این فهرستِ اولویتها و مشکلات، میتواند در رابطه با سطح عملکرد و میزان دشواری رپرتوار انتخاب شده، ادامه یابد. هر چه رهبر این مشکلات را با وضوح بیشتری شناسایی کند، فرآیند تمرین، کارآمدتر و مؤثرتر خواهد شد. چگونگی گروهبندی این اولویتها در این کتاب، ممکن است محل مناقشه با رهبران و نوازندگان دیگر باشد، اما آنچه واقعاً مهم است، این است که این گروهبندیها، مبنایی سازمانیافته برای تمرینات آنسامبل موسیقیِ سازی فراهم کنند. برخی رهبران ممکن است در رابطه با عناصر مختلف صدادهی آنسامبل (تُن، تعادل، ترکیب، رنگ و بافت)، نظر متفاوت و منحصر بهفردی داشته باشند. بههمین ترتیب، آنها ممکن است سرعت و دقت گروه را متفاوت در نظر بگیرند. با این حال، طبقهبندی این اولویتها، به اندازهی این واقعیت که «همۀ این اولویتها، باید (در مقطعی) در طول فرآیند تمرین آنسامبل بررسی شوند»؛ حیاتی نیست.
رهبر باید اهداف تمرین مد نظرش را بر اساس این اولویتها، تدوین کند. بخشبندی و روشهای تمرین، باید با اولویتهایی که در فرآیند تمرین، نیاز به توجه ویژه دارند، مرتبط باشند. بهعنوان نوازنده، همۀ ما از تمرینهایی که به جایی نرسیدند و به موفقیتهای بسیار کمی دست یافتیم، آسیب دیدهایم.
برای پیشرفت تمرین، رهبر باید این اولویتها را به منظور طراحی استراتژیهای آموزشی مشخص کند. همچنین او باید به تنظیم این اولویتها ادامه دهد تا نیازهای آنسامبل را برآورده کند. زمانی که گروه مدام روی «تعقیب نتها و ریتمها» تمرکز میکند، کار بر روی اولویتهای موزیکالی مانند «جملهبندی» و «سَبک» بسیار دشوار خواهد بود.
درچنین شرایطی، رهبر ارکستر باید ارزیابی کند که آیا گروه برای این سطح از چالشهای فنی یا موسیقایی در رپرتوار انتخابی آماده است یا خیر. او باید با این اولویتها، بسته به آنچه در فرآیند تمرین رخ میدهد، با انعطافپذیری رفتار کند. تنها با شناسایی اولویتهای اصلی است که رهبر میتواند تمرینات را بخشبندی، و روشهایی را برای فرآیند تمرین طراحی کند. (این شامل اولویتهایی که فوریت بیشتری دارند هم میشود.). با ادامۀ تمرینات، اولویتهای اصلی با توسعه و بهبود گروه تغییر میکنند.
با نگاهی به این اولویتها، رهبر باید تصمیم بگیرد که در سناریوی دادهشده، کدام یک مهمترهستند. بیشک، کار بر روی این اولویتها، برای ایجاد یک گروه منسجم و موزیکال موسیقی ضروری است. اینکه کدام اولویتها نیازمند توجه فوریتری هستند، تصمیمی است که رهبر باید بگیرد. بهطورکلی، برخی از رهبران ممکن است احساس کنند که جنبۀ ریتمیک ازهمه مهمتراست، در حالی که دیگران براهمیت سَبک، تعادل یا لحن و کوک تاکید میکنند.
رهبر باید با قدرتِ تمام، اولویتها را بر اساس سطح عملکرد واقعی و بلوغ گروه تعیین کند. همانطور که تمرینات پیش میرود، او باید این اولویتها را با توجه به پیشرفت گروه و براساس آنچه اجرای رپرتوار انتخابی دیکته خواهد کرد، ارزیابی کند.
۱ نظر