گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

آروین صداقت کیش

متولد ۱۳۵۳ تهران
منتقد و محقق موسیقی

Posts by آروین صداقت کیش

نگاهی به علل تحول آهنگ‌سازی رضا والی در چهار دهۀ گذشته (۲)

به‌سرعت مشخص شد که پاسخ به این پرسش‌ها خبر از یک بحران عمیق می‌دهد که نادیده گرفتن یا دادن پاسخ‌های دم‌دستی به آن به منزلۀ اعلام رسمی پایان یا نفی مدرنیسم خواهد بود. اگر امر مدرن/ نو را به همان مفهومی دریابیم که آدورنو توصیف می‌کرد، یعنی انفجاری، نفی‌کننده، جست‌وجوگر امر نابوده، و شورشی نسبت به امر در امنیت و قرار ایستاده (Adorno, 1997) آشکار است که شرایط ترسیم‌شده باردار چه نشیبی در سرگذشت مدرنیسم اروپایی/ آمریکایی بود.  ازهمین‌رو درافتادن با چالشی تا این حد بزرگ خیلی زود دنیای موسیقی مدرن را به گرایش‌های مختلف شاخه‌شاخه‌ کرد و حوزه‌های کوچک سبکی پدید آورد.

مروری بر آلبوم «سمفونی شماره‌ی ۱ و سمفونی شماره‌ی ۳»

سمفونی سه از مجموعه‌ی آثار لوریس چکناوریان که در یک سی‌دی با سمفونی یکم همنشین شده، همه‌ی ویژگی‌های آثار دوره‌ی پس از بازگشت آهنگساز به ایران را در خود دارد. کافی است علاوه بر کلیت سمفونی نگاهی به موومان چهارم بیاندازیم تا بعضی از آنها را در واضح‌ترین شکل خود ببینیم: مدت زمان دراز تکمیل اثر (اغلب دو دهه یا بیشتر که در آثار دیگر او هم دیده شده)، تاریخ نامعلوم شروع و پایان ساخت (در مقایسه با دیگر قطعات که حتا تاریخ ویراست‌های متعددشان هم مشخص است) یا نخستین اجراها، وجود پاره‌هایی (یا بخش‌های کاملی) از آثار پیشین آهنگساز با نام‌های جدید یا گاهی تکه‌چسبانی بخش‌هایی از آثار دیگران بدون تمهیدات موسیقایی کافی، و ناهمخوانی نام آثار و موومان‌ها در فارسی و انگلیسی و زمان‌های مختلف.

نگاهی به علل تحول آهنگ‌سازی رضا والی در چهار دهۀ گذشته (۱)

رضا والی یک الگو یا سرمشق است. نه به آن معنی که معمولاً از این دو کلمه در فارسی استنباط می‌کنیم. منظور این نیست که او یک نمونۀ برجسته از یک موضوع است و باید و شاید که تقلید شود (مثلاً نوعی الگو در آهنگ‌سازی). البته به این معنی هم می‌شود در جنبه‌هایی از کارش چیزی جست‌وجو کرد اما بیش از آن، او الگووار و آینه‌گون بازتاب یک رویداد تاریخی است؛ سرگذشت پرماجرای موسیقی مدرن (۱) در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست‌ویکم.

مروری بر «اجرای گُتلیب والیش و رافائل میناسکانیان در جشنواره‌ی بین‌المللی موسیقی شیراز»

حسن ختام جشنواره بین‌المللی موسیقی شیراز؛ اپوس ۱ شوبرت که دو شبی پیش از این اوجی را با جان اولاف لنری پیانیست خوش‌تکنیک و بادقت ایتالیایی از سرگذرانده بود و خیلی از اجراهای آینده‌سازان را پشت سر داشت، اجرای گُتلیب والیش پیانیست مشهور وینی و رافائل میناسکانیان استاد پیشکسوت ایرانی بود، با رپرتواری برخلاف بیشترِ برنامه‌های دیگر تماما از شوبرتِ مسمای جشنواره.

به بهانه‌ی «جشنواره‌ی بین‌المللی شیراز اپوس ۱ شوبرت»

چندی است که شیراز دارد تبدیل به قطب پیانو می‌شود، نه از این بابت که بهترین نوازندگان یا برجسته‌ترین استادان پیانو در این شهر اقامت داشته باشند (که هنوز تقریبا همگی در تهران ساکنند) و درنتیجه مشتاقان همچون مرکزی به آن جلب شوند، بلکه از بابت برگزاری رویداد‌های مهم مربوط به نوازندگی پیانو.

مروری بر آلبوم «سوییت پردیس و پریسا ۱ و ۲. اشتراوسیانا. سوییت آوازهای عاشقانه. نوستالژیا»

از مجموعه‌ی آثار لوریس چکناوریان آن آلبومی که «سوییت پردیس و پریسای ۱ و ۲»، «اشتراوسیانا»، «سوییت آوازهای عاشقانه» و «نوستالژیا برای پیانو و ارکستر» را در خود گردآورده احتمالا پاپیولارترین یا مردم‌پسند‌ترین اثر منتشرشد‌ه‌ی آهنگساز است. مردم‌پسند یا پاپیولار نه به این معنی که خواه در زمان انتشار و خواه امروز به دلایلی اقبال عمومی شنوندگان را نصیب خود کرده (مثل «رستم و سهراب» در آغاز) یا بسیار در رپرتوار اجرای ارکسترها با سلیقه‌ی کلاسیک سبُک قرار گرفته باشد، (اگر هم روزگاری بعضی از این آثار مثل پردیس و پریسا چنین وضعیتی داشته -که بسیار بعید به نظر می‌رسد- ما از آن بی‌خبریم) بلکه پاپیولار یا مردم‌‍پسند به معنی نزدیک شدن به مجموع عوامل موسیقایی (مثل ریتم و ملودی و …) موسیقی مردم‌پسند یا برداشت از آنها است.

نقد سازنده چیست؟ (۱)

حتماً تا به حال اصطلاح نقد سازنده به گوشتان خورده است. آن را نه فقط درباره‌ی نقد موسیقی یا هنر بلکه درباره‌ی موضوعات اجتماعی و سیاسی هم به کار می‌برند. سازنده در نظر گویندگانش صفتی است پسندیده که همیشه توصیه می‌کنند یا می‌خواهند نقد داشته باشد. مثلاً می‌گویند «نقد باید سازنده باشد» یا می‌گویند «ما از نقد استقبال می‌کنیم به شرطی که سازنده باشد». خوب تا اینجا به نظر می‌رسد همه در پسندیده بودن این صفت برای نقد متفق‌ القول‌اند و طوری از آن صحبت می‌کنند که انگار همه یک معنی از آن دریافت می‌کنیم.

مروری بر آلبوم «من و ماه»

آلبوم «من و ماه» از آن آلبوم‌ها است که روی جلدش مهم است. بدون نگاه به آن، می‌شد از بعضی تنظیم‌های معمولی یا بعضی تنظیم‌های خلاقانه‌ی پیمان شیرالی در این آلبوم نوشت یا توجه را دربست معطوف کیفیت اجرایش کرد. اما نمی‌شود. یعنی طرح روی جلدش مانع می‌شود؛ نه به خاطر گرافیک ابتدایی‌اش، بلکه به خاطر دو کلام نقش بسته در دل آن گرافیک.

مروری بر «رسیتال پیانوی اُلاف جان لنری»

اُلاف جان لنری پیانیست چیره‌دست ایتالیایی-سوئدی به فاصله‌ی چند ماه رسیتال دیگری در ایران داد. در روزهای آینده رسیتالی هم در «فستیوال بین‌المللی موسیقی شیراز؛ اپوس ۱، شوبرت» در برنامه دارد. این یعنی شرایط به مذاق دعوت‌کنندگان و مخصوصا دعوت‌شونده خوش آمده که در پی تکرارش با این فاصله‌ی کم برآمده‌اند.

مروری بر آلبوم «خدا عشق است. رانده شدن شیطان. یادبود درگذشتگان»

موسسه‌ی رادنواندیش سه اثر لوریس چکناوریان را در یک آلبوم گرد آورده و در مجموعه‌ی آثارش منتشر کرده‌؛ «خدا عشق است»، «رانده شدن شیطان» و «یادبود درگذشتگان» که شرح این سومی را به دلایلی نامعلوم تنها در فهرست انگلیسی قطعه‌ها می‌یابیم و در دفترچه‌ی فارسی آلبوم خبری از آن نیست. وجه مشترکی اگر بتوان برای این قطعات در نظر گرفت تعلق آنها به پاره‌ی ارمنی وجود چکناوریان است (دو پاره‌ی دیگر، ایرانی و کلاسیک غربی). هر سه یا بر متن‌های مذهبی ارمنیان نوشته شده یا مربوط به مسایل تاریخی آنها است.

بیشتر بحث شده است