چهارمضراب دشتی
این چهارمضراب ۲۰۵ میزانی که اجرای آن در [شهناز ث] موجود است، در دشتی سی نواخته و با متر نغمهنگاری شده است. پایهی این چهار مضراب الگویی ملودیک دارد (شکل ۱) و از یک موتیف دو میزانی ساخته شده:
برخلاف چهارمضرابهای قدیمیتر در ردیفهای دورهی قاجاریه که تمامی صداهای تشکیل دهندهی پایه، روی شاهد و احتمالا واخوان بود، در این جا پایه تا درجهی سوم زیر شاهد حرکت ملودیک میکند و سپس با یک پرش خود را دوباره به سی رسانده و روی آن میایستد. پایه یک بار نیز تکرار میشود که در چهارمضرابها بسیار معمول است. همین الگو در میزانهای بعدی (۳ تا ۱۲) به شکل سکانس فرودی تا درجهی پنجم زیر شاهد (یعنی شاهد شوری که این دشتی با آن مرتبط است) حرکت میکند. این تکنیک بسط نمونهی جالبی از استفادهی پایه برای ساختن جملهی ملودیک چهارمضراب است (شکل ۲).
شکل ۲ [ظریف ۱۳۸۷: ۱۸]
کل بخش پایه و جملهی ملودیک بعد از آن دوباره، با تغییر بسیار جزیی تکرار میشود و یک ساختار متقارن ۲۶ میزانی (طول هر یک از بخشها ۱۳ میزان است) میسازد. نکتهی جالب در اجرای این قطعه، اختصاص میزان ۱۳ و ۲۶ به تکنوازی کوتاه تمبک (۱۳) است که تقارن را کامل میکند.
در آثار موسیقی ایرانی قرینهسازی نقشی مهم دارد. نمونهای از این قرینهسازی را که در جاهای دیگر نیز دیده شده در میزانهای ۸ تا ۱۲ (شکل ۲) مشهود است. در این روش دو الگو که لزوما نیز از لحاظ طول برابر نیست از طریق عناصر وزنی شبیه به هم قرینهی یکدیگر میشود (۱۴). برای مشاهدهی قابلیت انعطاف این نوع تقارن میتوان به (شکل ۳) توجه کرد.
شکل ۳ [ظریف ۱۳۸۷: ۱۸]
همان طور که مشاهده میشود تکرار میزان ۹ در (شکل ۱) که باید در میزان ۶ در (شکل ۳) ظاهر میشد، حذف شده و در حقیقت بر خلاف دفعهی قبل بخشهای قرینه هم طول شده است.
اما این تغییر طول تاثیری در احساس قرینگی ندارد. نمونهی دیگری از همین روند در تکرار پایه بعد از جملهی ملودیک اول دیده میشود در اینجا اگر بنا بر تکرار دقیق پایه بود باید میزانهای ۱۲ و ۱۳ (شکل ۲) نیز تکرار میشد اما این اتفاق رخ نداده است و طول پایه به ۱۱ میزان کاهش یافته است. به بیان دیگر پایه حتا در تکرارها نیز دقیقا به همان شکل اولیه نواخته نمیشود. این موضوع ممکن است نوعی دگرهسازی آزاد پایه در طول چهارمضراب باشد.
جملهی بعدی تا درجهی سوم به سمت بالا حرکت میکند اما از نظر ملودیک جملهای تازه محسوب میشود که در تضاد با جملهی اول است. این جمله مستقیما به پایه وصل نمیشود بلکه پس از ایست برروی نت سی و تکنوازی کوتاه تمبک دوباره به پایه بر میگردد، به گونهای که به نظر میرسد با همین تکنوازی کوتاه جمله کامل شده و پایه دوباره ظاهر میشود (میزانهای ۹ تا ۱۲ (شکل ۳) بخشی از این جملهی جدید را نشان میدهد).
پی نوشت
۱۳- با وجود این که در نغمهنگاری هیچ یک از چهارمضرابها اشارهای به خط نوازندگی تمبک نیست، در اجرای این قطعه (و بسیاری از چهارمضرابهای دیگر عصر طلایی رادیو) به عکس چهارمضرابهای قدیمیتر (کیانی ۱۳۷۱: ۵۳) تمبک نقشی مهم دارد. به همین علت با کمکمنابع شنیداری،بعضی جاها به این نقش اشاره شده است.
۱۴- شاید بتوان آن را با نوعی سجع در زبان فارسی مقایسه کرد.
۱ نظر