در هفت روز دریا غافلگیرکنندگی دو مجموعهی پیشین هوشیار خیام موجود نیست. رنگ صدای جدیدی در آن نمیشنویم چنان که در قبلیها با استفاده از تکنیکهای پیانوی تغییر یافته یا دیگر فنون میشد شنید. بهرهبرداری متفاوتی از الگوهای فرهنگی این سر دنیا هم به چشم نمیخورد، هنوز یادمان نرفته قطعهی نخست مجموعهی هزار اقاقی و خاطرهی مبهم صدای دوتار را.
اما پنجه افکندن او با جملات ملهم از موسیقی ایرانی با آثار دیگرش متفاوت است. جملههایی که بریده بریده از پی هم میآیند بی آنکه قصدی برای مشابهت با هیچ الگوی شناخته شده ای داشته باشند، شنونده را میان اینکه جایی شنیدهایم یا نشنیدهایم معلق میگذارند.
از همین رهگذر است که در لحظاتی (بهویژه آغاز «روز اول») مشابهت جملات با آنچه از پیانوی ایرانی در خاطرهها ثبت است، هویدا میشود. با وجود این شباهت اولیه، استفادهی وی از مصالح موسیقی ایرانی همچنان درونی است و بر مسایلی بیش از ملودی شناخته شدهی تنها تمرکز دارد. علاوه بر این هنوز با همهی تغییرات در قطعات او موسیقی ایرانی امروزی به گوش میرسد و شاید برای روشن ساختن بیشتر این نکته است که گفته بود «من مشق علیزاده کردهام» (۶) اگر هم نگفته بود حضور بعضی ریتمها و جملهبندیها ما را میرساند به این نقطه که بگوییم او مشق علیزاده کرده است.
افزون بر این، هر دو مجموعهی قبلی بستهبندیقطعاتی بودند مجزا از هم اما هفت روز دریا یک اثر است با هفت بخش. این را نه به اذعان خود آهنگساز و نه از همبسته شدن قطعات میتوان دریافت که اینها تنها قراینی هستند برای تحریک ذهن جستجوگر. این گزاره را از آنجایی میتوان استخراج کرد و شاهدی برایش دست و پا کرد که در هم تنیدگی مصالح موسیقایی از سر تا ته هفت روز دریا و در طول «هفت روز» کاویده شود. ابتدا و انتهای روز اول و ابتدای روز سوم مثالهای خوبی از این پیوستگی در متن کل قطعه هستند.
پیش از این هم مشابهت با آثار آهنگسازانی که هوشیار خیام دوستشان میداشته است یا به هر دلیلی در زمان آهنگسازی خودآگاهانه یا ناخودآگاه دستمایهی ساختن قطعات قرار گرفتهاند، دیده شده است. تقلید یا مشابهت هر چه که باشد هوشیار خیام علاقهمند است از علائم ویژهی برخی از آهنگسازان در کارهایش بهرهبگیرد. این بار بیش از همه دبوسی در مظان اتهام همکاری با هوشیار خیام است، اتهامی که او با آگاهی میپذیرد و پنهانش هم نمیدارد. حال بعضیها ممکن است در آن ریزبینانه تاثیر دیرپای دبوسی بر بازنمایی موسیقایی «دریا» را ببینند و دیگرانی هم چیزهای دیگری را.
چیزی که به نظر میرسد ویژهی این آلبوم باشد ترکیب علاقهمندی هوشیار خیام به الگوهای تکرار شونده، همان که پیشتر هم برایش مشابههایی در دنیای مینیمالیستها جسته بودیم، با جملهبندی برش خوردهی این آلبوم است. در هر هفت روز بخشهایی (بیشتر در میانه) هست که او به الگوهای تکراری مورد علاقهاش باز میگردد گاه بسیار روشن و واضح مثل روز نخست یا سوم و گاه بسیار محو مبهم و با پیچیدگیهای بیشتر مانند روز هفتم. در روز پنجم جملات برش خوردهاش را در متن تکرارها به کار میگیرد.
ساختار تکرار شونده هر بار پس از یک تکرار کوتاه اندکی متحول شده، انتظار شنونده را برای ادامهی بیپایان چنان که قبلا بود، برآورده نشده میگذارد و هر بار از نو در جای میایستد و کوتاهتر و کوتاهتر برش میزند تا در انتهای جمله به یک یا دو صدا منحصر میشود و آنگاه بالاخره بعد از سه بار چرخش و سرگشته کردن شنونده الگوی تکراری را که بود و شنیده نمیشد راه میدهد و میشود همان که منتظرش بودیم. جملات بریدهای که نقشی معادل دوری کردن از وضوح ریتمیک دارند مانند مقدمههایی میآیند و سپس دوباره به الگوهای تکرار شونده میرسند (به روز اول و سوم گوش بسپارید). در همین نکته است که پیوستگی اندک رستهای از پیوستگیهای بیانی با مجموعههای قبلی او مییابیم تا نیاندیشیم که او به کلی از پیش گسسته است.
دیدیم که در این آلبوم تفاوتهایی با آلبومهای گذشته موجود بود. حال این پرسش مطرح میشود که چه تغییری در راه است؟ آیا ما در حال مشاهدهی تغییری در روشهای یک آهنگساز هستیم؟ آیا یک آهنگساز/نوازنده در حال تبدیل شدن به یک نوازنده/آهنگساز است؟ نقش مرکزیای را که او با بر زبان آوردن استعارهی خنیاگر به نوازندگیاش میدهد از همین تغییر حکایت میکند؟ میدانستیم که این گرایش در هوشیار خیام وجود دارد اما به شکل آهنگساز/نوازنده، آیا حالا داریم همراه او به سمت دیگر حرکت میکنیم یا حتا وضعیت مجهول و ناشناختهای مانند «آهنگوازنده»؟ پاسخ به این پرسشها را به درستی نمیدانیم مگر اینکه بدانیم این روند ادامه خواهد یافت یا نه.
بدانیم که آیا این آلبومی تک و جدا افتاده است در میان کارهای پیوستهی (یا شاید هم گسسته) دیگر او که دیگر دنبال نخواهد شد؟ یا اینکه بخشی از تغییراتی که اکنون در راه است؟ در مواجهه با این همه پرسش که به واقع یکی بیشتر نیست (چه خواهد شد؟) راهی نیست جز اینکه منتظر آثار بعدی باشیم.
پینوشت
۶- نقل به مضمون از گفتههای خود آهنگساز.
ماهنامه هنر موسیقی
شماره ۱۱۶
۱ نظر