علاوه بر اینها دو نوشتار دیگر (که لزوماً نقد نیستند) در مورد «گوستاو مالر» که نقد آثارش بسیاری اوقات آمیخته با شناخت از زندگینامهاش صورت میگیرد، ارایه شد؛ یکی با گرایشی بسیار پر رنگ -حتی در عنوان- به روانشناسی موسیقی (The “Mahler’s Brother Syndrome”: Necropsychiatry and the Artist) و دیگری با فرازهایی از زندگینامه برای یافتن روابطی موسیقیشناسانه (Textual and Contextual Analysis: Mahler’s Fifth Symphony and Scientific Thought).
یا این نمونه از «کیاوش صاحب نسق» در متن «بومیوار؛ مروری بر شیوههای آهنگسازی ثمین باغچهبان» در فرهنگوآهنگ شمارهی ۲۰، که بهرهای مشابه با مثال بالا از اطلاعات زندگینامه برده است:
«ثمین باغچهبان تحصیلات موسیقیاش را در هنرستان موسیقی آغاز کرد تا این که در سال ۱۳۲۱ به قصد تحصیل رشتهی آهنگسازی به همراه «حسین ناصحی» روانهی ترکیه شد و در کنسرواتوار ملی آنکارا به تحصیل مشغول شد. استاد آهنگسازی باغچهبان در این سالها «نجیل کاظم آکسیس» (Necil Kazim Akses) آهنگساز ترک بود. آکسیس که خود دانش موسیقی را زیر نظر «یوزف مارکس» (Joseph Marx) در وین، و «یوزف سوک» (Joseph Suk) و «آلئوس هابا» (Alois Haba- از سردمداران رواج مصالح مایکروتونال در موسیقی) در پراگ آموخته بود […]
حضور باغچهبان در سالهای ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۸ در آنکارا و برخورد و معاشرتش با آهنگسازانی مثل آکسیس و گروه پنج ترک، از معدود موارد برخورد بهروز آهنگسازان ما است با فضای فکری و تکنیکهای حاکم در موسیقی آهنگسازان همعصرشان و در محیط موسیقایی آکادمیای که آن نیز منطبق با شیوههای آهنگسازان نئوکلاسیک آن روزهای اروپا با استفاده از مصالح مایکروتونال آهنگسازانی مانند آلئوس هابا در کنار استفاده از مصالح موسیقی بومی و سنتی اداره میشود.[…]
ثمین باغچهبان به همراه حسین ناصحی […] آهنگسازانی هستند که در راستای همین تفکرات جذب مراکز آموزش موسیقی در خارج از کشور میشوند […] و ارمغان آنها در آن سالها مانند همکارانشان در ترکیه چیزی غیر از مجهز کردن نواهای بومی و سنتی ایرانی کشورشان به تکنیکهای موسیقی اروپا نبوده […]» (ص ۳۰ و ۳۱)
بر اساس مدلی که از ورای این مثالها قابل دیدن است؛ اولاً تصور کودکی-بلوغ میتواند با سیر فرگشت آثار پیوند بخورد، ثانیاً نقدهای برآمده از این بستر معمولاً به سوی یافتن پیوند یا اثرگذاری میان برخی رویدادهای زندگی هنرمندان و آثارشان میروند.
بهرهگیری از زندگینامهی هنرمند برای یافتن راهی به نقد آثارش در ایران اغلب میسر نیست، آن هم به یک دلیل ساده؛ از بیشتر هنرمندان مدارک و شواهد زندگینامهای چندانی در دست نیست. این امر خود حاصل اهمیت اندکی است که ما به ثبت و ضبط چنین مدارکی میدهیم.
تاریخ موسیقی دیگر رشتهای است که به نقد کمک میکند، به گونهای که در بسیاری از موارد بدون بهرهگیری از تاریخ موسیقی نمیتوان روندهایی مانند ارزیابی و درک تغییرات را تصور کرد. آنچه مرز مشترک میان نقد و تاریخ موسیقی را تشکیل میدهد بیش از همه یافتن رویداد موسیقایی قابل ثبت در تاریخ است. از آنجا که موضوع تاریخ موسیقی رویدادهای موسیقایی، یا به بیان صحیحتر، آثار و نظریات و پیوندهایشان است (بر بستری از زمان) و نقد نیز- در بیشتر صورتهای خود- سروکارش با همان موضوعات بوده و هم این درک تاریخی را بهکار میبندد و هم آن را میسازد، بنابراین نقد و تاریخ موسیقی رابطهای نزدیک مییابند. این آگاهی از تاریخ موسیقی بیشتر اوقات، حتی وقتی که به صورت آشکار اعلام نشده باشد، نیز در نقد به چشم میخورد.
مدرس اشاره کرد که بهعنوان موضوعات استخراج شده از تاریخ موسیقی یا موضوعاتی که در حوزهی کار تاریخ قرار میگیرند، نمودار تاریخچهی آثار (Histograph) و اسناد و مدارک مرتبط با آن نیز گاه در نقد بهکار گرفته میشوند. شرکتکنندگان دربارهی نقشی که یک نمودار تاریخ آثار میتواند در نقد داشته باشد، پرسیدند و مدرس توضیح داد که چنین نموداری، یا تصور ذهنی آن، فهم بهتری از روند دگرگونی آثار فراهم میکند.
«سجاد پورقناد» در تایید این موضوع، از نوشتهی نویسندهای (از وی نام نبرد) یاد کرد که دربارهی آثار «فرامرز پایور» نوشته بود و درست به دلیل ندانستن ترتیب تاریخی ساخته شدن آثار پیوندهایی میانشان یافته و نتیجههایی گرفته بود (مانند تاثیر گذاشتن قطعهای بر قطعهی دیگر که ۳۰ سال قبل از آن ساخته شده بود) به کلی نادرست و به این ترتیب تصویری مغشوش از دگرگونی آثار پایور رسم کرده بود. این اشتباه میتوانست با در دست داشتن یک نمودار تاریخچهی ساده به راحتی برطرف شود.
در ادامه مدرس به وضعیت ایران اشاره کرد و گفت کار ما در این مورد هم مانند زندگینامه چندان آسان نیست، زیرا تاریخ موسیقی ما کمتر به آثار و ارتباطهایشان میپردازد، و به بیان دیگر ما تاریخ تحلیلی موسیقی نداریم. به نظر وی، و برخلاف تصور معمول اکنون تا حد زیادی میتوان-
بهویژه برای دوران معاصر که اسناد صوتی و نوشتاری از موسیقی اجراییاش در دست است- دست به نوشتن چنین تاریخی زد اما تا امروز کسی رنج انجام این کار را برخود هموار نکرده است.
۱ نظر