گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

آرپژ تیموریان

متولد 1362 در تهران
نوازنده تنبک و عود و خبرنگار موسیقی

Posts by آرپژ تیموریان

زیستن با هنر سلوکی عاشقانه (۴)

در طول سالیانی که به تدریس مشغول بودم متوجه نقاط ضعف در تکنیک نوازندگی هنرجویان می شدم و برای هر یک قطعاتی را می نوشتم که تا حدودی بتواند به رفع مشکلات تکنیکی هنرجویان بپردازد. در دهه هفتاد کتابهای زیادی در این زمینه منتشر نشده بود و این کتاب می توانست اندکی راهگشای هنرجویان باشد. در نهایت تعدادی از این تمرینات و قطعات در کتابی تحت عنوان «شبچراغ» منتشر گردید.

زیستن با هنر سلوکی عاشقانه (۳)

انتشار آلبوم بیداد با تکنوازی تار استاد غلامحسین بیگجه خانی و پس از آن درگذشت استاد در فروردین ماه سال هزار و سیصد و شصت و شش باعث شد که توجه بسیاری از نوازندگان دوباره به شیوه ایشان جلب شود. من به شیوه نوازندگی ایشان علاقمند بودم و به همین دلیل، وقتی جناب داوود آزاد از تبریز به تهران آمدند حدود یک سال البته به طور پراکنده درخدمت ایشان، بعضی از بخش های ردیف موسیقی و تعدادی از آثار استاد بیگجه خانی را نواختم که البته فراگیری آثار خیلی برایم مهم نبود؛ بلکه لحن و شیوه نوازندگی ایشان برایم اهمیت بیشتری داشت. پس از آن نیز به تدریج به آوانگاری تعدادی از آثار استاد بیگجه خانی پرداختم.

زیستن با هنر سلوکی عاشقانه (۲)

در آن سال هایی که برای فراگرفتن ردیف موسی خان معروفی خدمت استاد هوشنگ ظریف می رسیدم، از ایشان برای فراگیری آهنگ سازی راهنمایی خواستم. در اوایل دهه هفتاد آهنگ هایی را برای گروه های موسیقی ایرانی می نوشتم و با گروه های مختلف اجرا می کردم و این شد که سرانجام با توصیه و معرفی استاد ظریف در حدود سال هزار و سیصد و هفتاد و چهار به کلاس های آموزش تئوری موسیقی و هارمونی استاد فرهاد فخرالدینی راه پیدا کردم.

زیستن با هنر سلوکی عاشقانه (۱)

من در یکم شهریور ماه سال هزار و سیصد و چهل و شش در فراهان متولد شدم. در همان سالهای کودکی به اقتضای شغل مرحوم پدرم به تهران مهاجرت کردیم. سال های دوران تحصیل ابتدایی را در تهران و در مدرسه جیحون گذراندم. مقارن با روزهای انقلاب پنجاه و هفت در کرج ساکن شدیم. عضویت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال های قبل از انقلاب، تأثیر بسیاری درعلاقه من به هنر، خاصه ادبیات و موسیقی گذاشت و هم اکنون نیز مصرانه به همان علایق دوران کودکی می پردازم. دوران نوجوانی من و هم نسلان من مصادف بود با سال هایی که تنگناها و شرایط اجتماعی مانع از آموختن موسیقی بود و انتخاب شغلی به عنوان یک موسیقی دان، برایم غیرممکن و غیر قابل تصور بود، زیرا نه آموزگاری در موسیقی می شناختم و نیز امکان حضور در هنرستان یا دانشکده موسیقی میسر نبود. ولی این شانس را پیدا کردم تا در دوران نوجوانی ارتباط دوستی نزدیکی با نویسندگان بزرگی همچون محمود دولت آبادی، علی اشرف درویشیان، پرویز بابایی، هوشنگ گلشیری، رضا عابد و…. پیدا کنم.

گفت و گویی کوتاه با پیمان سلطانی در باره آواز ایرانی

در یکی از روزهای گرم مرداد ماه، برای خرید کتاب به انتشاراتی ویستار واقع در میدان هفت تیر تهران رفته بودم، به طور اتفاقی پیمان سلطانی هم در آن جا حضور داشت. بعد از احوال پرسی مثل همیشه صحبت موسیقی به میان آمد و بحث بر سر آواز ایرانی بالا گرفت. پس از دقایقی صحبت، با خود اندیشیدم که چه خوب است این گفت و گو را به مصاحبه ای تبدیل کنم، اول خواستم به ایشان بگویم وقتی تعیین کنند که مفصل در این باره بحث کنیم اما با اطلاع از اینکه پیمان سلطانی مشغله ی کاری زیادی دارد و ممکن است به این زودی فرصتی برای این کار پیدا نشود، تصمیم گرفتیم بحث را در همان جا ادامه دهیم و از او خواستم چند دقیقه ای وقتش را به من دهد و او هم مثل همیشه با خوش رویی پذیرفت و گفت و گو را ادامه دادیم.

متبسم:هنر باید در لحظه تاثیرگذار باشد

استفاده از ساز سیتار در این مجموعه به چه منظور بود؟ آیا با افزوده شدن یک ساز غیر ایرانی در ساز بندی، این اثر جزو آثار تلفیقی ایرانی-هندی به شمار می‌آید؟ آیا فکر نمی‌کنید ورود ناگهانی این ساز، به حال و هوای ایرانی این اثر و همچنین چهارچوب موسیقی ایرانی لطمه وارد می‌کند؟ چرا که مجموعه‌ی “به نام گل سرخ” در غالب موسیقی دستگاهی ایران عرضه شده و ساز سیتار جزو ساز‌های اصیل هندوستان به شمار می‌رود. همچنین لطفا بفرمایید ساز سیتار در چه گوشه‌ای نواخته و آیا برای این ساز هم نت نوشته‌شده بود یا نوازنده به صورت آزاد بر اساس حس و حال خود نواخته است؟

متبسم: راحت طلبی با ذات هنر مغایرت دارد

قبل از هر چیز سوال من درباره‌ی تغییر ذائقه‌ی موسیقایی شما است، به غیر از آثاری که در آن نقش نوازنده را بر عهده داشتید، خلق و خوی آهنگسازی شما در طی دهه‌ی گذشته، دستخوش تغییر شده است. این تغییر‌ها در روند ملودیک آثار شما و همچنین تنظیم قطعات و نوع ساز بندی همچنین انتخاب اشعار بسیار هویدا است، به عنوان مثال آلبوم‌های “سفر به دیگر سو”، “قیژک کولی”، “بوی نوروز”، “ماه عروس”، “به نام گل سرخ” از نظر آهنگسازی و حتی برخی اوقات نوازندگی هر کدام دنیای خاص خود را دارند.

بهروزی نیا: امکانات بربت به دلیل داشتن دسته بلندتر از عود، بیشتر است

یک موقع هست شما با پیانو باید یک قطعه را اجرا کنید یک موقع با تار یا سه تار یا نی. باید توانایی و نوع صدا دهی ساز را هم در نظر داشت و لی معتقد هستم نوازنده تا جایی که امکان دارد و تا جایی که سازش به او اجازه می‌دهد باید تکنیک خود را بالا ببرد و از عهده ی نوازندگی قطعات سخت بر بیاید.

بهروزی نیا: استیل نوازندگی اعراب با نوازندگی ما تفاوت دارد

این مشکل به شیوه ی گرفتن مضراب بر می‌گردد، در دنیا شیوه های مختلفی را برای گرفتن مضراب عود به کار می‌برند و چون در ایران عود هم استفاده می‌شود نا خودآگاه از گرفتن مضراب دیگر کشور ها هم تاثیر گرفته ایم. اتفاقا هنرجویانی که در همین کلاس های آموزشی من شرکت می‌کنند، همه نوازندگان خوبی هستند ولی غریب به اتفاق با مشکل گرفتن مضراب و حتی گرفتن ساز، دست و پنجه نرم می‌کنند. اگر یک نوازنده یک شیوه اشتباه را بیاموزد بعد ها به سختی می‌تواند این اشتباه را کنار بگذارد و شیوه ی جدید را جای گزین آن کند.

بهروزی نیا: عودهایم را فروختم تا بربت بزنم

همیشه وقتی اسم ساز بربت را می‌شنویم ناخود آگاه به یاد حسین بهروزی نیا می افتیم و فعالیت هایش در زمینه نوازندگی این ساز؛ نوازنده ای که عود می‌نواخت اما پس از قرن ها نزدیک به دو دهه است که این ساز (بربت) را با کمک استاد قنبری مهر دوباره به موسیقی ایران هدیه نمود.

بیشتر بحث شده است