طرحی از نظریه سازه های میانی
دانش ما درباره ی ویژگی های موسیقی ایران، بدون آشنایی از چگونگی شکل گیری و خلق اثر هنری و به ویژه خلق موسیقی امکان پذیر نیست. تنها از طریق موسیقی هایی این چنین است که قادر به تحلیل چگونگی تمایز میان روش ها و سبک ها در موسیقی به صورت اعم و موسیقی ایرانی به صورت اخص خواهیم شد. از همه مهم تر، این دانش به ما نشان می دهد که میان ویژگی های خاص یک حوزه ی فرهنگی با آنچه که نامش را سازه های میان ظهور درونی اثر و تجلی خارجی آن یا بطور خلاصه «سازه های میانی» می نامیم، باید تفاوت قائل شد.
ما از سویی باید به تکنیک های عقلانی ظاهر سازی اثر توجه کرده و اشتراکات آن را مورد بررسی قرار دهیم و از سوی دیگر ناچاریم به تمایزات موجود در نغمه های موسیقی در فرهنگ های متفاوت توجه کنیم.
بدون تفکیک این دو نمی توان ویژگی های موجود تحول در وضع فرهنگ موسیقی در ایران را مورد شناسایی قرار داد.
فرآیند خلق و شکل گیری یک اثر موسیقی بسیار پیچیده است. در این مقاله برآنیم تا حد ممکن این روند را مورد بررسی قرار دهیم. در نگاه اول هر اثر هنری از دو مرحله عبور می کند.
ایشان عبارت اند از مرحله ی خلق و مرحله ظهور یا متجسد کردن همان نغمه ای که در مرحله ی خلق بوجود می آید، در مرحله ی خلق اثر با روندی رو به رو می شویم که طی آن نغمه ی ارغنونی یا جوهرهی اثر موسیقی از طریق نیروهای معرفتی (نگاه به آینده) چون عشق به صورت انگیزشی ظاهر می گردند.
این روند در اکنون درونی یا همان «خود سالک» در فرد پدیدار می شود. هر کس می تواند در صورت دارا بودن ذوق کافی در درون خود به صورت نغمه سرایی قوی ظاهر شود. اما این مرحله درونی بوده و آشکار نشده است.
به قول مولانا با اندام های درونی جان این اثر خلق می شود و هنوز تجسد نیافته است.
در مرحله ی بعدی با روندی عقلایی رو به رو می شویم.
در این مرحله با گروهی از سازه های میانی برای ظاهر سازی اثر در اکنون بیرونی رو به رو می شویم.
اینان عبارت اند از دهان یا آواز، ساز یا دومین دستگاه تجلی اثر، نت نویسی و قوانین هارمونی و کنترپوآن و غیره. اگر مرحله ای اول انگیزشی و درونی است (شهودی)، مرحله ی دوم عقلایی است و باید آن را فرا گرفت.
براساس این تعاریف، موسیقی از مراحل زیر عبور می کند:
۱. مرحله ی تجسد زایی اولیه یا بدیهه خوانی و بدیهه نوازی که طی آن خواننده یا نوازنده نه تنها نقش خود بلکه نقش آهنگساز را نیز بازی می کنند.
بنابراین چنین رویدادی تنها می تواند فردی ظهور کند و فاقد خصلت جمعی است. در ایران این مرحله اول با آواز به صورت بدیهه خوانی در گوشه های خاص و سپس همراهی ساز به دنبال خواننده و به صورت خطی تکامل یافت.
۲. در مرحله ی دوم، سومین گروه سازه ها، یعنی نت نویسی وارد حیطه تجسدزایی اثر گردید. در این مرحله این زمینه فراهم گردید که آهنگساز از نوازنده جدا شود و بدین ترتیب برای اولین بار با شخصیتی به نام آهنگساز رو به رو میشویم.
۳. در مرحله سوم با مجموعه ای از سازه های میانی رو به رو می شویم که می توانند در تاثیر متقابل با نغمه های درونی موسیقی موجب ظهور سبک های مختلف شوند.
امروزه گسترش زیادی در عرصه سازه های میانی پدید آمده است که طبعاً موجب بروز حالات و تنوع بیشتر آثار موسیقی شده اند. با توجه به کلیات فوق می توان سازه های میانی را واسطه ی میان نغمه های درونی و شنونده موسیقی تعریف کرد.
بدون آنها اثر در اکنون درونی خود زندانی می شد و به صحنه ی زندانی اجتماعی یا همان اکنون بیرونی انتقال پیدا نمی کرد. نقش سازه ها را می توان در تجسدزدایی، تنوع زدایی و ظهور فردیتی آهنگساز در موسیقی دانست.
در این صورت آنکه در صحنه ی هنر استادش می نامیم، همان کسی است که مقولات عقلایی در حوزه ی هنری یا همان سازه های میانی را برای تجسد یافتن جوهره ی هنری اثر آموزش می دهد.
۱ نظر