در این نوشتار کلمه ی “تنهائی” نه به عنوان صفتی شاعرانه در وصف موسیقی ایرانی، که به مثابه یک ویژگی بنیادی و فنی مورد بررسی قرار گرفته است که اتفاقاُ تاُثیر آن بر فرم و محتوای موسیقی ایران گاه جلوه های شاعرانه هم به خود می گیرد. هرچند تاریخ کم فراز و پر نشیب موسیقی ایرانی قدمتی چند هزار ساله را در صفحات معدود اما گرانبار خود به ثبت رسانیده است، لیکن ویژگی های ذاتی این هنر شریف و صبور ایرانی همواره به گونه ای بوده است که بنا به دلایل فنی و گاه فرهنگی، با تنهائی عجین شده است.
القاءِ حس تنهائی در موسیقی ایران از یک سو حاصل نوع تفکرِ درونگرایانه ی هنرمند ایرانی است که سعی دارد جلوه های زیبائی شناسی طبیعت را پس از گذرانیدن از صافی درون جلوه گر کند و از سوی دیگر حاصل تحمیل عوامل گوناگون تاریخی است.
هر چه که باشد رد پای این ویژگی برجسته یعنی تنهائی، در چگونگی شکل گیری فرم و محتوای موسیقی ایرانی تاثیری عمیق گذاشته است. ضمن این که شکل و سونوریته ی سازها، توجه ویژه به بداهه نوازی و بداهه خوانی، نگرش مدال به کلیت موسیقی، تمرکز بر فراگیری توانائی های فردی در نوازندگی، فاصله گیری عمدی از ارکستراسیون به شیوه ی موسیقی کلاسیک غربی، همه و همه از دستاوردهای همین حس تنهائیِ غالب بر هنر موسیقی ایران است.
جمع گریزی و گرایش موسیقی ایرانی به اجراهای انفرادی خصیصه ای است که برای ادراک آن نیازمند به باز نگری در ردیف موسیقی ایران هستیم.
چراکه این مجموعه تنها میراث قابل استناد در موسیقی ما محسوب می شود. ردیف های گوناگون موسیقی ایرانی که هر یک به گونه ای طرز تلقی و برداشت های حسیِ صاحبان خود را از یک منبع واحد به گوش می رسانند، در حقیقت تنها منابع تاریخی قابل استناد در موسیقی ما هستند.
لیکن بر خلاف موسیقی های کلاسیک دیگر ممالک و فرهنگ ها که از چند قرن پیش به نوعی وحدت نظر در مورد طرح های کلی و تئوری های بنیادی موسیقی خود رسیده اند و رساله های بی شماری در این باب نوشته و به عنوان مرجع پذیرفته اند، نظریه پردازانِ موسیقی ایرانی تا به امروز به وحدت نظر درباره ی چگونگیِ طبقه بندی این اسناد هم نرسیده اند.
برخی ردیف موسیقی را شامل هفت “دست گاه” و پنج آواز می دانند، گروهی این مجموعه را بر اساس الگوی گام های تونال به پنج گام تقسیم می کنند، برخی معتقد به حاکمیت دانگ های چهار صدائی به جای گام ها هستند و گروهی دیگر روش های مکتوب در رسائل قدیمی را به عنوان الگوی علمی طبقه بندی ردیف، اصیل می پندارند. صرف نظر از داوری در باره ی صحت و حقیقت نظریه های یاد شده، بررسی تنوع نغمات و گوشه های مجموعه ی ردیف موسیقی دست گاهی ایران، نشانگر نوعی وحدت در طرز بیان آنهاست.
در اولین نگاه تمام این گوشه ها برای یک ساز تنها ساخته شده اند و توجه به جنبه های سولیستیک در نگارش و اجرای آنها به طرز ماهرانه ای رعایت شده است و ماهیت قطعات به گونه ای بوده است که در طول تاریخ کسی سعی نکرده است این ردیف ها را برای دو یا چند ساز، باز آفرینی یا تنظیم کند. هرچند طی قرن اخیر و شکل گیری رسمی ارکستر ایرانی، قطعاتی بر مبنای این گوشه ها ساخته و توسط ارکسترهای ایرانی اجرا شده است، لیکن این اجرا ها را می توان بیشتر نوعی همنوازی به شمار آورد که جنبه های مونوفونیک خود را حفظ کرده اند.
۱ نظر