مطلبی که پیش رو دارید، در پاسخ به مقاله ی کلید در دوزخ، نوشته ی فرشاد توکلی در سایت زنان موسیقی نوشته شده است.)
فرشاد عزیز
مطلب ات را خواندم. برخی از زوایای نگاهت ستودنی است، در برخی از موارد هم نگاهم با تو متفاوت است. خانم نیکو یوسفی نام نشریه ی الکترونیکی خود را با این عنوان “زنانِ موسیقی” انتخاب کرده و از به کار بردن عنوان “موسیقیِ زنان” هم پرهیز کرده است. در عنوان اول تاکید بر فعالیت های زنان در حوزه ی موسیقی است. یعنی پرداختن به آن چه که زنان خلق یا تولید می کنند. در حالی که در عنوان دوم، تاکید فقط بر بیان و لحن زنانه است؛ “موسیقی زنان” یعنی پدیده ای که تنها توسط زنان به وجود می آید و مردان توانایی ارائه ی آن پدیده را مانند زنان نخواهند داشت. بنابراین اگر قرار باشد ما پدیده ها را به صورت جنسیتی دیده و در مقابل هم قرار دهیم همان کاری را انجام داده ایم که برونتسینو نقاش فلورانسی مکتب منریسم با تابلوی زمان و عشق اش انجام داده است، اینکه زنِ تابلو به جای آنکه به خدای عشق بوسه دهد، تنش را به نمایش می گذارد و خدای عشق کارش به تمنا می کشد.
در تمامی مراحل زندگی مردان و زنان، هر دو با تفاوت هایشان و یا توانایی های فردی شان، هر یک به سهم خود حضور دارند و در بعضی از موارد هم مشترک اند.
با پرداختن به عنوانی چون «مادر» یا «پدر»، هیچ یک از ما متهم به تبعیض جنسیتی نخواهیم شد و همچنین مورد تذکر دیگری قرار نخواهیم گرفت. این که تنها زنان در مورد مادران بنویسند و یا مردان درباره ی پدران، دراین صورت بخش مهمی از تاریخ همه ی اقوام بشری که توسط مردان در مورد زنان نوشته شده و بالعکس، می بایست از بین برود. نمونه ای چون منظومه ی ایرج میرزا درباره ی مادر و دیدگاه های گرترود استاین درباره ی پیکاسو، دلاکروا، ماتیس، دبوسی و… شاهد این مدعا هستند.
قطعا آگاه هستی که موقعیت اجتماعی زن، نوعا با موقعیت اجتماعی مرد هنوز حتا در جوامع پیشرفته متفاوت است. چه برسد به جوامعی که هنوز در آغاز خیز به سر می برند و یا هنوز رنسانسی به خود ندیده اند.
مرد با حضورش دورنمایی از آینده را تضمین و ترسیم می کند و هرچه این دورنما وسیع تر باشد، حضور اجتماعی اش چشمگیرتر است. مهم نیست که این دورنما چه باشد اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی، جنسی و یا هرچیز دیگر. مهم این است که این روند همواره آشکار و بیرونی است. حتا اگر این جایگاه ساختگی و کاذب باشد، مرد همواره با حضورش می تواند به توانمند بودن خود، مهر تائید بزند.
اما دورنمای زن ، درونی است و نگاه او در ابتدا به خویش است. چرا که هرکاری انجام دهد در تعیین جایگاه اجتماعی اش موثر خواهد بود. قیافه، پوشش، لحن، چهره و… نشانگر این مدعاست. این بازگشت به بطن خویش، در زن دو جلوه دارد که حتا مردان به عنوان یک نوع هاله ی خیال انگیز و یک تجلی جسمانی به آن می اندیشند.
اصولا زن به دنیا آمدن، به معنای ورود به فضایی محدود و اختصاصی در سیطره ی مردان است. ما به هیچ وجه نباید به استثنائات مراجعه کرده و براساس نمونه های فرعی، تحقیق خود را بنا کنیم.
فرشاد عزیز، تو محدوده ی کوچکی از شهر بزرگی چون تهران را مورد سنجش قرار داده ای. در حوزه ی زنان معضل، تنها موسیقی و در موسیقی تنها خواندن زنان نبوده است و نخواهد بود. بله نخواندن زن یا حذف صدای مادر، یکی از معضلات، در جامعه ی فعلی ماست و سایت زنان موسیقی هم قرار نیست این معضل را بر طرف کند. چرا که نه در حوزه ی اختیارات و نه در توان نویسندگان آن است. این نشریه تلاش می کند در حد بظاعت اش اطلاعاتی را در حوزه ی زنان در اختیار علاقه مندان قرار دهد و تو نیز با دانشی که از تو سراغ دارم می توانی نقش موثری داشته باشی.
آخه چرا همه چیز باید زنونه مردونه شه؟!؟!؟ اصلا چه نیازی به این کار هست؟
جنبش فمنیسم برای برابری حقوق زن با مرد راه اندازی شد نه برای جداسازی و برتری زن از مرد!
moshkel zano mard nistesh ma bayad bargardim be gozashte betarikh hamine ke darim hamash lang mizanim
ما اگه برگردیم ب گذشته ایا تغییری خواهد کرد؟من ک اینطور فکر نمیکنم.من ب عنوان ی دختر اونم از نوع ایرانیش ن عقب میکشم ن کم میارم ب عنوان ی عضو کوچیک در عرصه موسیقی ک فعلا تحت اموزشه.تا اخرش پای تموم رویاهای موسیقاییم واسادم.با چرا و چی شد و….کاری از پیش نمیبریم فقط باید تلاش کرد و امیددددوار بود.بالخره ی روزی هم این مشکلات حل میشند فقط نباید جازد.
با اینکه اون دیدگاه ها برمیگرده ب خرداد اما میخوام الان ک تو اسفندیم بگم درباره ی جنبش فمینیسمم بهتره ی مروری ب بعضی قوانین مضحکش بندازید و اونوقت حق بدید ک بعداز اون جنبش ما هنوزم تو همون وضعیت باشیم.