گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

سمفونی شماره ۹ گوستاو مالر

آثار گوستاو مالر آهنگساز برجسته دوره رمانتیک را نمونه هایی کمال یافته در این مکتب میدانند . موسیقی رمانتیک که مهمترین شعار آن بیان احساسات و عواطف انسانی بود با آثار انقلابی بتهون آغاز شد . به دنبال او بزرگانی چون برلیوز شوپن مندلسون برامس و … این مکتب را پی گرفته و ادامه دادند . به علت هدف رمانتیزم در بیان عواطف و افکار بشری آهنگسازان این دوره سعی در آزاد ساختن موسیقی از قید و بندهای دوره کلاسیک از جمله قواعد کم وبیش ثابت نظم های کم استثنا و … کردند و توجه خود را بیشتر معطوف به محتوای موسیقی کردند .

در مقام مقایسه میتوان گفت موسیقی دوره رمانتیک دارای آزادی بیشتر و به تبع آن دارای آبهام بیشتری نسبت به دوره کلاسیک است . هرچند که در ابتدا آهنگسازان این سبک سعی داشتند احساسات خود را در شکلی ساده و به دور از پیچیدگیهای دوره کلاسیک مطرح کنند اما به مرور استفاده از آکوردهای با تعداد نتهای بالا بافتهای آرکستری پیچیده مدولاسیونهای دور تنالیته های مبهم استفاده آزادانه از نتهای غیر هارمونیک و … در موسیقی رمانتیک رواج یافت.

اوج این تکنیکها را میتوان در آثار مالر دید . از دید بسیاری او رمانتیزم را به کمال رساند و به نوعی پروژه بتهون را به اتمام رساند.او علا وه بر آهنگسازی یک رهبر ارکستر برجسته نیز محسوب میشود که رهبری اپرای وین ارکستر فیلارمونیک نیویورک اپرای متروپولیتن را در طول زندگی پربار خود بر عهده داشته است. مالربه علت مشغله کاری بالا بیشترآثار خود را در زمانهای فراغت از کار یا در تابستان تصنیف کرده است.

به لحاظ شخصیتی مالر انسانی فلسفی و آرمانگرا بود. البته در زندگی او گویی یک مسئله همیشه بر سرش سایه افکنده بود و آن چیزی نبود جز مرگ.چیزی که افکار و آثارش را بسیار متاثر ساخته است.عده ای او را مالیخولیایی میدانند وعده ای دیگر روان پریشی که هر از گاهی پییرو افکار متفکری شده و به گرد مکتبی میچرخد . جدای از صحت و سقم این نظرات با توجه به استقبال کم نظیری که امروزه از آثار او میشود و نقدهایی که بز آثار او نگاشته میشود میتوان گفت مالر به موفقیت بزرگی دست یافته است . موفقیتی که به هیچ وجه قابل مقایسه با دوران حیات وی نیست .

راز این موفقیت را نه در هارمونی دشوار و ارکستراسیون پیچیده اش و نه در بافت ساختار شکنانه اش باید جست . بلکه باید آن را در توانایی افسانه ای او در بیان پیچیدگیهای روحی روانی انسان مانند امید در عین ناامیدی شجاعت در دل ترس توصیف هنرمندانه از مرگ و غلبه زندگی بر او و توصیف زندگی بهشتی دانست . قدرت فوق العاده او در ایجاد حساسیتهای صوتی و به قولی روحگرایی صوتی به دور از ساده اندیشی و ساده گرایی آثار او را مستعد معانی دشوار معنوی میسازد. در این میا ن سمفونی شماره ۹ شاید شگفت انگیزترین اثر مالر باشد.
این اثر که بیانگر احساسات آهنگساز نسبت به مرگ و پایان زیباییهای زندگی به وسیله آن است در کل حاوی یک نگاه بدبینانه به زندگی است به طوری که بعضیها آن را سمفونی مرگ نامیده اند. آلبان برگ آهنگساز معروف به این اثر مالر توجه خاصی داشته و نقدهایی بر ان نوشته است.


Leonard Bernstein

موومان اول اثر در عین زیبایی بسیارش دارای جوی تاریک پرنزاع و ترسناک است .این ستیز که همانند دیگر آثار مالر میان انسان و مرگ است و به تدریج به سراسر موومان اول شیوع پیدا می کند در هیچیک از آثار او تا به این حد مرموز پر فشار و تب آلود نبوده است. تم اصلی این موومان به عمد اشاره به تم وداع از سونات اپوس ۸۱ بتهوون دارد .

موومان دوم به اعتقاد پاره ای از منتقدین بیش از حد بسط و گسترش می یابد و به انداره موومان اول توجه شنونده را به خود جلب نمی کند. در این موومان مالر تم ساده ای را در ابتدا معرفی میکند و سعی دارد با تکیه بیش از حد بر دولپمان سادگی آن را جبران کند. شاید هدف او موومانی مانند موومان اول از سمفونی ۵ بتهون بوده باشد اما هرگز نتوانسته توفیق او را در این امر پیدا کند و به نظر میرسد باید به این موومان ییشتر به دید تکنیکی و آهنگسازی نگرسیت.

موومان سوم با فضایی متفاوت با موومانهای قبلی آغاز میگردد. حرکات کنترپوانیک برجسته آن تلقی نوعی آزادی و بی غمی است که گویی به علت نزاعی که تاحالا بر اثر حاکم بوده فرصت بروز نیافته است. این قسمت شاید در ابتدا نا مانوس بنماید اما با دقت کردن و همچنین گوش کردن مکرر میتوان به خلاقیت مالر پی برد.

آداجیوی پایانی یک تجربه روحانی بزرگ است . گوویی مبارزات پایان یافته و مرگ فرارسیده است و گفت و گویی با خود در حال انجام است تا اینکه کم کم ارکستراسیون پیچیده و دشوار شده و گفتگوها در میان ابهام آنها ناپدید میشوند.سرانجام اثر در حالت اندوه و دوردستی به پایان میرسد و احساس دور شدن از کل وقایع در شنونده القا میگردد و کلا شباهتهایی با اثر وداع از مجموعه آواز زمین دارد.

مالر اعتقاد داشت که سمفونی یک جهان است و باید همه چیز را در بر گیرد. به همین جهت سمفونی های او مضامین گسترده ای را در بر میگیرد که بسیاری از آنها بر اساس مضامین متون ادبی تصنیف شده اند. اما این که چرا مالر در آثارش اینقدر به موضوع مرگ پرداخته موضوع بحث است.ولی به طور قطع میتوان گفت مرگ دختر محبوبش در سن پنج سالگی تاثیر بسیاری بر روحیاتش داشته است.او که دو سال قبل از آن یک رشته آواز روی اشعار فریدریش روکرت با عنوان آوازهایی در ماتم کودکان تصنیف کرده بود گمان نمیکرد روزی یکی از این کودکان فرزند دلبندش باشد.

audio file بشنوید قسمتی از موومان اول سمفونی شماره ۹ اثر گوستاو مالر به رهبری لئونارد برنشتاین

سمفونی ۹ مالر نیز مانند دیگر آثار او حاوی یک روحیه عمیق و اندیشمند است با این تفاوت که چشم انداز روشنی در آن نیست و همانند موومان اول اندوه ناشی از تسلیم شدن در برابر مرگ به همراه نوعی وارستگی بر آن حاکم است .

مهدی شکرالهی مقدم

مهدی شکرالهی مقدم

دیدگاه ها ۱۰

  • سلام و سپاس.
    نقد خوب و مطابق با مستندات موجود نوشتیدمالر خورشید آسمان موسیقی دانان هست.
    من عاشق سمفونی شماره دو مالر هستم.بی نظیره.فراتر از موسیقی. فراتر از سمفونی . در این دنیا نوشته نشده بقول ساتریانی from another world.از لحاظ رنگ آمیزی، ارکستراسیون، کاراکتر، روح و شخصیت،حرکت انتزاعی و محتوای معنوی آثار مالر بی نظیرن.هنوز من رنگ آمیزی به قدرت سمفونی های مالر نشنیدم همه چیز واضح تو در یک دنیای حقیقی داری سیر میکنی داری واقعیت صدا رو لمس میکنی.از لحاظ تعدد و پیوستگی در نظم کاراکترها و شکوه و عظمت خارق العاده ای دارن.هرجا اسم از شکوه موسیقایی باشه نام مالر همچون خورشید میدرخشد.

  • من تا به حال با هیچ موسیقی احساساتی نشده بودم تا این که موومان آخر سمفونی نهم مالر رو شنیدم. به شدت گریه کردم خلاصه حالمو افتضاح کرد.بد جوری رو آدم تاثیر میزاره این یکی از آهنگ هاییه که باید قبل از مرگتون حتما گوشش بدین. این آهنگ اونقدر تاثیر گذاره که پس از اجرای اون توسط کلودیو ابادو مردم بیش از دو دقیقه سکوت می کنن (خود ابادو در اون اجرا گریه می کنه) و بعد تشویق می کنن.

  • کلودیو ابادو جانشین هربرت فوت کارایان در ارکستر فیلارمونیک برلین یکی از شهیرترین رهبران ارکستر جهان و معروفترین مفسر آثار گوستاو مالر فقید ۲ سال پیش چشم فرو بست..
    اجراهای ۱۰ سال انتهایی این مرد بزرگ با ارکستر لوزرن که خودش در سال ۲۰۰۲ پایه گذار اون بود بیش از همه بر روی سمفونی های مالر متمرکز بود..
    درک عمیق آبادو و علاقه فراوانش به ” موسیقی چمبر” ارکستر فیلارمونیک برلین رو به سطح کاملا جدید و والایی رسوند.
    اجراهای بی نظیر آبادو با آثار مدرنی چون “برگ” و شوینبرگ” و…. موسیقی کلاسیک رو بیشتر بین مردم کشوند..
    و در این بین سهم آبادو از مالر و سمفونی هاش برای همیشه در ذهن هنردوستان و هنرشناسان و حتی عوام خواهد ماند..
    بیماری ابادو هم در درک بیشتر آثار مالر در ۱۰ سال آخرش بی تاثیر نبود..
    تجربه روحانی عظیم در تک تک حرکات دست و صورت این بزرگ مرد احساس میشه..
    به خصوص در اداجیو نهایی سمفونی ۹…
    شاید دقیقه ای سکوت به احترام این مرد بزرگ که زندگی در این جهان پرکینه رو برای ما اندکی راحت تر کرد و خودش به سکوت علاقه فراوانی داشت به جای تشویق بی امان حضار، مورد خرسندی او باشه..
    به احترام او…..

بیشتر بحث شده است