گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

اپرای مادام باترفلای


مادام باترفلای Madame Butterfly (به معنای بانو پروانه) اپرایی در سه پرده (در اصل دو پرده)، ساخته جیاکومو پوچینی است که آنرا بر مبنای اشعار اپرایی(Libretto) ایتالیایی که توسط لوییجی ایلیکا Luigi Illica و جیوزپه جیاکوزا Giuseppe Giacosa به وجود آورده است.

نسخه اولیه آن در ۱۷ فوریه سال ۱۹۰۴ در اسکالای میلان، سالن اپرای بزرگ ایتالیا، اجرا شد. این اجرا شامل دو پرده بود و چندان مورد توجه قرار نگرفت. چهار ماه بعد، مادام باترفلای مجددا در برسکیا Brescia روی صحنه رفت.در این نسخه جدید، پرده دوم که به طور نامتناسبی طولانی بود، به دو قسمت تقسیم شده و چند تغییر جزئی دیگر نیز در آن انجام گرفته بود. شاهکار پوچینی این مرتبه با موفقیتی عظیم روبرو شد و در سال ۱۹۰۷، در اپرای متروپولیتن Metropolitan Opera نیویورک به اجرا درآمد. امروزه، نسخه دو پرده ای این اپرا در ایتالیا و اجرای سه پرده ای آن بر صحنه اپرای آمریکا محبوب تر است. مادام باترفلای، بیش از هر اپرای دیگر در آمریکای شمالی اجرا شده است.


شرح کوتاهی بر داستان

مادام باترفلای در اصل داستانی به قلم جان لوثر لانگ Long John Luther بوده و دیوید بلاسکو David Belascoآنرا به نمایشنامه برگردانده است.اولین اجرای این نمایشنامه در نیویورک سال ۱۹۰۰، با موفقیت بسیاری همراه بود و پس از آن به سرعت به لندن رسید و در آنجا بود که جیاکومو پوچینی Giacomo Puccini، آهنگساز شهیر ایتالیایی به دیدن آن رفت و به ساختن یکی از مشهورترین اپراهای خود دست زد.

اپرای باترفلای با اپراهای دیگر تفاوت دارد، خودمانی و صمیمانه و عاری از مناظر و جلوه های خیره کننده بوده و تمام ماجرای آن در خانه ای واقع در شهر ژاپنی ناگازاکی Nagasaki میگذرد. طرح قصه تنها یک ماجرا را دنبال میکند و در آن خبری از اتفاقات جانبی نیست. به این ترتیب که زن، مرد را به دست می آورد، او را از دست میدهد و خودکشی میکند. آنچه توانسته است موجب موفقیت این قصه ساده شود، شخصیت پردازی قهرمانان اصلی، مادام باترفلای و کاپیتان پینکرتون Captain Pinkerton محبوب او در داستان و همچنین در اپرای دلپذیر پوچینی است.

ما از همان اولین دیدار با پینکرتون که یک افسر جذاب نیروی دریایی آمریکا است، متوجه میشویم او مردی زنباره است که مفتون باترفلای پانزده ساله شده و با وجود اینکه از شکنندگی او آگاه است، اما از آنجایی که “تا زمانی که از هر بندری گلی نچیده، از زندگی خود خشنود نخواهد بود”، دختر جوان را به پروانه (باترفلای) تشبیه کرده و میگوید:” من او را به دست خواهم آورد، حتا اگر موجب آسیب دیدن بالهایش شوم.”

حالا صحنه برای تراژدی آماده شده است، ما با چو-چو سان Cio-Cio San زیبا آشنا میشویم که چندان هم دختر معصومی نیست، زیرا زمانی گیشا بوده است، اما باز هم موجودی شکننده، فرا زمینی و گرفتار عشق دریانورد زیباست. او علی رغم زنگ خطرهایی که بر سر راهش قرار میگیرد، خود را فریب داده و عشق کاپیتان را واقعی می پندارد.

داستان با گفتگوهایی بسیار روان پیش میرود، این گفتگوها که همراه با موسیقی خوانده میشوند، به خوبی احساسات مختلفی چون عشق، اشتیاق و رنج را بازگو میکنند و این تجربه عاشقانه را به اوجی از هنر مبدل میکنند که به شدت تاثیر گذار است. این گره داستانی ساده، دست آهنگساز را برای استفاده از آریا هایی درباره عشق، سقوط، امید و نا امیدی باز میگذارد. آریا هایی که بهترین موسیقی اپرایی از آنها به وجود آمده است.

از آرتور لازیر (Arthur Lazere)


منتقدان چه میگویند

از دهه ۱۹۹۰ تا کنون، بسیاری از منتقدان مادام باترفلای را بخشی از برنامه مستعمره چیان برای به وجود آوردن تصویری از آسیا به شمار می آورند. این منتقدان بر این باورند که این اثر، آسیا را در شمایل چو-چو سان، با کیفیتی ظریف و زنانه تصویر میکند که در انتها، به عنوان شخصیتی فرعی، کنار انداخته میشود. یک مثال از این دیدگاه انتقادی، نسخه پسا مدرنی از داستان به نام M. Butterfly، نوشته دیوید هنری هوانگ David Henry Hwang، نویسنده آسیایی-آمریکایی معاصر است. بسیاری از افراد آسیایی (در اینجا منظور اهالی خاور دور بوده است) و آمریکایی-آسیایی از این برخورد منفعل، قالبی و تراژیک با قوم خود اظهار تنفر میکنند و آنرا به عنوان بخشی از طرز تفکر نژادپرستانه/استعمارگرانه ای میدانند که در زمان نگارش اپرا، بسیار رایج بوده است.

عده دیگری از منتقدان، بیشتر بر جنبه ضد آمریکایی این اثر صحه میگذارند، به خصوص که این اپرا توسط شاعرانی ایتالیایی و برای تماشاگر اروپایی ساخته شده است. این منتقدان اشاره میکنند که شخصیت اصلی آمریکایی، در واقع دکتری فرانسوی بوده و دلیل تبدیل شدن او به یک آمریکایی “پر نخوت” به دلیل احساسات ضد آمریکایی اروپاییان بوده که هنوز خاطرات ناگوار جنگ ۱۸۹۸ اسپانیا-آمریکا برایشان تازه بود. گذشته از این، ژاپن در سال ۱۹۰۴ مستعمره هیچ کشوری نبود و در جنگ با روسیه پیروز گشته بود. بنابراین، تصویر آمریکای استعمارگر و یک ژاپن منفعل و ضعیف میتواند به درگیریهای دیگر غرب و آسیا (از جمله انگلستان و چین) مربوط باشد.

در زمان ساخته شدن اپرا، احساسات ضد آمریکایی در اروپا اساسا متفاوت از امروز بود، آمریکا هنوز در مقابل تسلط بزرگ کشورهای اروپایی بر آسیا و آفریقا، استعمارگر و امپرسیالیست به شمار نمی رفت.

در هر حال هر دو دسته این منتقدان با این دیدگاه موافقند که این اثر اصولا از سرزمینهای دور تصویری کلیشه ای و حاکی از جهالت ارائه داده که جنبه شاعرانه و عاشقانه آن بزرگتر از واقعیت است.


www.culturevulture.net


www.wikipedia.com

دیدگاه ها ۳

بیشتر بحث شده است