گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

تحلیل انتقادی عنصر ریتم در شعر مولوی و بررسی مقایسه‌ای آن با شعر حافظ (۱۱)

چنین غزلی با وزن «فع‌لن فعِلُن فع‌لن فعِلُن» وزنی است که تا قبل از دیوان شمس سبقه‌ای ندارد و می‌بینیم که خوانش آن نیز حس موسیقایی ویژه‌ای را سبب می‌شود که در ساحت شعر کلاسیک، اندکی نامألوف و غریب است. همچنین خانلری، چنانچه خود اظهار می‌دارد، بر وزن این غزل مولوی، مثالی نیافته است (ناتل خانلری، ۱۳۶۷: ۲۵۴):
دوش می‌گفت جانم، کی سپهر معظم
بس معلق زنانی شعله‌ها اندر اِشکم

حتی در مورد برخی از اوزان بسیار کم‌کاربرد (دست‌کم تا زمان مولوی) نحوۀ برخورد با آن وزن در شعر مولوی کاملاً ویژه و منحصربه‌فرد است. برای نمونه در غزل‌هایی با این مطلع‌ها:
بمیرید بمیرید از این عشق بمیرید
از این عشق چو مردید همه روح پذیرید

بیا بیا دلدار من درآ درآ در کار من
تویی تویی گلزار من بگو بگو اسرار من

دل من که باشد، که تو را نباشد
تن من که باشد، که فنا نباشد

دی سحری بر گذری گفت مرا یار
شیفته و بی خبری چند از این کار

بگشا در بیا درآ که مبا عیش بی‌شما
به حق چشم مست تو، که تویی چشمۀ وفا

همان‌گونه که می‌بینیم ضربان‌های وزنی شعر در واژه‌های این بیت‌ها متفاوت با آن چیزی است که در این اوزان در شعرهای دیگر و با ساختارهای مألوف و آشنا دیده و خوانده‌ایم. برای نمونه اگرچه غزل «بیا بیا دلدار من …» را باید در وزنی با تکرار رکن مستفعلن بدانیم، اما این تطبیق با مسامحۀ فراوان همراه است. این نوع وزن‌های نامتعارف و این‌گونه برخورد با واژه‌ها و شعر، متأثر از خاستگاهشان در احوالات مولوی بوده که در آن میان برخی از شعرها نیز ماحصل تأثیر یک رخداد شنیداری موسیقایی برای مولوی، چه به‌طور مستقیم و چه متأثر از موسیقی و در ذهن و خیال شاعر، بوده است. خوانش این‌گونه غزل‌ها یادآور فیگورها و موتیف‌های ریتمیک در قطعات موسیقی و به‌ویژه موسیقی خانقاهی هستند.

جمع‌بندی
در این مقاله تلاش شد تا تصویر دقیق‌تری از موسیقی در شعر مولوی ارائه شود و در این راستا بیش از مقابله و مقایسۀ شعر مولوی با شعر حافظ، تدقیق تصور عمومی و رایج در ادبیات فارسی، مبنی بر اینکه شعر مولوی موسیقایی‌ترین شعر است، مطمح نظر بود. هرچند در این میان، با توجه به مجموع دلایلی که ذکر شد، حافظ گزینۀ مناسبی برای تبیین این موضوع و قیاس با شعر مولوی است. تشخیص ردّ پای موسیقی در شعر مولوی به دلایلی که آمد، و به‌واسطۀ شفاف بودن و رو بودن آن، ساده‌تر و همه‌فهم‌تر است تا در شعر حافظ.

در کنار این موضوع، زایش برخی اوزان در شعر مولوی که به احتمال زیاد تحت تأثیر مستقیمِ یک رخداد شنیداری بوده، به موسیقی در برخی شعرهای مولوی تشخص و هویتی منحصربه‌فرد داده است. در نوشتار حاضر تلاش شد تا از مجموع این نکات، قضاوت دقیق‌تری نسبت به شعر مولوی و نیز شناخت دقیق‌تری از موسیقی در شعر حافظ حاصل شود تا بتوانیم از این کنار هم نهادن، تصور درست‌تری از موسیقی شعر این دو قلۀ ‌ادبیات فارسی به‌دست آوریم.

منابع

  1. افلاکی العارفی، شمس‌الدین احمد، (۱۳۸۵)، مناقب‌العارفین، به کوشش تحسین یازیچی، تهران: دنیای کتاب.
  2. البرز، پرویز، (۱۳۸۱)، گامی در قلمرو شعر و موسیقی، تهران: آن.
  3. پزشکزاد، ایرج، (۱۳۸۷)، حافظ ناشنیده‌پند، تهران: قطره.
  4. حافظ، شمس‌الدین محمد، (۱۳۶۹)، دیوان خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی، تهران: زوار.
  5. حجاریان، محسن، (۱۳۹۲)، موسیقی و شعر؛ تفاوت و طبقه‌بندی، تهران: رشد آموزش.
  6. __________، (۱۳۹۵)، حافظ و موسیقی؛ چند یادداشت کوتاه، شیراز، زنگار، سال اول، شمارۀ دوم، ص ۸۹-۷۳.
  7. دهلوی، حسین، (۱۳۹۰)، پیوند شعر و موسیقی آوازی، تهران: موسسۀ فرهنگی‌هنری ماهور.
  8. رجائی بخارائی، احمدعلی، (۱۳۷۵)، فرهنگ اشعار حافظ، تهران: علمی.
  9. زرین‌کوب، عبدالحسین، (۱۳۷۷)، از کوچۀ رندان؛ دربارۀ زندگی و اندیشۀ حافظ، تهران: امیرکبیر.
  10. سپهسالار، فریدون‌احمد، (۱۳۹۱)، رساله در مناقب خداوندگار، تهران: کارنامه.
  11. ستایشگر، مهدی، (۱۳۷۴)، واژه‌نامۀ موسیقی ایرانزمین، تهران: مؤسسۀ اطلاعات.
  12. _________، (۱۳۹۲)، رباب رومی (مولانا و موسیقی)؛ گشتی در رفتار و آثار موسیقایی جمال‌آفرین جلال‌الدین محمد بلخی (مولوی)، تهران: هنر موسیقی.
  13. شفیعی‌کدکنی، محمدرضا، (۱۳۸۱)، «یک اصطلاح موسیقایی در شعر حافظ»، ماهور، سال ۴، شمارۀ ۱۵، ص ۱۴-۹.
  14. ______________، (۱۳۸۹)، موسیقی شعر، تهران: آگه.
  15. عظیمی، محمدجواد، (۱۳۸۸)، موسیقی شعر حافظ، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
  16. غنی، قاسم، (۱۳۷۵)، بحث در آثار و افکار و احوال حافظ؛ تاریخ عصر حافظ، تهران: زوار.
  17. فاطمی، ساسان، (۱۳۹۲)، «ریتم: از نقطه صفر تا وزن»، ماهور، سال ۱۵، شمارۀ ۶۰، ص ۱۵۳-۱۲۳.
  18. فتوحی، محمود، افشین وفایی، محمد، (۱۳۸۸)، «مخاطب‌شناسی حافظ در سده‌های هشتم و نهم هجری بر اساس رویکرد تاریخ ادبی هرمنوتیک»، نقد ادبی، سال ۲، شمارۀ ۶، ص ۱۲۶- ۷۱.
  19. فروزانفر، بدیع‌الزمان، (۱۳۵۱ مجموعه مقالات و اشعار، تهران: دهخدا.
  20. ___________، (۱۳۶۶)، زندگانی مولانا جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی، تهران: زوار.
  21. مایل هروی، نجیب، (۱۳۷۲)، اندر غزل خویش نهان خواهم گشتن؛ سماع‌نامه‌های فارسی، تهران: نی.
  22. محافظ، آرش، (۱۳۹۳)، «پیشرو عجمی، قسمت چهارم: کلیات ریتم و نگاهی به آهنگ‌سازی در دویِک»، ماهور، سال ۱۶، شمارۀ ۶۴، ص ۷۹-۳۳.
  23. ملاح، حسینعلی، (۱۳۶۳)، حافظ و موسیقی، تهران: هنر و فرهنگ.
  24. مولوی، جلال‌الدین محمد بلخی، (۱۳۷۵)، دیوان شمس تبریزی، با مقدمۀ بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران: افکار.
  25. ناتل خانلری، پرویز، (۱۳۶۷)، وزن شعر فارسی، تهران: توس.
  26. نجفی، ابوالحسن، (۱۳۹۴)، دربارۀ طبقه‌بندی وزن‌های شعر فارسی، تهران: نیلوفر.
  27. _________، (۱۳۹۵)، وزن شعر فارسی (درسنامه)، تهران: نیلوفر.
  28. ولوی، حسن، (۱۳۹۳)، آنکه یافت می‌نشود؛ گاهشمار تحلیلی زندگانی جلال‌الدین محمد، تهران: شرکت سهامی انتشار.
  29. یعقوبیان، سعید، (۱۳۹۷)، «آیا شعر از نوعی موسیقی بهره‌مند است یا نه؟ در پاسخ به نظرگاه محسن حجاریان»، هنر موسیقی، شمارۀ ۱۷۲، سال ۲۱، تیر و مرداد، ص۵۲.

مجله هنر موسیقی (شماره ۱۷۵)

سعید یعقوبیان

متولد ۱۳۵۸ تبریز
کارشناس ارشد علوم اقتصادی و برنامه‌ریزی از دانشگاه علامه طباطبایی ۱۳۸۶
نوازنده‌ی تار و سه‌تار، منتقد و پژوهشگر موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است