گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

رابرت فارنون : افسانه ای در عرصه موسیقی لایت ( بخش اول)

رابرت فارنون را می توان بزرگترین آهنگساز موسیقی لایت نیمه دوم قرن بیستم در جهان به شمار آورد. این آهنگساز کانادایی الاصل که آثار برجسته ای در زمینه موسیقی فیلم نیز ارائه کرده، بدون شک در صورت اقامت در هالیوود به شهرت و ثروت قابل توجهی دست می یافت، اما در کمال ناباوری و برخلاف تصور همگان، کشور انگلستان را به عنوان محل اقامتش برگزید.

رابرت فارنون آهنگساز، تنظیم کننده، رهبر ارکستر و نوازنده ترومپت در ۲۴ ژوئیه سال ۱۹۱۷ در تورنتوی کانادا به عنوان سومین فرزند یک خانواده شش نفره متولد شد. او دو برادر به نام های برایان و دنیس داشت که هر دوی آنها در زمینه موسیقی به شهرت فراوانی دست یافتند. فارنون فراگیری موسیقی را با آموزش ویولن آغاز نمود، در هفت سالگی نزد مادرش مشق پیانو می کرد. در سال ۱۹۳۰ به همراه برادرش برایان در یک گروه موسیقی به عنوان درامر به فعالیت مشغول بود. او پرکاشن را نیز نزد دونکان اسنایدر(Duncan Snider) آموخت و نهایتا در سال ۱۹۳۴ ترومپت را به عنوان ساز اختصاصی برگزید و با گروههای موسیقی مختلفی در تورنتو همکاری کرد.

در سنین جوانی، فارنون به دلیل اجراهایش در شبکه رادیویی کانادا نامی آشنا در زمینه موسیقی بود. او با ارکستر رادیویی Percy Faith به عنوان نوازنده اصلی ترومپت، همکاری داشت. طی سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۳ او عضو تیم سازنده برنامه مشهور و پرطرفدار Happy Gang بود. در سال ۱۹۴۰ از طرف کشور آمریکا از او جهت فعالیت در مقام ” رهبر ارکستر” دعوت به عمل آمد، چنین موقعیتی برای او فرصت مغتنمی بود تا مهارتهایش در زمینه آهنگسازی و تنظیم را توسعه دهد و توجه افراد سرشناسی چون پاول وایتمن(Paul Whiteman) و ریچارد کوستلانتز (Kostelanetz Richard) را به استعداد نهفته اش جلب نماید.

مانند کلیه آهنگسازان جوان، او اشتیاق وافری به انجام فعالیت های جدی داشت، در سال ۱۹۴۲ دو سمفونی ساخته شده فارنون توسط بزرگترین ارکسترهای آمریکای شمالی اجرا شد. انتقادات بسیاری در مورد این دو سمفونی از گوشه و کنار به گوش می خورد و علی رغم اینکه خود فارنون از ماحصل کار چندان راضی به نظر نمی رسید، قسمتی از آنها را در سمفونی های بعدی اش مجددا به کار گرفت. فارنون در سپتامبر سال ۱۹۴۴ به انگلستان رفت و در کنار گلن میلر (Glenn Miller) و جرج ملچرینو (George Melachrino) که رهبری دو گروه موسیقی آمریکایی و انگلیسی را به عهده داشتند، به فعالیت مشغول شد.

audio fileبه قسمتی از والس “Westminster “برای پیانو ساخته فارنون توجه کنید.

پس از پایان جنگ، او از اقامت در انگلستان راضی به نظر می رسید و به این نتیجه رسید که عرصه موسیقی این کشور محل مناسبتری برای شکوفایی استعدادهای اوست. در حقیقت در انگلستان او قادر بود در شاخه های مختلف از جمله ساختن موسیقی متن فیلم، شبکه های رادیویی و ضبط موسیقی فعالیت داشته باشد و فرصتی فراهم شد تا نوع جدیدی از موسیقی را که تا آن زمان برایش ناشناخته بود، کشف نماید. کشف فارنون امروزه “موسیقی لایت (Light Music) ” نامیده می شود. شور و اشتیاق او به این نوع موسیقی باعث توقف فعالیتش در زمینه های دیگر موسیقی نگردید. در همان زمان او کار بر روی یک مجموعه “symphonettes” را آغاز نمود، این مجموعه در حقیقت الهام بخش تصنیف های آینده فارنون از جمله ” Willie The Whistler” و ” Jumping Bean” شد.

یکی از تاثیرات مثبت جنگ جهانی دوم در عرصه موسیقی پیوستن نوارندگان و آهنگسازان به ارتش بود که این امکان را برای اهالی موسیقی خصوصا آهنگسازان جوان فراهم می نمود که بدون هیچگونه نگرانی از بابت شکست تجاری آثارشان، به تنظیم و ساخت هر آنچه مد نظر داشتند بپردازند. فارنون نیز در زمره این آهنگسازان بود و از آزادی عملی که در ارتش به او داده شد بهره جست و بسیاری از ایده ها و خلاقیت هایی را که تا آن زمان به دلیل عدم اطمینان از استقبال عمومی، در وجودش نهفته باقی مانده بود، به مرحله اجرا گذاشت.

audio file قسمتی از “How Beautiful is the Night ” ساخته فارنون توجه کنید.

زمانی که فارنون برای اولین بار به آثار آهنگسازان مطرح موسیقی لایت در انگستان از جمله : اریک کوئتز(Eric Coates)، هایدن وود(Haydn Wood) و چارلز ویلیامز (Charles Williams) گوش فرا داد، دریافت که تا چه حد افکارش به آثار این هنرمندان شبیه است و با آنها همخوانی دارد. البته به طور قطع سبک موسیقی آمریکای شمالی تا حدی خشن تر و تاره نفس تر از شیوه آرام و ملایم انگلیسی ها بود. در واقع آثار فارنون در عرصه موسیقی لایت به این سبک از موسیقی که در دهه ۵۰ رو به زوال بود، جانی دوباره بخشید.

همانگونه که قبلا اشاره شد، فارنون استعدادهایش را تنها به موسیقی لایت محدود نکرد و به همکاری اش با گروههای مختلف و صاحب نام موسیقی ادامه داد. هر چند محل اصلی اقامت او تورنتوی کانادا بود، اما معمولا به شهر نیویورک در آمریکا سفر می کرد، دوستان نزدیک او در آن سالها دیزی گیلسپی (Dizzy Gillespie)، نوازنده ترومپت و اسکار پیترسون(Oscar Peterson) نوازنده چیره دست پیانو بودند، رابطه دوستی این سه هنرمند تا آخر عمر حفظ شد.

علی رغم اینکه تقریبا تمام اوقات فارنون صرف همکاری و اجرای قطعات مختلف برای شبکه های رادیویی بود، او به تنظیم قطعاتی برای موسیقی لایت نیز می پرداخت. همکارانش به یاد دارند که چگونه فارنون به رادیوهای آمریکا گوش می داد، و هم زمان با شنیدن آخرین آهنگ های پرطرفدار روز، از آنها نت برداری می نمود. او به دلیل سابقه فعالیتش در ارکستر کانادا، تجربه کافی جهت ساخت موسیقی متن فیلم را نیز دارا بود.

خلاقیت و ایده های فارنون به سرعت مورد توجه مدیران گروه های موسیقی فعال در انگلستان قرار گرفت، اشخاصی همچون لیو استون(Lew Stone)، امبروسه(Ambrose) و تد هیث (Ted Heath) به همکاری با فارنون و به کار گیری موسیقی اش در متن فیلم ها تمایل بسیار داشتند. مدتی پس از آن او در مقام تنظیم کننده به گروه Geraldo ملحق شد . در سال ۱۹۴۷ زمانی که خود Geraldo به آمریکا سفر کرده بود، در غیابش مسئولیت رهبری و مدیریت پخش و انتشار آلبوم های گروه را به عهده گرفت. ممکن است اکنون شنیدن این نکته که آثار فارنون در زمینه موسیقی فیلم معمولا با استقبال چندانی روبرو نمی شد و از موفقیت تجاری نیز بی بهره بود، عجیب به نظر برسد.

فارنون در ۲۲ آوریل سال ۲۰۰۵ در سن هشتاد و هفت سالگی زندگی را به درود گفت.


rfsoc.org.uk

سحر افشانی

سحر افشانی

دیدگاه ها ۴

  • بابت مطلب جامع و خوش قلمی که نوشتی سپاس گذارم. لیکن ذکر نکته ای در باب عدم استقبال از موسیقی فیلم های فانون، به نظرم ضروری آمد.همانطور که مستحضرید اصولا در هالیوود لابی هاو فبلیغات گسترده و چهره سازی حرف اول را در جلب مخاطبین می زند. جالب آن جاست که امروزه حتی کار تنظیم و ارکستراسیون قطعات هم به صورت گروهی انجام می پذیرد. برای نمونه اکنون بسیاری از آثار آهنگسازان مطرح هالیوود هم چون جان ویلیامز، جیمز هورنرو… توسط موزیسین هایی جز خودشان تنظیم و ارکستراسیون می گردد که از این راه ارتزاق می نمایند. چه بسا مثلا موسیقی فول العاده فیلم نجات سرباز رایان نتیجه ی تلاش موسیقی دان هایی است که هیچ اسمی از ایشان به میان نیامده است.

بیشتر بحث شده است