بعد از آن خیام چند نوع ذو الاربع از ابن سینا نقل کرده است که آخرین آنها را خوش آهنگ نمىداند. واحد تبدیل شده آنها به سنت در جدول ذو الاربعهاى خیام در مقاله حاضر آمده است. نوع چهارم ملون که خیام آورده است، آن را خوش آهنگ خوانده است و آن عبارتست از:۱۱۱-۷۰۱-۳۱۵ این نوع تقریبا فضاى گوشه شوشترى را در دستگاه همایون موسیقى دستگاهى کنونى ایران تداعى مىکند.
اولین نوع تألیفى که خیام آورده است این است:۵۷-۵۵-۳۸۶
فاصله بین درجه یک و دو این نوع همان فاصله بین نتهاى e و c (درجه اوّل و سوم) گام طبیعى زارلن است که در بعضى قطعات بویژه در دستگاه ماهور در موسیقى امروز ایران بکار مىرود. به عنوان نمونه استاد علینقى وزیرى موتیو آغاز تصنیف ماهور با شعر دکتر حسین گل گلاب را بر همین فاصله ساخته است.
تعدادى از انواع ذو الاربعهائى که خیام آورده است، در اجراى موسیقى سنتی دستگاه ایرانى کاربرد عملى ندارد. انواع ذو الاربع تألیفى که خیام آورده است، در قرنهاى بعد بتدریج اهمیت خود را از دست داده است. خیام خود ذکر مىکند که: «انواع دیگرى هم هست ولى خوش آیند نیست»!
او چنین ادامه مىدهد: «وقتى نسبتها خیلى کوچک شوند به گوش خوش آیند نیست». به نظر مىرسد که بعضى فواصل که در انواع خیام بکار رفته و در انواع تألیفى او آمده است، از نظر اجراى موسیقى بیشتر جنبه تزئینى داشته است و بهنگام خواندن آواز یا نواختن ساز آن فواصل که اجزاء نیم پرده است، بطور مالشى براى ایجاد حالت در ملودى بکار میرفته است.
در موسیقى امروز و شیوه اجراى آن نیز نوازندگان آن را «ناله» مىنامند. علینقى وزیرى در روش نت نویسى موسیقى ایرانى نشانه آن را بصورت B روى نت مورد نظر مشخص مىکرد. (۷) در شیوه نشانه گذارى استاد ابوالحسن صبا، علامت ناله خفیف با نشانه ۵ روى نت مربوطه نوشته مىشد.
استاد صبا، به هنگام تعلیم ویلن به نگارنده یاد آور مىشدند که در اجراى ردیف موسیقى ایشان هر جا این نشانه آمد، انگشت مربوطه روى دسته ساز، مالشى تا حدود نیم پرده حاصل مىکند و اجراى شایسته آن حتى در مواردى کمتر از نیم پرده را نیز ایجاب مىکند که البته باید بصورت حضورى از استاد مجرب شنید و اجرا کرد.
با توجه به آنچه در فوق یاد آور شدیم، فواصلى که خیام در رساله خود آورده است در انواع: اوّل ذو الاربعهاى او ۳۵ سنت و در سومین نوع ملون و دومین نوع تألیفى ۴۴ سنت و دو نوع آخر سومین و چهارمین نوع تألیفى فواصل ۴۸ و ۴۸ سنت که اجزاء نیم پرده است و میانگین آنها حدود سرى در گام موسیقى کنونى ایران است، مىتوان جزو مالشهاى اجرائى آن زمان تلقى کرد که احتمالا در بعضى سازهای زهى پردهاى هم براى آن بردسته ساز مىبستهاند. *
از بررسى و مقایسه انواع ذو الاربعهائى که خیام در رساله خود آورده است با موسیقى هفت دستگاه کنونى ایران ملاحظه مىشود که ذو الاربعها در طول زمان به راه تعدیل گرایش حاصل کرده است. فارابى نیز در کتاب جامع موسیقى کبیر خود در ذو الاربعهاى پیشنهادى خود، با واحدى که مبتکر آن بوده است، دانگ را بصورت: ۱۲-۲۴-۲۴ (با واحد فارابى) معرفى کرده است که براساس واحد کنونى سنت معادل است با: ۱۰۰-۲۰۰-۲۰۰
با توجه به آنکه ابونصر فارابى مبتکر این گام است، این گام در چند قرن بعد بوسیله موسیقیدان و آهنگساز مشهور آلمانى یوهان سباستیان باخ (۱۶۷۵-۱۷۵۰ م) پیشنهاد شد که امروز بنام گام تعدیل شده باخ مشهور است و مورد استفاده بسیار واقع مىشود.
پی نوشت:
۷- علینقى وزیرى، دستور جدید تار، چاپ سنگى، تهران ۱۳۱۵ ه ش
* احتمالا این بخش از نوشته دچار اشکال است (توضیح سردبیر سایت)
۱ نظر