نقش موسیقی در غلبۀ انسان بر طبیعت
موسیقی، در کنار هنر نقاشی، نیرویی بوده است برای یا در راستای به زانو درآوردن طبیعت؛ و هر دو (نقاشی و موسیقی) در بقای انسان نقش داشتهاند. آثار نقاشی فراوانی در غارهای کهن کشف شدهاند. این نقاشیها عمدتاً چه بودهاند؟ نقاشی حیوانات. انسانها، نقاشی حیوانات را ترسیم میکردند و از طریق مجسمسازی آنها یا با فروبردن نیزه در نقاشیها، گویا در واقعیت نیز آن حیوان را برای بقای خویش از پا درمیآوردند. به نظر میرسد که نوعی بازسازیِ واقعیت رخ داده باشد.
حال ببینیم در زمینۀ شکار و بقا، همبستگی میان نقاشی و موسیقی در غارها چگونه بوده است؟ ایگور رِزنیکوف -متخصص در زمینۀ ریشههای تاریخی موسیقی و پژوهشگر موسیقی کهن مسیحی و موضوعات مشابه- در سال ۱۹۸۳ میلادی (دهۀ هشتاد قرن بیستم) در یکی از غارهای بسیار قدیمی در فرانسه به نکتهای جالب توجه دست یافت: نزدیک محوطۀ نقاشیهای دیواری غار -همان نقاشیهای حیوانات- صدای تولیدشده بهطور محسوس بلندتر و شفافتر شنیده میشد. در چند غار دیگر در همان منطقۀ جغرافیایی نیز این فرضیه تأیید شد.
کدام فرضیه؟ اینکه محل کشیدن نقاشیها بر دیوارۀ غار، با نقاطی که ویژگیهای صوتی خاص داشتند -یعنی جایی که صدا بهتر میپیچید و بلندتر شنیده میشد- دارای ارتباط بوده است. بدینترتیب، موسیقی اجراشده در آن نقاط تأثیرگذاری بیشتری داشته و همین ویژگی موجب میشده تا نقاشیها را در بخشهایی از دیواره یا صخرۀ غار ترسیم کنند که در آن، تقلید صدای حیوانی که قرار بوده شکار شود، راحتتر و نزدیکتر به واقعیت اتفاق بیفتد.
چه نتیجهای میتوان گرفت؟ اینکه ساکنان غارها نقاطی از غار را مییافتند که خاصیت آکوستیکی ویژهای داشته و صدا در آنجا با شدت و پیچش خاصی به گوش میرسیده است؛ نوعی میکروفن و تقویتکنندۀ طبیعی. نقل قولی جالب از استیوِن اِرِد، فیزیکدان، وجود دارد که این رویدادها را «نخستین موسیقیهای راک در تاریخ بشر» نامیده است.
در مجموع، نقاشیها در آن نقاط خاص ترسیم میشدند. با این کار -یعنی همراهی نقاشی، ساز، و آواز- انسانها گویی برتریای فراطبیعی نسبت به حیواناتی که نقش آنها را کشیده بودند، بهدست میآوردند.
هدف این نقاشیها و آوازها، در نهایت، قدرتبخشی به شکارچیان در فرآیند شکار حیوانات بوده است. اینکه برخی نقاشیها بهصورت نیمهانسان، نیمهحیوان ترسیم شدهاند یا برخی دیگر، حیواناتی را در حالت مرده یا زخمی به تصویر کشیدهاند، نیز مؤید این نظر است.
گفتیم که موسیقی در بقای انسان نقش داشته است؛ اما این نقش صرفاً محدود به قدرتبخشی به شکارچیان از طریق اجرای موسیقی در غارها نبوده، بلکه موسیقی نقشی کاملاً ملموس و عملی در بقا ایفا کرده است. چگونه؟
جوزف جردانیا، اتنوموزیکولوگ، بر این باور است که انسان اولیه حتی با استفاده از سنگ، نیزه و ابزارهای مشابه نیز قادر نبوده است با حیوانات قدرتمندی چون ببر یا شیر غرنده مقابله کند. اما با آوازهای دستهجمعی میتوانسته آنها را بترساند. از اینرو، انسانها زمان شکار شیرها را میآموختند تا همان زمان را بهعنوان ساعت آغاز کنسرت خود انتخاب کنند و با آواز گروهی، حیوان را متواری سازند. حیوان بینوا سر سفره نشسته و مشغول خوردن کلهپاچه بود که ناگهان صدای وهمانگیزی را میشنید، شکارش را نیمهتمام رها میکرد و پا به فرار میگذاشت؛ و انسان از باقیماندۀ شکار او بهرهبرداری میکرد.
اگر انسان در برابر قدرت شیر توان مقابله نداشت، اما صدایی بلندتر از غرش شیر را میآموخت که بتواند بهصورت گروهی تولید کند تا به غذای مورد نیاز خود دست یابد. از همینرو، نخستین گروههای همخوانی یا کر نیز در راستای تأمین بقا شکل گرفتهاند.
انسان غارنشین، احتمالاً بلندترین صداهایی که در محیط خود میشنیده، رعد و برق، صدای آبشارها و رودخانهها، یا غرش حیوانات وحشی بوده است. او با آوازهای دستهجمعی در نقاط خاصی از غارها، قادر بوده است صدایی بسیار بلند تولید کند؛ صدایی که درون غار و حتی بیرون آن طنینانداز میشده و به گوش سایر جانوران نیز میرسیده است. این اصوات موجب فرار حیوانات میشدهاند.


۱ نظر