فراوانی چشمگیر واژگان موسیقایی در شعر حافظ
حسینعلی ملاح در کتاب حافظ و موسیقی، ۶۹ اصطلاح موسیقی را که در غزلیات حافظ وجود دارند برشمرده است (نک: ملاح، ۱۳۶۳). شفیعیکدکنی نیز در مقالۀ خود تحتعنوان «یک اصطلاح موسیقی در دیوان حافظ»، اصطلاح «گفته» را به این اصطلاحات افزوده است (نک: شفیعیکدکنی، ۱۳۸۱). حجاریان نیز شواهدی میآورد مبنی بر اینکه واژههای «روی» و «خیال» نیز در بیت زیر تناسب موسیقایی با واژههای «نقش»، «زدن»، «راه» و «پرده» دارند (نک: حجاریان ۱۳۹۵).
هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال
با که گویم که در این پرده چهها میبینم
همچنین بهزعم نگارنده و با توجه به اهمیت آرایۀ ایهام تناسب در سبک شعری حافظ، اصطلاح «کار» در برخی ابیات مانند بیت زیر میتواند با اصطلاحات دیگر موسیقایی، ایهام تناسب داشته باشد.
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا
در اینجا اصطلاحهای موسیقایی کار و راه در کنار هم میتوانند ایهام تناسب داشته باشند. بنابراین تاکنون بیش از ۷۰ اصطلاح موسیقی ایران را میتوان در دیوان حافظ رصد کرد و این فراوانی چیزی نیست که بتوان بهسادگی از کنار آن گذشت. بعید نیست که در آینده و با ادامۀ کاوشها و پژوهشها در شعر و اندیشۀ حافظ، نمودهای موسیقایی بیشتری نیز در دیوان خواجه یافته شود. (۸)
محیط موسیقایی مولوی
زمانی که بهاءولد، پدر مولوی، پس از سفری طولانی و پرپیچوخم خانوادۀ خود را از بلخ و خراسان و بغداد، درنهایت به قونیه میرساند، دورۀ حکومت سلطان کیقباد از سلاجقۀ روم بود که سلاطین این سلسله، بهواسطۀ علاقهمندیشان به علم و ادب، شرایط مناسبی برای جذب و پرورش اهل علم و هنر و معرفت در آنجا فراهم کرده بودند (مولوی، ۱۳۹۳: ۷۳) و شاید آوازۀ چنان محیطی مهمترین انگیزۀ بهاءولد برای اقامت نهایی در قونیه بوده است. اما این پدر و پسر میهمان، آنگونه که افلاکی نیز تصریح میکند، هیچگاه پیشنهاد امرا و اکابر شهر قونیه را مبنی بر کمک مالی و نیز دعوت به اقامت در میان درباریان نپذیرفتند و بیشتر، در بغداد و قونیه، مکتبخانه و مدرسه را برگزیدند.
مواجهۀ مولانا با موسیقی پس از دیدار شمس در قونیه و در ساحت خانقاه و سماع بوده و چنانکه در منابع مختلف آمده تا قبل از شمس، او هیچگاه سماع نکرده بود: «… عاشق او شد و به هرچه او فرمودی آن را غنیمت داشتی. پس اشارت فرمودند که در سماع درآ، که آنچه میطلبی در سماع زیادت خواهد شدن … بنا بر اشارت ایشان امتثال فرمودند و در سماع درآمده، آنچه اشارت فرموده بودند در حالت سماع مشاهده کرده، به معاینه دیدند و تا آخر عمر بر آن سیاق عمل کردند و آن را طریق و آیین ساختند. و از اکثر مشایخ و عرفای صاحبوجد مرویست که سماع میفرمودهاند و در اثنای آن کلمات عالی بیان میکردهاند» (سپهسالار، ۱۳۹۱: ۱۷۴ و ۱۷۵). در هر حال میدانیم که دعوت مولانا به سماع از جانب شمس بوده است. مولوی، شمس را به راهنمایی برگزید، به اشارت او به سماع درآمد و بیشازآن حالات و تجلیات که از پرهیز و زهد میدید در صورت سماع بر او جلوهگر گردید (فروزانفر، ۱۳۶۶: ۶۴).
پینوشت
8- با چنین اوصافی بهنظر میرسد ایرج پزشکزاد در رمان خیالی خود «حافظِ ناشنیده پند» فضای زندگی حافظ را بهدرستی ترسیم کرده است بهنحویکه در موقعیتها و محافل و مجالسِ مختلف، پیرامون حافظ، علاوهبر شاعران، نوازندگان و موسیقیدانان استاد نیز حضور دارند.
۱ نظر