در آثار پیانو کمتر اثری را میتوان یافت که فضایی نزدیک به موسیقی معاصر داشته باشد ، تنها استثناها ” ۲ مارچ ۲۰۰۲ ” و ” ۶ آوریل ۲۰۰۲ ” هستند که فضایی متفاوت با بقیه قطعات دارند . این موضوع با توجه به سابقهای که از دیگر آثار او در دست است کمی عجیب به نظر میرسد .
شاید تفسیر آن این باشد که در این دوره ، یا بطور کلی ، آهنگساز نگاهی متفاوت به ساز پیانو داشته ، یا اینکه موسیقی مدرن ، آنچنان که موسیقی ایرانی یا جاز در ضمیر ناخودآگاهش جا گرفته است ، در ضمیرش رسوب نکرده باشد ، تا به گفته خودش ” شنونده را به بیدار کردن آن لحظهها به همراه و با کمک نوازنده دعوت [می] کند ” (۱) .
همانطور که صاحب نسق خود میگوید ، این آثار به لحاظ وابستگی ملودیک ، شبیه چهل تکه هستند ، فرمی نوستالژیک که بیشتر بر صرفه جویی در ماده اولیه و چیدمان اتفاقی دلالت دارد ، ضمن اینکه مواد خام چهل تکه هر کدام از جایی میآیند و عموما با یکدیگر ربطی ندارند . از همه جهات گفته شده هر دو مجموعه کارهای پیانویی صاحب نسق شایسته این استعاره هستند ، با اشاره به این موضوع که هر چند پارههای کار به تنهایی با هم ربطی ندارند اما نتیجه به نحو مطلوبی یکدست از آب در آمده است .
آخرین مطلبی که در ارتباط با قطعات نوشته شده برای پیانو در این دو مجموعه میتوان به آن اشاره کرد ، آکورد شناسی به کار رفته در آفرینش قطعات است ، که بیشتر در محدوده آکورد شناسی مرسوم باقی میماند و گاه نیز در ابتدای ” لحظهها ” به سوی موسیقی سبک میرود . حتا زمانی که موسیقی به سوی جاز میرود کمتر خلاقیتی در این زمینه به چشم میخورد و قطعه ، آکورد شناسی معمول موسیقی جاز را در بافت خود تکرار میکند . در این میان ، قطعاتی که با الهام از موسیقی ایرانی نوشته شدهاند استثنا هستند . در آفرینش این بخش از آنجا که سنتی در زمینه چند صدایی در موسیقی ایرانی موجود نبوده یا اینکه در حد تجربیات شخصی و تثبیت نشده ، بوده است ، آهنگساز مجبور شده خود به تنهایی دست به ابتکار بزند و تا حدودی نیز موفق بوده است .
آثار غیر پیانویی صاحب نسق که در قالب مجموعه ” لالایی زیر آوار ” منتشر شدهاند ، بیشتر به عنوان تجربیاتی مطرح هستند ، که در زمان انتشار در ایران حداقل برای بیشتر موسیقیدانان و علاقهمندان موسیقی تازگی داشته است . هر چند برای شنونده آشنا با جریانهای نو موسیقی در چند دهه اخیر بعضی از این تجربیات بسیار آشنا مینماید . برای مثال ” چهل تکه ۲ ” از لحاظ ایده شباهتهایی با Bilude اثر پیر شفر دارد . البته این شباهتها برای تجربههای اولیه کاملا طبیعی هستند وهرگز آنقدر زیاد نمیشود که رنگی از تقلید به خود بگیرد .
ایده چهل تکه یا کلاژ با نگاهی به این روش تکه چسبانی قدیمی در این آثار نیز به چشم میخورد ، هم جاهایی که به خوبی این چیدمان ، در متن اثر مشخص است و کل اثر از چیدمان موضوعات موسیقایی متفاوت که در خدمت یک کل قرار گرفته اند تشکیل شده است ، هم در قطعاتی که اشارهای در اسم یا در متن اثر بر این موضوع نمییابیم ، این نوع چیدمان به چشم میخورد . چنین مینماید که نظر افکندن به فرهنگهای مختلف از ورای پنجرهای چند تکه و کنار هم نهادن آنها در این دوره دغدغه اصلی آهنگساز بوده است . این نگاه ویژه که در دو قطعه ” چهل تکه ۱ ” و ” چهل تکه ۲ ” ( نکته قابل ذکر اینست که در متن بروشور این دو قطعه جابجا ذکر شده اند و زمانهای هر دو نیز با آنچه در سیدی مشاهده میشود مطابقت ندارد ) بوضوح به چشم میخورد ، درآفرینش بقیه قطعات نیز دخالت داشته است ، هر چند ممکن است به این وضوح نباشد ، برای مثال به ” لالایی زیر آوار ” توجه کنید که چگونه آهنگساز ، از صدای سازها و آواز ، به تناوب به عنوان همان طرح کلاژ استفاده کرده است .
مسئلهای که در بررسی این سه مجموعه به خوبی دیده میشود اینست که ، مجموعه بداههها در فضایی کاملا جدا از قطعات برای ارکستر و کامپیوتر ساخته شده است . این نکته قابل توجهی است ، چرا که فاصله میان دو مجموعه بداههها از نظر زمانی ، بسیار بیش از فاصله میان اولین بداههها و قطعات برای ارکستر و کامپیوتر است ، این نشان میدهد که برغم زمان زیادی که میان ضبط اولین بداههها و مجموعه آخر وجود دارد ، اینگونه بداهه سازی به صورت یک جریان در ذهن آهنگساز وجود داشته است و همچنین حکایت از توانایی آهنگساز برای تغییر آگاهانه شیوه آهنگسازی ، کار در فضاهای مختلف و علاقهمندیهای متفاوت و نه چندان هم جهت وی دارد .
به طور کلی اگر بخواهیم از روی این آثار ، ویژگیهای موسیقی صاحب نسق را دستهبندی کنیم شاید بتوانیم آنها را به صورت زیر مطرح نماییم :
۱. استفاده از موسیقی کلاسیک و نواحی ایران در بافت موسیقی مدرن (که حاصل آموزش دوجانبه آهنگساز است ) .
۲. ساخت قطعاتی با الهام از اساطیر ایرانی بخصوص با مرکزیت موضوع زمان .
۳. علاقهمندی به موسیقی جاز ( در مبانی ) و تلاش برای امتزاج این موسیقی با موسیقی ایرانی .
۴. توجه خاص و موفق به جمله بندی ریتمیک و بوجود آوردن رابطه منطقی میان جمله بندی ملودیک موسیقی ایرانی و جریان سنکوپ دار موسیقی جاز .
۵. توجه خاص به فرم در هنرهای سنتی ایران ( به غیر از موسیقی ) .
۶. استفاده از اجراهای موسیقی نواحی به عنوان ماده اولیه آثار الکترونیک .
جالب بود