گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نقد علمی- روایی افسانهٔ «عشق رهی معیری و مریم فیروز» ( )

رهی معیری در شوروری در کنار مجمسه پوشکین

 ۲. نقد مستند روایت «عشق رهی و مریم فیروز»

نقد این روایت بر اساس مستندات موجود، عمدتاً بر عدم وجود شواهد مستقیم از خود رهی معیری، تکذیب‌های مکرر خانوادگی و ارائه‌ سوابق تاریخی متناقض با ادعاهای مروّجان استوار است.

 الف) تکذیب قاطع از زبان نزدیکان و عدم وجود سند مستقیم

نزدیکان رهی معیری که سال‌ها با او زیسته‌اند، این ادعاها را قویاً رد می‌کنند. شادروان رهی معیری، که هرگز ازدواج نکرد و تا پایان عمر برادرزاده‌اش، گلرخ معیری، کنار او بوده است، صراحتاً در این باره شهادت می‌دهد: «من تا آخر عمر حتی یک بار، کلمه مریم را از رهی معیری نشنیدم.» (۲)

رهی معیری (بیوک معیری) شخصیتی حساس و بزرگوار داشت و به تمام کسانی که به او مهر می‌ورزیدند توجه داشت؛ بنابراین اگر عشقی عمیق و پردوام وجود داشت، سکوت کامل او در این‌باره، عجیب و غیرمعمول می‌نمود. حقیقت این است که هیچ سند، خاطره یا اشاره‌ای مکتوب یا ضبط‌شده از رهی درباره‌ رابطه‌ای عاشقانه با مریم فیروز در دست نیست و این پیوند در بهترین حالت، یک آشنایی کوتاه و گذرا بوده است.

 ب) ماهیت گذرا و کوتاهِ یک آشنایی در دوران جوانی

بر اساس تاریخ تولد (رهی ۱۲۸۸ ش. و مریم فیروز ۱۲۹۲ ش.)، آشنایی اولیهٔ آن‌ها در اوایل دههٔ ۱۳۲۰ شمسی و در دوران هیجان و جوانی هردوی آن‌ها صورت گرفت. منابع نزدیک به خانواده و پژوهشگران ادب تأکید دارند که این دورهٔ آشنایی، حداکثر یک سال تا یک سال و نیم طول کشیده است.

آنچه مغرضان آن را عشقی جاودان می‌خوانند، در واقع یک آشنایی اولیه بود که به علت تضاد عمیق ایدئولوژیک خانم فیروز، کوتاه دوام داشت و به زودی توسط خود رهی معیری و شخص این خانم خاتمه یافت. لذا نسبت دادن عمدهٔ غزلیات عاشقانهٔ رهی، که گسترهٔ زمانی چندین دهه را در برمی‌گیرد، به فراق این آشنایی کوتاه‌مدت، از اساس بی‌اعتبار است.

 ج) شکاف ایدئولوژیک: طرد سیاست از ساحت شاعرانهٔ رهی

مهم‌ترین عامل پایان این آشنایی، تضاد عمیق شخصیتی و فکری بود. رهی معیری شاعری حساس، ظریف و روحانی بود که روحیهٔ او با خشونت، جنجال و سیاست‌ورزی در تضاد قرار داشت۲. او اهل این جنجال‌ها نبود و طبع لطیفش «سیاست را برنمی‌تابید».

در مقابل، مریم فیروز، دختری عصیانگر از طبقهٔ اشراف بود که پس از طلاق، به سرعت جذب فعالیت‌های اجتماعی و سپس سیاسی شد و کاملاً در فضای چپ و سیاسی حزب توده غرق گشت و به «مریم سرخ» شهرت یافت. این گرایش‌های سیاسی، به ویژه عضویت در حزب توده، «یکی از حساس‌ترین نقطه‌های روح شاعران» چون رهی معیری بود. او وارد زندگی پرهیاهو، پرکشمکش، پر از شعار و سیاست مخفیانه با نورالدین کیانوری (از سران حزب توده) شد۱.

تصور اینکه رهی معیریِ حساس و روحانی، به مدت طولانی درگیر زندگی پرهیاهو و ایدئولوژیک مریم فیروز بوده باشد، «اصلاً امکان ندارد». پایان این آشنایی نه یک تراژدی عاشقانه، بلکه نتیجهٔ طبیعی تضاد عمیق میان طبع لطیف شاعر و اشتیاق سیاسی یک فعال اجتماعی بود.

 د) ردّ انتساب ترانه‌ی مشهور «کاروان» به فراق مریم فیروز

یکی از قوی‌ترین مستندات در ردّ شایعهٔ عشق رهی و مریم، شرح خود رهی معیری درباره‌ی انگیزه‌ی سرودن ترانه‌ی ماندگار «کاروان» (همه‌شب نالم چون نی) است که غالباً به فراق مریم منتسب می‌شود.

این ادعا نه تنها اهانت مستقیم به نبوغ استاد است، بلکه با صدای ضبط‌شدهٔ خود ایشان در تناقض کامل قرار دارد:

۱.  گواه رهی معیری: رهی معیری در مصاحبه‌های ضبط‌شدهٔ خود، از جمله در برنامهٔ قدیمی «قصه شمع» (دههٔ ۱۳۲۰) با تقی روحانی و در حضور مرتضی خان محجوبی، و همچنین در مصاحبه‌های رادیویی دیگر، به‌طور قاطع تأکید کرده است که ترانه‌ی «کاروان» در رثای مرحوم رضا محجوبی (برادر بزرگ‌تر مرتضی محجوبی، آهنگساز) ساخته شده است

۲.  تاریخ ساخت: رهی معیری صراحتاً اعلام می‌کند که این ترانه را دو سال قبل از آن تاریخ (حدود ۱۳۱۹ ش.) و به تقاضای مرتضی محجوبی ساخته است. این تاریخ‌گذاری، قبل از اوج‌گیری آشنایی رهی و مریم فیروز در دههٔ ۱۳۲۰ است و پیوند عاطفی این ترانه به فراق مریم فیروز را از اساس باطل می‌کند.

۳.  تأیید بنان: مرحوم غلامحسین بنان، که خود خوانندهٔ این اثر جاودانه است، نیز در مصاحبه‌ای تأیید کرده است که این ترانه «رسماً در عزای و در فقدان مرحوم رضاخان محجوبی» سروده شده است و هیچ دخل و تصرفی از خانم مریم فیروز در آن نبوده است.

در نتیجه، یکی از اصلی‌ترین ستون‌های این افسانه، یعنی انتساب ترانهٔ «کاروان» به فراق مریم، با تکیه بر اسناد صوتی خود رهی و بنان، فرومی‌ریزد

  ه) تحریف غزل «نه دل مفتون دل‌بندی» و سفر به شوروی

غزل خاموش: یکی دیگر از شایعات مکرر، منسوب کردن غزل معروف «نه دل مفتون دل‌بندی» به دوران غم و آوارگی پس از جدایی از مریم فیروز است. این ادعا نیز یک تحریف آشکار است. این غزل در حقیقت یکی از آخرین ساخته‌های زنده‌یاد استاد روح‌الله خالقی است که نام آن «خاموش» می‌باشد و داستانی تأییدشده دارد که در آن خالقی از رهی معیری می‌خواهد برای این اثر آهنگ بگذارد. انتساب این اثر با مرجع مشخص به ناکامی عشق مریم، نشان از بی‌دقتی یا غرض‌ورزی شایعه‌پردازان دارد.

سفر به شوروی (سال ۱۳۳۷): شایعاتی مبنی بر اینکه سفر رهی معیری به اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۳۳۷ برای ملاقات با مریم فیروز صورت گرفته، کاملاً بی‌اساس است. رهی معیری در آن سال همراه هیئت بزرگ ادبی ایران، شامل مرحوم فروزانفر، به شوروی رفت. طبق مستندات تاریخی، خانم مریم فیروز در آن ایام در شوروی حضور نداشته و درگیر زندگی سیاسی خود و ساکن آلمان شرقی بوده است.

  ۳. آسیب‌شناسی منشأ اصلی افسانه‌سازی: خاطرات دکتر قاسم غنی

ریشهٔ اصلی بسیاری از این شایعات، به‌خصوص در محافل روشنفکری، خاطرات دکتر قاسم غنی است. غنی، که خود نیز یکی از عاشقان مریم فیروز بود و از او جواب رد شنیده بود، در خاطراتش به این آشنایی کوتاه رهی و مریم اشاره می‌کند.

نقد انگیزشی خاطرات غنی: پژوهشگران معتقدند که خاطرات غنی، که مأخذ اصلی این شایعه است، مملو از قضاوت‌های شخصی، «غرض‌آلود» و «حسادت‌گونه» است. غنی که در زندگی شخصی خود نیز درگیر روابط عاطفی پیچیده‌ای بود، نگاهی مرد شرقی و سنتی به زنان داشت و سعی در تحقیر رقبای احتمالی داشت.

واکنش خانواده فیروز: دختر مریم فیروز، افسانه اسفندیاری، در نامه‌ای صریح، از «هتک حرمت» مادرش توسط انتشار این شایعات گله کرده و دیدگاه دکتر غنی را ناشی از تفکرات «مرد شرقی روزگار خویش» دانسته و آن را فاقد ارزش تاریخی و ادبی می‌شمارد. بنابراین، تکیه بر خاطرات غنی به عنوان سندی معتبر برای اثبات یک عشق جاودان، عملی غیرعلمی و نادرست است.

  ۴. نقد الگوی بازتولید رسانه‌ای (نمونه کانال مورخ)

در فضای مجازی، داستان رهی و مریم به ابزاری برای تولید محتوای پرشور و دراماتیک تبدیل شده است. فعالان رسانه‌ای، این ماجرا را به عنوان «تاریخی‌ترین مثلث عشقی معاصر ما» مطرح می‌کنند تا از طریق احساسات مخاطب، بازدید کسب کنند.

روایت اغراق‌آمیز: این روایتگران، با استفاده از لحنی اغراق‌آمیز، بر محور شکست عاطفی رهی در برابر آرمان‌گرایی سیاسی مریم، به روایتگری می‌پردازند. به عنوان مثال، در روایت‌های مجازی تأکید می‌شود که رهی معیری «شکست خورده این بازی» و سرنوشت تلقی می‌شود؛ اما در نهایت، تاریخ، رهی را با عاشقانه‌هایی که در سوگ فراق مریم سروده است، به یاد می‌آورد.

پاسخ مستند به شایعات رسانه‌ای:

۱- ادعای گریهٔ رهی برای مریم: ادعای گریهٔ رهی به یاد مریم هنگام شنیدن «کاروان» (که مبنای اصلی بسیاری از این روایت‌های مجازی است)، با توضیحات صریح خود شاعر و بنان که ترانه را در رثای رضا محجوبی می‌دانند، مغایرت کامل دارد.

۲- سکوت شاعر: برادرزادهٔ رهی معیری صراحتاً این ادعاها را رد می‌کند و می‌گوید رهی هرگز در این باره سخنی نگفت.

۳- تضاد شخصیتی: همان‌طور که بیان شد، شخصیت رهی معیری با زندگی پرکشمکش و شعارزدهٔ مریم فیروز مغایرت داشت و پیوند طولانی‌مدت آن‌ها «اصلاً امکان ندارد».

۴- تفسیر نادرست اشعار: شورانگیزترین غزلیات و ترانه‌های رهی معیری که بهترین آثار ادبیات کلاسیک معاصر محسوب می‌شوند، مایه از نبوغ ذاتی و طبع حساس شاعر گرفته‌اند، نه از الهام یک رابطهٔ زودگذر.

در نتیجه، روایت‌های رسانه‌ای، با وجود لحن تخیلی و عاطفی، از نظر مستندات تاریخی فاقد اعتبار هستند و صرفاً بر پایه‌ی شایعات و نقل قول‌های غیرمستند بنا شده‌اند.

نیم نگاهی به مقاله «رهی معیری، شاعرِ عاشق پیشه» منتشر شده در ژورنال گفتگوی هارمونیک، در واقع علت اهمیت مقاله حاضر است که چه طور این شایعات و افسانه سازی تا خرگاه اهالی جدی ادب و فرهنگ و هنر آمده است. نویسنده مقاله کیوان پهلوان می نویسد:

«عشق به مریم، زندگی رهی را زیر و رو می‌کند. مواد مخدر را ترک می‌کند و به تشویق او با نام‌های مستعار، به نوشتن مطالب انتقادی در روزنامه‌ها می‌پردازد. و هم‌چنان مریم، منبع ذوق شاعرانه‌ی اوست:

‏خیال انگیز و جان‌پرور، چو بوی گل سراپایی

‏نداری غیر از این عیبی، که می‌دانی که زیبایی»

این نوع قلمفرسایی های جسورانه از اهالی تحقیق جداً بعید است… بر چه مبنا و سندی چنین می‌توان شعر شاعری را آنهم شاعری که تنها چند دهه از دوران حیاتش می‌گذرد با چنین نسبت‌های سخیفی در این مقاله هم‌نشین کرد؟

 نتیجه‌گیری و راهنمای پژوهشگران

داستان عشق پرشور و نافرجام رهی و مریم، شبیه به تلاشی مذبوحانه برای نسبت دادن عظمت یک رودخانهٔ بزرگ (آثار رهی) به یک سنگریزه در مسیر آن (آشنایی کوتاه با مریم فیروز) است. در حالی که ریشهٔ این رودخانه، خود سرچشمهٔ ابدی نبوغ و طبع حساس شاعر است.

روایت «عشق رهی معیری و مریم فیروز» عمدتاً بر پایه‌ی تفسیرهای رسانه‌ای، نگاه‌های سیاسیِ سوگیرانه (که می‌خواهند یک شاعر عاشق‌پیشه را به مریم سرخ کمونیست پیوند دهند)، و نقل قول‌های دست دوم (مانند خاطرات دکتر غنی) بنا شده و در مواجهه با شواهد مستقیم و صدای تاریخ فاقد اعتبار است.

آنچه دربارهٔ رهی معیری باید دانست، همان «خورشید عالم‌تاب» شعر و روان زیبای اوست۲؛ شاعری که کلماتش از دل عشق و دل زندگی برآمده و نه از حاشیه‌ها و جنجال‌های سیاسی‌ای که شخصیت حساس او را آزرده می‌ساخت.

 

توصیه به جوانان و پژوهشگران:

برای شناخت رهاورد رهی معیری، باید مستقیماً به منابع اصیل روی آورد و هر روایتی نیازمند شاهد و منبع و مرجع تاریخی است:

۱.  دیوان خود شاعر (مورد تأیید او): بررسی آثار منتشرشده در زمان حیات و مورد تأیید رهی۱.

۲.  مصاحبه‌های مستند خود رهی معیری: مانند گفتگوهای رادیویی ضبط‌شده که در آن‌ها شخصاً منشأ آثارش را توضیح داده است۳.

۳.  شواهد خانوادگی و تاریخی متقن: که روایت آشنایی کوتاه را تأیید و ادعای عشق جاودان را رد می‌کنند۲.

این پژوهش با ارائهٔ مستندات صریح، بار دیگر بر این نکته تأکید می‌ورزد که تاریخ ادبیات ایران نباید قربانی هیجان‌سازی‌های رسانه‌ای شود.

در پایان بهترین پاسخ بیانیه رسمی خانودان رهی معیری درباره این افسانه بافی هاست…

بیانیهٔ رسمی درباره‌ی ادعاهای مطرح‌شده پیرامون رابطهٔ خانم مریم فیروز و رهی معیری

به دنبال بازگشت خانم مریم فیروز به ایران پس از بیش از شصت سال دوری، ایشان در نخستین گفت‌وگوی رسانه‌ای خود، مدعی بروز عشقی دیرسال میان خود و شاعر نامدار ایران، رهی معیری شدند.

با احترام به شخصیت ایشان، لازم می‌دانم به عنوان نمایندهٔ رسمی، امین آثار و برادرزادهٔ رهی معیری، موارد زیر را به‌طور روشن و رسمی اعلام کنم:

بخش عمدهٔ ادعاهای مطرح‌شده واقعیت ندارد. میان ایشان و رهی تنها آشنایی کوتاه‌مدتی وجود داشته که به‌سرعت و با خواست دوطرف پایان یافته است. رهی در تمام عمر، دربارهٔ زندگی خصوصی و ارتباطات شخصی خود سکوت اختیار می‌کرد و حرمت هر رابطه‌ای را نگاه می‌داشت. نسبت دادن «عشق عمیق» یا «دلدادگی دیرپا» به ایشان بدون پشتوانهٔ تاریخی و اخلاقی است.

هیچ‌یک از ترانه‌ها و آثار موسیقایی رهی معیری ـ از جمله «کاروان» ـ کوچک‌ترین ارتباطی با خانم فیروز ندارد. «کاروان» بنا بر اظهارات رسمی رهی و مرتضی‌خان محجوبی، در سوگ رضا محجوبی ساخته شده است.

انتساب آثاری چون «مریمِ سرخ» نیز فاقد صحت است و در مجموعهٔ نسخه‌بدل‌ها و اسناد خانوادگی وجود خارجی ندارد. آنچه امروز در برخی رسانه‌ها بازتاب یافته، آمیخته‌ای از برداشت‌های نادرست، حافظهٔ مبهم و روایت‌سازی رسانه‌ای است.

طرح چنین ادعاهایی آن‌هم پس از هفتاد سال، بیش و پیش از همه با شخصیت خودِ گوینده ناسازگار می‌نماید. بر این اساس، هرگونه نسبت‌دادن الهام آثار رهی معیری به خانم فیروز را صریحاً و قاطعانه تکذیب می‌کنم و از دوستداران فرهنگ و ادب ایران انتظار دارم پیش از پذیرش هر روایت، به اسناد موثق مراجعه کنند.

هدف این بیانیه حفظ حرمت حقیقت و صیانت از نام و شأن رهی معیری است؛ شاعری که زندگی‌اش با نجابت، سکوت و پاکیزگی اخلاقی درهم تنیده بود و سزاوار نیست خاطره‌اش در گردوغبار روایت‌های نادقیق مخدوش گردد.

 

گلرخ معیری

نمایندهٔ رسمی و وصی آثار رهی معیری

 

منابع:

۱.  سایه عمر اثر رهی معیری، انتشارات زوار.

۲.  مجموعه برنامه های صد سال فرهنگ در گرامی داشت شادروان رهی معیری در سال ۱۳۷۹ (شامل گفت‌وگو با بازماندگان و پژوهشگران).

۳.  قصه شمع: خاطرات هنری پنجاه سال موسیقی معاصر اسماعیل نواب صفا، چاپ اول سال ۱۳۷۷، انتشارات شرکت نشر البرز (شامل روایت‌های مربوط به ترانهٔ کاروان).

۴. مقاله “مریم فیروز و رهی معیری” حسن امین، مجله حافط شماره ۹۹ آذر و دی ماه ۱۳۹۹

۵. مقاله “از عجایب و غرایب یک خاندان حکومت قاجار ” دکتر قاسم غنی، مجله حافظ، شماره ۱۳ فروردین ۱۳۸۴

۴.  Kāmyār ʿĀbedi, “MOʿAYYERI, Mohammad Hasan,” Encyclopædia Iranica, online edition, 2011.

محمد حسینی باغسنگانی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است