
به هر حال به نظر میرسد برخی قسمتهای متن احتمالا از یک یا دو منبع به فارسی برگردانده شده، چرا که گاهی در مقابل اصطلاحی فارسی در پانویس برگردان آلمانی و گاهی برگردان انگلیسیاش نوشته شده که ممکن است نشانهی همین موضوع باشد.
همراه کتاب نیز یک دیویدی حاوی آثاری از آهنگسازان قرن بیستم (و گاه قبل از آن) وجود دارد که بیشتر قطعات آن نمونههایی است که در سایتهای اینترنتی به شکل فشرده گذاشته شده است. این نکته که مطالعهی چنین کتابی بدون در دسترس بودن قطعات موسیقی مربوطه –که اتفاقا کمیاب هم هست- چندان مفید نخواهد بود، توجیه خوبی برای این که آثار تعداد زیادی از هنرمندان بدون ذکر منابع و اجازه منتشر شود، نیست.
در شناسنامهی کتاب به نام ویراستار نیز اشاره شده است. البته مشخص نیست که وی ویرایش فنی را انجام میداده یا ویراستار زبان فارسی بوده است. نمونههایی در کتاب وجود دارد که هر دو مورد را زیر سوال میبرد. به بیان دیگر این پرسش مطرح میشود که وظیفهی ویراستار در روند تولید چنین آثاری چیست؟
نویسنده از همان ابتدا نمای کاملی از بیدقتی را به نمایش میگذارد؛ «رومانتیک در اوخر قرن ۱۷ و به طور رسمی از آغاز قرن ۱۸ در مقابل کلاسیک شکل گرفت، شومان، شوپن و به خصوص شوبرت از آهنگسازان این دورهاند.» (ص ۱۱) بدیهی است که اعداد باید به ۱۸ و ۱۹ تغییر کند.
جملهی آهنگسازانی که نامشان در این عبارت آمده است در قرن نوزدهم میزیستهاند. از این نوع بیدقتی و عدم یکدستی در کتاب بسیار به چشم میخورد.
نه تنها نویسنده که ویراستار نیز به دلایلی نامعلوم متوجه این اشتباهات نشده و کتاب به همین صورت خام و پر از اشتباه روانهی بازار شده است. دامنهی این مشکلات به ساختار زبانی متن کتاب نیز کشیده شده؛ «در رومانتیک با انقلاب فرانسه و مطرح شدن دوباره «برابری و برادری» در جامعه، فرهنگ دگرگون گشت و آزادی از قید قراردادها، به خصوص در اواخر موسیقی بتهوون تبلور یافت.» (ص ۱۱) به کار بردن نام دورههای مختلف تاریخ هنر اروپا در تمام متن به همین شکل دلبخواهی صورت گرفته است.
از این گذشته با توجه به ترکیب نامأنوس «اواخر موسیقیِ …» به سختی میتوان باور داشت که این جمله انشای یک فارسی زبان باشد (۶).
پی نوشت
۵- حتا رنگ تیرهی زمینهی این تصویرها نشان میدهد که به احتمال زیاد از متن اصلی تصویربرداری شده و به همان شکل در کتاب قرار گرفته است.
۶- برای درک این تفاوت مقایسهی متن پیشگفتار که انشای نویسنده است با مقدمه میتواند راهگشا باشد.
۱ نظر