نگاهی کوتاه به مقایسه آکوستیکی تمبک و کلام
جهت بررسی امکان ایجاد سیستمی برای خوانش موسیقی تمبک
مقدمه
موسیقی و گفتار را علی رغم تفاوت در واکنش سیستم عصبی به آنها، می توان به دلیل وجود نکات مشترک و یکسان بودن مکانسیم های آکوستیک و سایکوآکوستیک تولید و درک٬ با ابزار یکسانی مورد بررسی قرار داد. به معنی دیگر موسیقی را می توان با ابزار زبان شناسی (Linguistics) مورد مطالعه نمود. چنین مطالعه ای را زبان شناسی موسیقایی (Musicolinguistics) گویند.
ریتم و زیر و بمی از جمله موارد مشابه بین موسیقی و کلام می باشند. زیر و بمی و ریتم موسیقی با کیفیت و کمیت تنال و زمان بندی هجاهای زبان قابل مقایسه می باشد. از طرفی سیستم تولید گفتار عملا مانند یک ساز موسیقی، اصوات با زیر و بمی مختلف و ساختار زمانی خاصی را تولید می نماید. نتیجه چنین تشابهاتی آن است که فرهنگهای موسیقایی مختلفی از هجاهای بی معنی یا Vocable به عنوان نمادی برای شبیه سازی اصوات موسیقی استفاده می کنند. آشنا ترین این شیوه ها استفاده از هجاهای بی معنی دو، ر، می، فا، سل، لا، سی در سلفژ نت های موسیقی است. در این میان دو نظر قابل بررسی است:
۱- طبق نظر Hughes انتخاب نمادها می تواند اختیاری و بدون در نظر گرفتن معنایی خاص باشد.
۲- نظر دیگر که توسط Hinton و همکاران ارائه شده دلالت بر شباهت آکوستیکی نمادها و اصوات موسیقایی دارد. این نمادها همان “نام آوا” یا “صداواژه” (
Onomatopoeia) هستند.
محققین چینی مانند Li شواهدی دال بر کاربرد نمادهای صوتی در سازهای کوبه ای اپرای پکن را بدست می دهند. همچنین در بعضی نقاط آفریقا، قاره آمریکا و اقیانوسیه سازهای پوستی نقش محاوره را انجام میدهند. اما قابل توجه ترین مثال در مورد استفاده از نمادهای صوتی را می توان در موسیقی هندوستان و به خصوص در طبلا نوازی مشاهده نمود که تحقیق اساسی در این مورد توسط Aniruddh Depute و John R. Iversen انجام شده است.
در این بررسی اجمالی و صرفا تجربی سعی می شود تا با توجه به بعضی از خصوصیات مشابه بین صدای تمبک و گفتار، شیوه ای ساده برای خوانش موسیقی تمبک (در ساده ترین حالت خود شامل پاره ای از تکنیکهای انگشت گذاری) بر اساس شبیه سازی صدای تکنیکها با تعدادی از “نام آوا” ها ارائه شود. نگارنده در حد توان خود به این ایده پرداخت و مسلم است بررسی دقیق تر با استفاده از تکنیکهای جدید مانند اندازه گیری مرکزیت طیفی (Spectral centroid) می تواند ابعاد پیچیده تر این مسئله را نمایان کند. در این تجربه از نرم افزارها و منابع متعدد از جمله کتابهای “فیزیک گفتار” – کتاب ” آواشناسی زبان فارسی: آواها و ساخت آوایی هجا” و کتاب “Music as Speech، an Ethnomusicolinguistic study of India” و مقالات مختلف از جمله
بهره برده شده است.
آشنایی با بعضی از ضروریات آواشناسی
بخشهای تولید گفتار (Articulator تصویر از ویکی پدیا)
همچنانکه گفته شد ساز موسیقی و به خصوص سازهای کوبه ای پوستی (Membraphone) مانند اندام گفتاری عمل می نمایند. در ساز کوبه ای پوستی، ضربه، تکنیکهای اجرایی بر پوست به شکلی خاص صدا تولید می کند. از طرفی مکانیسم تولید گفتار ماهیت بسیار پیچیده تری دارد. فعالیت سیستم عصبی، عضلات تنفسی، عضلات حنجره، سر و گردن و اندامهای موجود در حفره دهانی همگی به شیوه ای پیچیده درگیر ایجاد گفتار می باشند. اندام گفتاری به اشکال مختلف اصواتی را تولید می نماید که” آوا” نام دارند. با اینحال جهت مقایسه سازهای پوستی و اندام گفتاری، آشنایی با چند مفهوم آوا شناختی الزامی است:
۱– گفتار: مجموعه آواهای سازمان یافته طبق الگویی خاص جهت ارتباط را گویند.
۲– اندام تولید گفتار (Articulator): بخشهایی از بدن که در ایجاد گفتار نقش دارند را «اندام تولید گفتار» گویند. با توجه به تحرک یا عدم تحرک این بخشها می توان اندام گفتار را با توجه به شماره های موجود در شکل به دو دسته تقسیم نمود:
۱- متحرک ۲- ثابت
۱- اندام گفتاری متحرک (Active)
– لب (نواحی ۱و۲)
– بخش قابل حرکت زبان (جلو) (نواحی ۱۶-۱۷و۱۸)
– بخش ثابت زبان (میان و عقب) (ناحیه ۱۴-۱۵)
– بخش ریشه زبان (۱۳) و دریچه نای (۱۲)
– تارهای صوتی
۲- اندام گفتاری ثابت (Passive)
شامل بخشهایی مانند: لثه (۴-۵) – سقف دهان (۶- ۷- ۸) – زبان کوچک (۹)
۱ نظر