سمفونی شماره ۴ از گوستاو مالر با اجرای ارکستر فیلارمونیک اسلواکی، تازهترین اثر ضبط شده به رهبری علی رهبری است؛ رهبر ارکستر و آهنگساز ایرانی مقیم اتریش. او حدود سی و پنج سال است که ایران را برای گسترش فعالیتهای هنریاش ترک کرده است.
رهبری اکنون با خانوادهاش در نزدیکی وین زندگی میکند؛ در خانهء بزرگی که تزیینات داخلی آنرا خود با الهام از معماری ایران طراحی کرده و آنرا با تابلوهای گوناگونی که از چهرههای نامدار دنیای موسیقی نقاشی کرده آراسته است.
علی (الکساندر) رهبری در هنرستان موسیقی ملی در تهران و آکادمی موسیقی وین تحصیل کرده و پیش از انقلاب، چندین سال مدیریت هنرستان موسیقی، رهبری ارکستر جوانان ایران و … را بهعهده داشته است. پس از انقلاب تقریبا با تمام ارکسترهای مطرح جهانی کنسرت داده و هشت سال نیز رهبر دایم ارکستر رادیو تلویزیون بلژیک بوده است.
رهبری در سال ۲۰۰۵ پس از حدود سه دهه دوری، به ایران بازگشت تا ارکستر سمفونیک تهران را رهبری کند. اما این حضور چندان دوام نداشت. او در پایان یکی از کنسرتهایش، روی صحنه از رهبری ارکستر استعفا داد.
اواخر ماه مه ۲۰۱۱ رهبری با ارکستر فیلارمونیک اسلواکی در شهر براتیسلاوا کنسرت داشت. حضور اتفاقی در نزدیکی این شهر و هماهنگی با مسئولان برنامه، موقعیت درخشانی بود تا بتوان بخشهایی از کنسرت و همچنین سخنان شنیدنی رهبری را به مخاطبان «زمانه» ارائه کرد. برگزیدن از میان ساعتها صحبت که در اسلواکی آغاز و در اتریش پایان یافت، کار ساده ای نبود…
شش سال پس از استغفا
گرچه شش سال از استعفای رهبری در تهران سپری شده او هنوز با دلخوری از فضای کار در ایران یاد میکند و معتقد است مشکل عدم پیشرفت موسیقی کلاسیک در ایران و وضع نابسامان ارکستر سمفونیک تهران، نوازندگان آن نیستند. او میگوید:
«فکر نمیکنم که اصلاً کسی متوجه شد که من در آن زمان چه کار کردم! درست موقعی بود که تقویم من پُر از کنسرت در کشورهای گوناگون بود. ناچار بودم تمام برنامههایم را دستکم برای یک سال کنسل کنم. با همسر و بچههایم به ایران آمدیم و هدف اصلی من این بود که سیستم آنجا را درست کنم. ولی خیلی زود متوجه شدم که با نوازندگانی که در ایران هستند میشود کار حرفهای کرد ولی افراد دیگری که تصمیمات بزرگی میگیرند، چه اداری و چه هنری، سطحشان خیلی پایینتر از نوازندگان است.»
رهبری دشواریها را تنها مربوط به پس از انقلاب نمیداند و میگوید: «آن زمان هم عقیده داشتم که وضع زندگی موزیسینها را جدی نمیگیرند، بهویژه آیندهی جوانان روشن نیست. پول برای خیلی کارها خرج میشد اما راضی نبودم، با این که آن دوران خیلی به من قدرت داده بودند؛ رئیس کنسرواتوار بودم، رئیس هنرستان عالی موسیقی ملی بودم، ارکستر و در برنامههای اپرا و باله، رهبری میکردم، در واقع تمام امکانات را داشتم. حتا پیش از انقلاب که سطح کمی بالاتر بود، انرژی همیشه جاهایی صرف میشد که آخر و عاقبت نداشت. برای همین بود که وقتی نوازندگان خارجی، ارکستر سمفونیک تهران را با وقوع انقلاب ترک کردند یکدفعه همه چیز متوقف شد. ولی الان تعداد نوازندگان جوان ایرانی بسیار زیاد است، همه گونه امکانات وجود دارد ولی کار در سطح آماتور است. کسی متوجه این مسئله نیست.»
نقش خود نوازندگان ایرانی را در این بین چگونه ارزیابی میکنید؟
همیشه وقتی آب گلآلود میشود، عدهای هم ماهیگیری میکنند. یک مثال قشنگ برایتان میزنم. من شاید تنها رهبر ارکستر از خاورمیانه باشم که از نظر حرفهای به صورت بینالمللی هنوز در حال کار هستم…
حتا در مقایسه با رهبران ارکستر از اسراییل؟
اسراییل را جزو آن نمیتوانیم حساب کنیم. تنها رقابتی که از نظر بینالمللی در زمینه موسیقی کلاسیک در خاورمیانه وجود داشته، فقط بین ایران و اسراییل بوده است. منظورم این است که وقتی جوانان امروز یا خبرنگاران از ایران به من تلفن میکنند که شما چرا ۳۰ سال به ایران نیآمدید، من به آنها پاسخ میدهم که شما باید سئوال کنید که چرا ۳۰ سال هیچ کس به فکر من نبوده؟!
رادیو زمانه
می گویید “برگزیدن از میان ساعتها صحبت که در اسلواکی آغاز و در اتریش پایان یافت، کار ساده ای نبود..” و بعد در این قسمت فقط سه سوال و جواب از آقای رهبری را درج می کنید آنهم به گونه ای که خواننده مطلب هنوز غرق در مطالب شماست و نتیجه خاصی حاصل نشده است!!!!!
چرا هیچ کس در ایران نیرو و انرژی خودش را نمیگذاره
بالاخره که باید از یه جایی این مشکلات جل بشه
تقصیر نوازنده ها و موزیین های ایرانی چیه؟
مقصر اصلی افراطیون مذهبی هستند که تلاش در نابودی موسیقی ایرانی دارن
نشون دادن ساز در تلویزیون ممنوع هست خوب دیگه تا آخرش برین
یه زمانی بی همتا روح الله خالقی رهبر بود و گاهی با استاد توانا جواد معروفی آثاری خلق میکرذند…
موسیقی ایران بعد از انقلاب =۰