۳. آسیبشناسی منشأ اصلی افسانهسازی: خاطرات دکتر قاسم غنی
ریشهٔ اصلی بسیاری از این شایعات، بهخصوص در محافل روشنفکری، خاطرات دکتر قاسم غنی است. غنی، که خود نیز یکی از عاشقان مریم فیروز بود و از او جواب رد شنیده بود، در خاطراتش به این آشنایی کوتاه رهی و مریم اشاره میکند.
نقد انگیزشی خاطرات غنی: پژوهشگران معتقدند که خاطرات غنی، که مأخذ اصلی این شایعه است، مملو از قضاوتهای شخصی، «غرضآلود» و «حسادتگونه» است. غنی که در زندگی شخصی خود نیز درگیر روابط عاطفی پیچیدهای بود، نگاهی مرد شرقی و سنتی به زنان داشت و سعی در تحقیر رقبای احتمالی داشت.
واکنش خانواده فیروز: دختر مریم فیروز، افسانه اسفندیاری، در نامهای صریح، از «هتک حرمت» مادرش توسط انتشار این شایعات گله کرده و دیدگاه دکتر غنی را ناشی از تفکرات «مرد شرقی روزگار خویش» دانسته و آن را فاقد ارزش تاریخی و ادبی میشمارد. بنابراین، تکیه بر خاطرات غنی به عنوان سندی معتبر برای اثبات یک عشق جاودان، عملی غیرعلمی و نادرست است.
۴. نقد الگوی بازتولید رسانهای (نمونه کانال مورخ)
در فضای مجازی، داستان رهی و مریم به ابزاری برای تولید محتوای پرشور و دراماتیک تبدیل شده است. فعالان رسانهای، این ماجرا را به عنوان «تاریخیترین مثلث عشقی معاصر ما» مطرح میکنند تا از طریق احساسات مخاطب، بازدید کسب کنند.
روایت اغراقآمیز: این روایتگران، با استفاده از لحنی اغراقآمیز، بر محور شکست عاطفی رهی در برابر آرمانگرایی سیاسی مریم، به روایتگری میپردازند. به عنوان مثال، در روایتهای مجازی تأکید میشود که رهی معیری «شکست خورده این بازی» و سرنوشت تلقی میشود؛ اما در نهایت، تاریخ، رهی را با عاشقانههایی که در سوگ فراق مریم سروده است، به یاد میآورد.
پاسخ مستند به شایعات رسانهای
- ۱. ادعای گریهٔ رهی برای مریم: ادعای گریهٔ رهی به یاد مریم هنگام شنیدن «کاروان» (که مبنای اصلی بسیاری از این روایتهای مجازی است)، با توضیحات صریح خود شاعر و بنان که ترانه را در رثای رضا محجوبی میدانند، مغایرت کامل دارد.
- ۲. سکوت شاعر: برادرزادهٔ رهی معیری صراحتاً این ادعاها را رد میکند و میگوید رهی هرگز در این باره سخنی نگفت.
- ۳. تضاد شخصیتی: همانطور که بیان شد، شخصیت رهی معیری با زندگی پرکشمکش و شعارزدهٔ مریم فیروز مغایرت داشت و پیوند طولانیمدت آنها «اصلاً امکان ندارد».
- ۴. تفسیر نادرست اشعار: شورانگیزترین غزلیات و ترانههای رهی معیری که بهترین آثار ادبیات کلاسیک معاصر محسوب میشوند، مایه از نبوغ ذاتی و طبع حساس شاعر گرفتهاند، نه از الهام یک رابطهٔ زودگذر.
در نتیجه، روایتهای رسانهای، با وجود لحن تخیلی و عاطفی، از نظر مستندات تاریخی فاقد اعتبار هستند و صرفاً بر پایه شایعات و نقل قولهای غیرمستند بنا شدهاند.
نیم نگاهی به مقاله «رهی معیری، شاعرِ عاشق پیشه» منتشر شده در ژورنال علمی هارمونی تاک، در واقع علت اهمیت مقاله حاضر است که چه طور این شایعات و افسانه سازی تا خرگاه اهالی جدی ادب و فرهنگ و هنر آمده است. نویسنده مقاله کیوان پهلوان می نویسد:
«عشق به مریم، زندگی رهی را زیر و رو میکند. مواد مخدر را ترک میکند و به تشویق او با نامهای مستعار، به نوشتن مطالب انتقادی در روزنامهها میپردازد. و همچنان مریم، منبع ذوق شاعرانهی اوست:
خیال انگیز و جانپرور، چو بوی گل سراپایی
نداری غیر از این عیبی، که میدانی که زیبایی»
این نوع قلمفرسایی های جسورانه از اهالی تحقیق جداً بعید است… بر چه مبنا و سندی چنین می توان شعر شاعری را آنهم شاعری که تنها چند دهه از دوران حیاتش می گذرد با چنین نسبت های سخیفی در این مقاله هم نشین کرد؟



۱ نظر